امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پایتختهای ایران پیش از اسلام

#1
حدود اواخر سدهی هفتم تا اواسط سدهی ششم پیش از میلاد، هخامنشیان فرمانروایان محلی «انشان» (Anshan) در دشت بیضا و دیگر بخشهای منطقهی فارس بودند. کورش بزرگ شهر «پاسارگاد» را در زمان شهریاریاش بنیان نهاد و آرامگاهاش در آن جا، به گونهای زیارتگاه دودمانی تبدیل شد. پاسارگاد در زمان جانشینان کورش، به عنوان «شهر تاجگذاری» به جا ماند. گفته شده است که پرستشگاهی مختص به «ایزدبانوی جنگ» (که معمولاً همان "اناهیتا" دانسته شده) نیز در آن جا وجود داشته است. آرامگاه کورش در دوران اسلامی، با منسوب شدن به مادر سلیمان (با عنوان "گور مادر سلیمان") همچنان مقدس ماند و در زمان اتابکان سلغوری (668-543 ق.) این محل با افزودن چند کتیبهی عربی، یک مسجد و مدرسهای، آراسته گردید.

شهر پارس (Parsa) را نیز در منطقهی فارس، داریوش بزرگ و دو تن از جانشیناناش در دامنهی کوه رحمت، از حدود سال 520 پ.م. برپا ساختند، هر چند که از این محل به صورت فصلی استفاده میشد. در این شهر، یک معبد اناهیتا و نیز بایگانی بزرگی وجود داشت. تخت جمشید [دژ سلطنتی- اداری واقع در این شهر] تا پیش از غارت شدن و سوختن به دست اسکندر، عموماً برای یونانیان ناشناخته بود. به دلیل اهمیت نمادین شهر پارس، و با توجه به این حقیقت که ویرانههای تخت جمشید، بهترین اثر تاریخی محفوظ ماندهی ایران باستان است، ارج و حرمت آن به عنوان مکانی منحصر به فرد، برای صدها سال تداوم یافته است.

در سال 331 میلادی، شاهزادهی ساسانی، «شاپور سکانشاه» پسر هرمزد دوم، سنگنوشتهای را در تخت جمشید به یادگار نهاد که در آن، با نام "صدستون" به این مکان اشاره کرده است. در متون کهن اسلامی، از ویرانههای این محل (که تخت جمشید و چهلمنار و… خوانده میشد) بسیار یاد شده است. به هر حال، از اوایل سدهی سوم میلادی، تخت جمشید، تحت الشعاع حومهی شهر «استخر» (اصطخر) قرار گرفته بود.

از آن جا که کشورهای ایلام، ماد، لیدیه، باختر، بابل و مصر در داخل شاهنشاهی هخامنشی به هم پیوسته و یکپارچه شده بودند، پایتختهای آنها (به ترتیب: شوش، هگمتانه، سارد، بلخ، بابل، ممفیس)، به مراکز اداری پارسی و اقامتگاههای شاهزادگان ارشد هخامنشی تبدیل شدند. در حقیقت، شوش و بابل پایتختهای اداری و سیاسی پارس بودند که در منابع یونانی پیش از اسکندر نیز بهتر شناخته شده بودند. برپایهی دادههای گزنفون (Cyropaedia 8.6.22)، کورش بزرگ هشت ماه از زمستان (ماههای سرد) را در بابل به سر میبرد، سه ماهِ بهار را در شوش، و دو ماهِ تابستان را در هگمتانه. رسم جابهجایی اقامتگاهها، امری سازگار و موافق با تاریخچهی قبیلهای پارسها بود.

هم شوش و هم بابل، دارای بایگانیهای بزرگ، خزانهها و کاخهایی بودند. اسکندر قصد داشت که بابل را به عنوان پایتخت خویش اختیار کند، اما پس از مرگ وی، سلوکوس یکم (Seleucus I) شهر «سلوکیه» را به عنوان پایتخت، بر کرانهی غربی رود دجله، بنیان نهاد.



* دورهی پارتی:
گسترش و توسعهی پادشاهی پارتی، در تأسیس پیاپی پایتختهای آن نمودار است. «نیسا» (Nisa، یا میثردات کیرت "Mithrdat-kirt*"، نزدیک اشکآباد کنونی) اقامتگاه اصلی پارتیان بود که خزانه و بایگانی دولتی در آن جا نگه داری میشد. ولی «آساک» (Asaak، نزدیک قوچان کنونی) شهر تاجگذاری پارتیها بود: شاهان اشکانی در آن جا تاجگذاری میکردند و در آن، برای آمرزش روان خویش، آتش مقدسی را برپا کرده بودند که برای صدها سال، شعلهور نگاه داشته شده بود. «دارا» (Dara) دژی بود واقع در کوه Apaortenon که «تیرداد» یکم آن را برپا ساخته بود (Justin, 41.5.1-4).

