امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

صنم

#1
«صنم»

نازچشمت صنمافاش کندرازمرا
ازغم وغصه رهاند رخ غماز مرا

من که برشاعر عاشق همه شب خندیدم
کرده غزٌال نگاه توغزل ساز مرا

بوی یوسف چو کند چشم پدررا بینا
یاد عطرتن تو زنده کند باز مرا

من شدم عاشق آهنگ کلامت اما
بازانداخت سکوتت به تک وتاز مرا

کردم ازاوج نگاهت نگهی صیدصنم
این خمارین نگهت داد به پروازمرا

تاربنواخت به گیسوی توبادسحری
وبرقصاندبه میل دلت این سازمرا

من که یک عمر دل از دلبرکان می بردم
حال برده است زرو این رخ طنازمرا

آن قدر ازتو سرودم که فقط فکرکنم
خواجه رانیست خبر عشق توو رازمرا

آن هم آن قدرکه من فال زدم حافظ نیز
شدتسلای دل وکرد سرافرازمرا
..
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان