14-02-2015، 20:25
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
متن آهنگ جدید حامد فرد پرستو های مهاجر
تو خلوته خودت بشینو آماده باش باش تا بگم که جنگ چی واسه آواره هاش داشت
آبادان ویرانیهاش پر رنگتر شد و جای ترکش هنوز از تو خرمشهر پر
و مردمی که شدن تار مار ترکش کلی بیچاره شدن کردن آبادانو ترکش و رفتن
که تا این شهر و میسازن هنوزم آواره ی شاهین شهر و شیرازن
اشک مادری که نشسته رو غروب صورتش
جلو چشماش بود که بچه خورد گلوله تو سرش
یا اون مادری که منتظر بود پسرش بیاد نمیدونست که داره عزا به سرش میاد
بهش خبر دادن پسرتو هلاکش کردن ازش مونده یه استخون یه پلاک گردن
بچش کشتنو مادر از عشقش دور شد یه عمر قصه خوردو هر دو چشمش کور شد
آرزوش بود عروسیشو تو تالاری بگیره جای کفن اونو تو کت دامادی ببینه
آرزو و دلخوشیش همه یهو شد ناله و طفل نازش شد گوشت جلو خمپاره
اون مرد جانبازی که زمونه باهاش بد شد کفش نمیپوشید چون جفت پاش قطع شد
اون هنوزم تو آرزوهاش دچار عطشه در حسرت یه بار دویدن دنباله بچشه
دلم الان که ریخته کلی اه و ناله سرم دلم به این خوشه که از خاک آبادانه تنم
آبادانی که سرنوشتش دردناک بود و مردمی که تو گلوشون گردو خاکو دوده
ککا اینجا آینده رو به راه گور میبرن ککا اینجا مردم با دبه آب شور میخرن
ککا حاضرم که تو قبرم آروم بگیرم ولی شهرم آبادانم داغون نبینم
عده ای متاسفانه تو بحران ویلاننو هنوزم تو فکر پاشا و سلطان سلیمانن
یا درگیره ستایشو هر فحش فردوسند یا اینکه هنوز تو کف انگشت پتروسن
کاش پرستو های مهاجر هربار میخوندنو و کاش مردان این سرزمین در یاد میموندن
کاش پرستوی مهاجر هربار میخوند و کاش در صبحی که از تیر شد دریا کلی طوفانی
مرد بزرگی به نام دریا قلی سورانی زمانی که شهر رفت در تصرف دشمن
و دشمن با خمپاره در تنوع کشتن دریا قلی با دوچرخه در خور نگاهی سرد
به سمت ذولفقاری مردمو صدا میزد این شهر این مرد واسه من علت خوندن بود
علت شهرم آیادانو ملت خون گرم بود هنوزم دلم خوشه به ساز همبونش
دلم خوشه به لب شطو به فاز ریبونش
اون مشعل پالایشگاه تو بیابون کویری
از اون طرف بری .. خیابون ..
همینطوری هم میخوامش حتی به ظاهر خاکش
دنیا عوض نمیکنم با فلافل داغش مو عاشق قلیه هم شوریده
کا تنم هنوز بوی سوبور و هشو میده دلم الان که ریخته کلی آه و ناله سرم
دلم به این خوشه که از خاک آبادانه تنوم
آبادانی که سرنوشتش دردناک بود و مردمی که تو گلوشون گردو خاکو دوده
ککا اینجا آینده رو به راه گور میبرن ککا اینجا مردم با دبه آب شور میخرن
ککا حاضرم که تو قبرم آروم بگیرم ولی شهرم آبادانم داغون نبینم
شهرم آبادانوم عشقوم وطنوم دینوم ایمونم
داغون نبینمت
تو خلوته خودت بشینو آماده باش باش تا بگم که جنگ چی واسه آواره هاش داشت
آبادان ویرانیهاش پر رنگتر شد و جای ترکش هنوز از تو خرمشهر پر
و مردمی که شدن تار مار ترکش کلی بیچاره شدن کردن آبادانو ترکش و رفتن
که تا این شهر و میسازن هنوزم آواره ی شاهین شهر و شیرازن
اشک مادری که نشسته رو غروب صورتش
جلو چشماش بود که بچه خورد گلوله تو سرش
یا اون مادری که منتظر بود پسرش بیاد نمیدونست که داره عزا به سرش میاد
بهش خبر دادن پسرتو هلاکش کردن ازش مونده یه استخون یه پلاک گردن
بچش کشتنو مادر از عشقش دور شد یه عمر قصه خوردو هر دو چشمش کور شد
آرزوش بود عروسیشو تو تالاری بگیره جای کفن اونو تو کت دامادی ببینه
آرزو و دلخوشیش همه یهو شد ناله و طفل نازش شد گوشت جلو خمپاره
اون مرد جانبازی که زمونه باهاش بد شد کفش نمیپوشید چون جفت پاش قطع شد
اون هنوزم تو آرزوهاش دچار عطشه در حسرت یه بار دویدن دنباله بچشه
دلم الان که ریخته کلی اه و ناله سرم دلم به این خوشه که از خاک آبادانه تنم
آبادانی که سرنوشتش دردناک بود و مردمی که تو گلوشون گردو خاکو دوده
ککا اینجا آینده رو به راه گور میبرن ککا اینجا مردم با دبه آب شور میخرن
ککا حاضرم که تو قبرم آروم بگیرم ولی شهرم آبادانم داغون نبینم
عده ای متاسفانه تو بحران ویلاننو هنوزم تو فکر پاشا و سلطان سلیمانن
یا درگیره ستایشو هر فحش فردوسند یا اینکه هنوز تو کف انگشت پتروسن
کاش پرستو های مهاجر هربار میخوندنو و کاش مردان این سرزمین در یاد میموندن
کاش پرستوی مهاجر هربار میخوند و کاش در صبحی که از تیر شد دریا کلی طوفانی
مرد بزرگی به نام دریا قلی سورانی زمانی که شهر رفت در تصرف دشمن
و دشمن با خمپاره در تنوع کشتن دریا قلی با دوچرخه در خور نگاهی سرد
به سمت ذولفقاری مردمو صدا میزد این شهر این مرد واسه من علت خوندن بود
علت شهرم آیادانو ملت خون گرم بود هنوزم دلم خوشه به ساز همبونش
دلم خوشه به لب شطو به فاز ریبونش
اون مشعل پالایشگاه تو بیابون کویری
از اون طرف بری .. خیابون ..
همینطوری هم میخوامش حتی به ظاهر خاکش
دنیا عوض نمیکنم با فلافل داغش مو عاشق قلیه هم شوریده
کا تنم هنوز بوی سوبور و هشو میده دلم الان که ریخته کلی آه و ناله سرم
دلم به این خوشه که از خاک آبادانه تنوم
آبادانی که سرنوشتش دردناک بود و مردمی که تو گلوشون گردو خاکو دوده
ککا اینجا آینده رو به راه گور میبرن ککا اینجا مردم با دبه آب شور میخرن
ککا حاضرم که تو قبرم آروم بگیرم ولی شهرم آبادانم داغون نبینم
شهرم آبادانوم عشقوم وطنوم دینوم ایمونم
داغون نبینمت