امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شهریارا تو بمان...

#1
با من بی‏کس تنها شده یارا تو بمان
همه رفتند از این خانه خدارا تو بمان


من بی برگ خزان دیده دگر رفتنی‌ام
تو همه بار و بری تازه بهارا تو بمان


داغ و درد است همه نقش و نگار دل من
بنگر این نقش بخون شسته نگارا تو بمان


زین بیابان گذری نیست سواران را لیک
دل ما خوش بفریبی است‌، غبارا تو بمان


هر دم از حلقه عشاق‌، پریشانی رفت
به سر زلف بتان سلسله دارا تو بمان


شهریارا تو بمان بر سر این خیل یتیم
پدرا، یارا، اندوه گسارا تو بمان


«‌سایه‌» در پای تو چون موج دمی زارگریست
که سر سبز تو خوش باد کنارا تو بمان





هوشنگ ابتهاج (سایه)

این شعر در جواب شعر(تو بمان و دگران) شهریار سروده شده. که شهریار باز هم به شکلی بسیار زیباتر به این شعر پاسخ داده که بخوان میزارمش
..
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  بامن بمان
Star ای هم وطن ایرانی من ، ایرانی اصیل بمان

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان