امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان افرینش مگس

#1
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از بزرگان و حکما در پیش پادشاهی نشسته بود و پادشاه را حالت خواب فرا گرفته بود.
هر گاه پادشاه می خواست به خواب برود,مگسی می امد و روی صورت او می نشست و پادشاه برای راندن مگس
دستش را روی صورتش می زد و از خواب می پرید.
این کار چند بار تکرار شد و هر بار پادشاه از خواب می پرید و سرانجام موفق نشد بخوابد.

پس رو به حکیم کرد و با عصبانیت و حالت ایراد و اعتراض گفت: اخر خدا مگس را برای چه خلق کرده است؟
حکیم مکثی کرد و با ارامش گفت: برای اینکه عجز و ناتوانی کسانی را که دعوی جباری می کنند برایشان نجات دهد و ثابت بکند.
منبع»جوامع الحکایات و لوامع الروایات ص 22

خداوند در سوره مبارکه نساء در ایه 28 میفرمایند:انسان ضعیف خلق شده است
ازادی + امادگی, حیا + فضای مجازی, چادر + عفت, عقل + دل و در یک کلام : ازادگی را با حیا و امادگی را با فضای مجازی و چادر رو با دل و عفت رو با عقل حفظ کن

داستان افرینش مگس 1


I LOVE MOHAMMAD
I HATE TEROORISM
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Heart یه داستان عاشقانه غمگین و زیبا از یک دختر((( حتما بخونید)))
Exclamation مجنون (داستان ترسناک واقعی) +18
  این یک داستان بی معنی است.
Exclamation داستان بسیار ترسناک خونه جدید !
  داستان عاشقی یک پسر خیلی قشنگه(تکراری نیست)
Eye-blink داستان ترسناک +18
  داستان کوتاه دختر هوس باز(خیلی قشنگه)
Rainbow یک داستان ترسناک +18
  داستان|خيانت آرمان به دختر همسايه|
Heart داستان عاشقانه و غم انگیز ستاره و پرهام

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان