15-03-2015، 15:06
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
تو هم دوست داشتی آرزوهایت را
که در کوچه های ویرانه گم شده اند
دوست داشتی رازهایت را
وقتی نگاه می کردی، معجزه بوجود می آمد
تو ترانه ی غمگینی بودی
پر از وحشت مادر
پر از وسوسه در شعرهای پدرکه از تو باران بوجود آوردند
شعر شدی چون ستاره و سرود
تو را از کوچه ها جدا ساختند
از درختانی که با تو حرف می زدند
و از شبی که خواهد رسید
دلت گرفته بود زیبای کوچک
از مدرسه- که به جای زنگ تفریحصدای گلوله به گوش می رسید
خفاش ها شهر را گرفته بودند
تمام لحظه ها شب اند – شب
تو هیچگاه صبحانه نخوردی
و با جنگ بزرگ شدی
سهم تو از دنیا، تنها شهادت برادرانت بود
تو پنجره ات را دوست می داریکه قطره های تگرگ متجاوزند
هنوز بیداری
کوچه ها و خانه ها بوی سهم تو
و شعرهای پدر را می دهند
معجزه شد در چشم هایت کودک زیتون
می دانم دریاها بین من و تو فاصله انداخته است
تو دیگر تنها نیستی ما قایق می شویم
و هیچ طوفانی نمی تواند جدایمان کند...
تو هم دوست داشتی آرزوهایت را
که در کوچه های ویرانه گم شده اند
دوست داشتی رازهایت را
وقتی نگاه می کردی، معجزه بوجود می آمد
تو ترانه ی غمگینی بودی
پر از وحشت مادر
پر از وسوسه در شعرهای پدرکه از تو باران بوجود آوردند
شعر شدی چون ستاره و سرود
تو را از کوچه ها جدا ساختند
از درختانی که با تو حرف می زدند
و از شبی که خواهد رسید
دلت گرفته بود زیبای کوچک
از مدرسه- که به جای زنگ تفریحصدای گلوله به گوش می رسید
خفاش ها شهر را گرفته بودند
تمام لحظه ها شب اند – شب
تو هیچگاه صبحانه نخوردی
و با جنگ بزرگ شدی
سهم تو از دنیا، تنها شهادت برادرانت بود
تو پنجره ات را دوست می داریکه قطره های تگرگ متجاوزند
هنوز بیداری
کوچه ها و خانه ها بوی سهم تو
و شعرهای پدر را می دهند
معجزه شد در چشم هایت کودک زیتون
می دانم دریاها بین من و تو فاصله انداخته است
تو دیگر تنها نیستی ما قایق می شویم
و هیچ طوفانی نمی تواند جدایمان کند...