«هکاتومپیلوس» Hecatompylos - که امروزه با شهر قومس در نزدیکی دامغان مطابقت داده شده و احتمالاً این نام یونانی، با عنوان ایرانی کهن sata-dwara* "صد دروازه" معادل میباشد - پایتخت دیگری در مدت فرمانروایی دورانساز پارتی بود. شهر «ری» (یونانی: Rhagai Arsacia) نیز به عنوان پایتخت، برای مدت کوتاهی مورد استفاده بود.
در نهایت، پارتیها مرزهای امپراتوریشان را به رود دجله کشاندند و دژی را در تیسفون، در مقابل سلوکیه برپا کردند. در پی فتح محل اخیر به دست پارتها، سلوکیه با تیسفون ادغام شد و پایتخت جدید امپراتوری پارتی را پدید آورد. در شمال سلوکیه، شاه «بلاش» (به یونانی: Vologases؛ به احتمال بسیار، بلاش یکم) مرکز تجاری جدیدی را بنیان نهاد که به نام «ولاش آپات» Valash-apat (به یونانی: Vologasias؛ سَبات بعدی) شناخته میشد؛ این محل سرانجام در بافت پایتخت ادغام شد.



* دورهی ساسانی:
در اوایل سدهی سوم میلادی، اردشیر یکم از «دارابگرد» (Darabgerd) حرکت کرده، «ستخر» (Stakhr = استخر، اصطخر)، تختگاه ایالتی پارتی را تصرف نمود و در سال 227 م. نیز «تیسفون» را فروگرفت. جانشینان اردشیر، استخر را به عنوان میهن نمادین دودمان ساسانی و شهری آیینی، حفظ و ابقا نمودند. دست کم برخی از شاهان ساسانی در معبد آتش اناهید (Adur-Anahid) استخر تاجگذاری کرده بودند، و این محلی بود که پیکر بیجان واپسین شاه ساسانی (یزدگرد سوم) را از مرو، بدان جا فرستاده بودند. به دلیل ارزش و اهمیت استخر برای خاندان سلطنتی ساسانی، این شهر در زمان فتح اعراب، مصادره و غارت گردید؛ هنگامی که اهالی استخر، شش سال بعد در 29 ق./ 649 م. علیه فاتحان شوریدند، این شهر، شدیداً آسیب دید و ویران شد. اکنون، «شیراز» تختگاه جدید ایالت فارس شده بود.

مرکز اداری و سیاسی امپراتوری ساسانی در «تیسفون» قرار داشت، که همچنین، کانون اسقفنشینی مسیحیان ایران و جایگاه پیشوای ربی (rabbi) یهود در ایران بود. در عصر ساسانی، تیسفون به ترکیبی از چند شهر تبدیل شده بود که مجموعهی آنها، «شهریستانان» (Shahristanan*) خوانده میشد؛ نامی که در زبان سریانی به شکل «ماحوزه» (mahoze) یا «مذیناطا» (medhinata)، و در عربی به صورت «المدینه» - همگی به معنای شهرها - نقل شده است. از مجموعهی این شهرها، سه شهر در کرانهی شرقی دجله قرار داشت: «تیسفون» ("کهنشهر"، به عربی: المدنینة العتیقه)، «اسپانبور» (Aspanbur، که کاخ سلطنتی ایوان کسرا در آن واقع بود)، «وه اندییوگ خوسرو» (weh-andiyog-khusraw) یا «رومگان» (Rumagan "شهر رومی"، به عربی: الرومیه). بر کرانهی غربی دجله نیز این شهرها واقع بودند: «سلوکیه»، که بخشی از آن را اردشیر بازسازی کرده و «وه اردشیر» (Weh-Ardashir، به عربی: بهرسیر) نام نهاده بود، در مقابل تیسفون؛ «درزنیدان» (Darzanidan) واقع در سه مایلی شمال وه اردشیر؛ و «ولاش آپات» در سه مایلی جنوب آن.
با سقوط امپراتوری ساسانی، «المدینه» موقعیت مرکزی خود را از دست داد؛ پس از به قدرت رسیدن «عباسیان» کمتر از یک سده بعد (132 ق./ 749 م.)، آنان پایتخت ثابت خویش را دور از دجله، در «بغداد» بنیان نهادند.

خسرو (دوم) پرویز (628-591 م.) اقامتگاه دائمیاش را در «دستگرد» (Dastgerd، به عربی: دسکره)، که در اصل پاسگاهی ناظر بر نقل و انتقالات رود دیاله در حدود 64 مایلی شرق جایگاه بعدی بغداد بود، برپا ساخت و در آن جا کاخ بزرگ محصور شده با دیواری بلند را بنا نمود. این مکان فقط برای زمانی کوتاه پایتخت ماند؛ «هراکلیوس» (Heraclius) آن را در 628 م. غارت کرد و اعراب نیز تنها چند سال بعد آن را تصرف کردند (1).


(1) A. Sh. Shahbazi, "Capital Cities I. Pre-Islamic times": Encyclopaedia Iranica, vol. 4, London & NewYork, 1990, p. 768-770
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  تاریخچه عید نوروز با بررسی داستان های قبل و بعد اسلام
  تمام جنگ های ایران از زمان کورش تا حالا .52 جنگ ایران از زمان کورش تا کنون .
  پیشینه پرچم هزاران ساله ایران - بعد از اسلام
  نگارش تاریخی که ۴۰ سال به طول انجامید/ تأکید طبری بر تاریخ اسلام
  احمد کسروی " از یک منتقد اسلام تا یک مرتد "
  ناگفته های تاریخ ایران زمین(قابل توجه عاشقان ایران )
  نقش مدارس و اسلام مدرسی در سیاست مذهبی دولت عثمانی (مطالعه موردی: دوره شکل‌گیری تا پا
  نوروز قبل و بعد از اسلام
  پوشش زنان قبل از اسلام در ایران
  مسيح اسلام؛ امام موسي صدر، روحي تازه و انديشه‌اي نو در کالبد جامعه

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان