23-03-2015، 20:14
چه فرقی می کند،نوروز باشد یا عزای تو؟
جهان گیج است چون دستاس ِ زیر دستهای تو
بهار این بار می آید دو زانو بشکند در باغ
به یاد بارش هجده بهار از چشمهای تو
غروب از پلکهایت می چکد بر گونه ی تقویم
زمین ماتم گرفته چون دل زینب برای تو
من امّا خوب می دانم که گلها سخت مشتاقند
بیفتند ازشکفتن چون حسن در پیش پای تو
ومیشد از نگاه آسمان سال نو فهمید
که زاری کرده همراه حسین دلربای تو
جهان تنهاست،مانند علی درشام تشییعت
شکسته آسمان چون پهلوی زخم آشنای تو
همان ابری که با تابوت باران دفن شد در آب
حکایت میکند از شام دفن بی صدای تو
توروح حیدری،روح خدایی،جسم پاکت را
کجا پنهان کند جز روی عرش خود ،خدای تو
عیدی برای مردم صاحب عزا نماند
جز خون دل به ساغر اهل ولا نماند
از آتشی كه بر در بیت الشرف زدند
جز اشك غم به دیده خونبار ما نماند
از ضرب در چو پهلوی زهرا شكسته شد
بر شیعیان به غیر غم و ابتلا نمان
جهان گیج است چون دستاس ِ زیر دستهای تو
بهار این بار می آید دو زانو بشکند در باغ
به یاد بارش هجده بهار از چشمهای تو
غروب از پلکهایت می چکد بر گونه ی تقویم
زمین ماتم گرفته چون دل زینب برای تو
من امّا خوب می دانم که گلها سخت مشتاقند
بیفتند ازشکفتن چون حسن در پیش پای تو
ومیشد از نگاه آسمان سال نو فهمید
که زاری کرده همراه حسین دلربای تو
جهان تنهاست،مانند علی درشام تشییعت
شکسته آسمان چون پهلوی زخم آشنای تو
همان ابری که با تابوت باران دفن شد در آب
حکایت میکند از شام دفن بی صدای تو
توروح حیدری،روح خدایی،جسم پاکت را
کجا پنهان کند جز روی عرش خود ،خدای تو
عیدی برای مردم صاحب عزا نماند
جز خون دل به ساغر اهل ولا نماند
از آتشی كه بر در بیت الشرف زدند
جز اشك غم به دیده خونبار ما نماند
از ضرب در چو پهلوی زهرا شكسته شد
بر شیعیان به غیر غم و ابتلا نمان