31-08-2015، 19:28
(آخرین ویرایش در این ارسال: 31-08-2015، 19:34، توسط ابراهیم هادی.)
در سرتاسر سرزمینت
شیرزنان گم نامی هستند
که بیش از دو دهه است
عاشقانه می جنگند و می جنگند
آنهارا
شاید من و تو نه
اما خدایشان، و بانوی پر صلابت کربلا خوب میشناسد
سالهاست که
پرستار محافظان این آب و خاکند
همانان که برای خاطر من و تو امروز با کمک کپسول اکسیژن دمی بر می آورند برای حیات و روز ها میشمارند تا کی این دم فرو برود و دیگر بر نیاید
این زینبی های محکم را فقط
در آسمان ها میشناسند
زمین خیلی حقیر است برای شناخت آنان....
راه میرود
سرفه میکند
پلک میزند
سرفه میکند
تکیه میدهد
سرفه میکند
سرفه میکند
سرفه میکند
ایستاده مرده است
لحظهای
هزار بار
تکهتکه او
شهید میشود...
شیرزنان گم نامی هستند
که بیش از دو دهه است
عاشقانه می جنگند و می جنگند
آنهارا
شاید من و تو نه
اما خدایشان، و بانوی پر صلابت کربلا خوب میشناسد
سالهاست که
پرستار محافظان این آب و خاکند
همانان که برای خاطر من و تو امروز با کمک کپسول اکسیژن دمی بر می آورند برای حیات و روز ها میشمارند تا کی این دم فرو برود و دیگر بر نیاید
این زینبی های محکم را فقط
در آسمان ها میشناسند
زمین خیلی حقیر است برای شناخت آنان....
راه میرود
سرفه میکند
پلک میزند
سرفه میکند
تکیه میدهد
سرفه میکند
سرفه میکند
سرفه میکند
ایستاده مرده است
لحظهای
هزار بار
تکهتکه او
شهید میشود...