امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

خرت و پرت (جک)

#1
!بعضی پرستارا جوری آمپول میزنن
انگار بی شوهریشون،
شکست عشقیشون،
انحراف بینیشون،
ریزش موهاشون،
جوش زیر پوستیشون،
خوشگلی دوس پسر همکلاسیشون،
تقصیر ماست ...!!!

مسولین رسیدگی کنن لطفاً.. 


مامان بزرگم تعريف ميكنه قديما وقتي هوا سرد ميشد يه چيزاي آبكي از آسمون ميومد پايين ولي هرچي فكر ميكنه اسمش يادش نمياد يا 


یکی از فانتزیای من اینه که سیگارمو با فندک زیپو روشن کنم بعد فندک رو پرت کنم پشت سرم پمپ بنزین منفجر بشه منم خونسرد بیام طرف دوربین از کادر خارج بشم …




ادامه دارد

داشتم تو تاریکی سیگار میکشیدم، دیدم یه جن داره نگام میکنه! ?
گفتم: " بسم الله الرحمن الرحیم " .......
نرفت!
گفتم شاید باید با صوت بخونم، زدم رو عبدالباسط:
" بیسمی الله و الرحماااااانو الرحییییییییییم "
 یهو جن گفت: سوره بقره هم بخونی نمیرم پدرسگ......
من باباتم!??





???بهش میگم : دیگه می خوام ازت جدا شم !
میگه : این حرف آخرته ؟
پ ن پ این خلاصه ای بود از اخبار ایران و جهان ،
لطفأ به ادامه ی خبر توجه فرمایید !


نفس نفس زنون خودم رو رسوندم به اتوبوس. راننده می گه: می خوای سوار شی؟
میگم پـَـ نه پَــ، اومدم سفر خوشی رو براتون آرزو کنم!




تو اتاق عمل نوزاد تازه به دنیا اومده به دستیار میگم چاقو رو بده میگه میخوای بند نافو ببری؟
پ ن پ میخوام رقص چاقو کنم از مامان بچه شاباش بگیرم!!!



نصف شب مامانم حالش خراب شده زنگ زدم اژانس میگه ماشین میخواین؟ پـَـ نـَـ پـَـ امشب شب مهتــابه حبیبم رو میخوام




سر جلسه امتحان به دختره میگم سواله ۸ چی میشه؟میگه تقلب میخوای؟
میگم پـَــــ نَ پــَــــ میخوام ببینم سطح علمیت درچه حد با خانواده بیایم خواستگاریت



ﺷﺨﺼﯽ ﻧﺰﺩ مدير گروه ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺍﯼ مدير ، ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ بي تابم
.
.
.
.
.
.
.
مدير تابی ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﯿﺎﻁ ﺧﺎﻧﻪ ات ببند !!!..
ﺁﻥ شخص ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﯽ تاب ﻧﺒﻮﺩ...
رسيدگي به مشکلات مردم از ويژگي هاي بارز مدير گروه ما است !??





یارو ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻣﯿﺎﺩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻏﺶ ﻏﺶ ﻣﯿﺨﻨﺪﻩ!
ﻣﯿﮕﻦ: ﭼﯽ ﺷﺪﻩ؟
ﻣﯿﮕﻪ: رفتم مغازه سرکارشون گذاشتم.
میگن: چی کار کردی….؟
میگه: ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺩﻡ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﺨﺮﯾﺪﻡ...!!!




دو تا زن و شوهر از زندگى خسته شدند و تصميم گرفتند با هم يكزمان خودكشى كنند. پس به بالاى بلندترين آپارتمان رفتند و مرد گفت:من از يك تا سه مى شمارم بعد هر دو همراه هم مى پريم. زن قبول كرد. مرد شمرد: ١ ٢ ٣ زن پريد اما مرد از سر جايش تكان نخورد و فقط سقوط كردن زنش را تماشا مى كرد كه يكدفعه زن چترش را باز كرد به سلامتى و آرامى بر زمين نشست. سؤال اين است: خائن ترينشان كداميك بودند؟ مرد يا زنش؟!

اگه خوشتون اومد دوباره میزارم
پاسخ
 سپاس شده توسط AعطریناA ، موناجون خوشگل
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان