امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ی داستان جالب وترسناک نخونین ازدستتون رفته

#1
اتومبیل مردی که به تنهایی سفر می کرد در نزدیکی صومعه ای خراب شد.مرد به سمت صومعه
حرکت کرد و به رئیس صومعه گفت : «ماشین من خراب شده. آیا می توانم شب را اینجا بمانم؟ »
رئیس صومعه بلافاصله او را به صومعه دعوت کرد. شب به او شام دادند و حتی ماشین او را تعمیر
کردند. شب هنگام وقتی مرد می خواست بخوابد صدای عجیبی شنید. صدای که تا قبل از آن هرگز
نشنیده بود …

صبح فردا از راهبان صومعه پرسید که صدای دیشب چه بوده اما آنها به وی گفتند :« ما نمی توانیم این
را به تو بگوییم . چون تو یک راهب نیستی» مرد با نا امیدی از آنها تشکر کرد و آنجا را ترک کرد.
چند سال بعد ماشین همان مرد بازهم در مقابل همان صومعه خراب شد . راهبان صومعه بازهم وی را
به صومعه دعوت کردند ، از وی پذیرایی کردند و ماشینش را تعمیر کردند. آن شب بازهم او آن صدای
مبهوت کننده عجیب را که چند سال قبل شنیده بود ، شنید..
صبح فردا پرسید که آن صدا چیست اما راهبان بازهم گفتند: :« ما نمی توانیم این را به تو بگوییم . چون
تو یک راهب نیستی»این بار مرد گفت «بسیار خوب ، بسیار خوب ، من حاضرم حتی زندگی ام را برای
دانستن فدا کنم.. اگر تنها راهی که من می توانم پاسخ این سوال را بدانم این است که راهب باشم ،
من حاضرم .بگوئید چگونه می توانم راهب بشوم؟»
راهبان پاسخ دادند « تو باید به تمام نقاط کره زمین سفر کنی و به ما بگویی چه تعدادی برگ گیاه روی
زمین وجود دارد و همینطور باید تعداد دقیق سنگ های روی زمین را به ما بگویی. وقتی توانستی
پاسخ این دو سوال را بدهی تو یک راهب خواهی شد.»
مرد تصمیمش را گرفته بود. او رفت و 45 سال بعد برگشتو در صومعه را زد.مرد گفت :‌« من به تمام
نقاط کرده زمین سفر کردم و عمر خودم را وقف کاری که از> من> خواسته بودید کردم .. تعداد برگ
های گیاه دنیا 371,145,236, 284,232 عدد است و 231,281,219, 999,129,382 سنگ روی زمین
وجود دارد» راهبان پاسخ دادند :« تبریک می گوییم . پاسخ های تو کاملاصحیح است
. اکنون تو یک راهب هستی . ما اکنون می توانیم منبع آن صدا را به تو نشان بدهیم.»
رئیس راهب های صومعه مرد را به سمت یک در چوبی راهنمایی کرد و به مرد گفت : «صدا از پشت
آن در بود» مرد دستگیره در را ولی در قفل بود . مرد گفت :« ممکن است کلید این در را به من
بدهید؟» راهب ها کلید را به او دادند و او در را باز کرد. پشت در چوبی یک در سنگی بود . مرد
درخواست کرد تا کلید در سنگی را هم به او بدهند.
راهب ها کلید را به او دادند و او در سنگی را هم باز کرد. پشت در سنگی هم دری از یاقوت سرخ قرار
داشت. او بازهم درخواست کلید کرد .پشت آن در نیز در دیگری از جنس یاقوت کبود قرار داشت…. و
همینطور پشت هر دری در دیگر از جنس زمرد سبز ، نقره ، یاقوت زرد و لعل بنفش قرار داشت. در
نهایت رئیس راهب ها گفت:« این کلیدآخرین در است » مرد که از در های بی پایان خلاص شده بود
قدری تسلی یافت.. او قفل در را باز کرد. دستگیره را چرخاند و در را باز کرد . وقتی پشت 
متوجه شد که منبع صدا چه بوده است متحیر شد. چیزی که او دید واقعا شگفت انگیز و باور نکردنی
بود.
.

.
..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

.
.
.
.
.
..

.
.
.
.
اما من نمی توانم بگویم و چه چیزی پشت در دید ، چون شما راهب نیستید !!:29dz::29dz::29dz::29dz::29dz::29dz::29dz::29dz::29dz::29dz::L28::L28::498::49​8:p332p332p332]
تا ابد باید نفس را کشید
پاسخ
 سپاس شده توسط یاشگین ، تکی جون ، صنوبر ، ♫♫ nesa ♫♫ ، REZA Love ، باران20 ، ᖇᗩᖺᗩ ، α∂ ρяιηcєѕѕ∂ ، sdw 1980 ، نفس♥♥♥ ، sepehrjon
آگهی
#2
تعداد برگ
های گیاه دنیا 371,145,236, 284,232 عدد است و 231,281,219, 999,129,382 سنگ روی زمین
وجود دارد
از گریه متنفر بودم به گریه ام انداختین

از خانواده متنفر بودم به زور بهم دادین

از خوشحالیو نیکی متنفر بودم به زور به خوردم دادین

از حرف زدن متنفر بودم به حرفم کشیدین

از اذیت کردن دوستام متنفر بودم ولی بلایی به سر مغزم اوردین که اذیت کردینشون

از گذشته متنفر بودم به زور جلوی چشمام کشیدین

از ترحم متنفر بودم بهم ترحم کردین

از بغض متنفر بودم بغضمو دائمی کردین

از تحقیر متنفر بودم تحقیرم کردین

اصلا میدونین خوب کردین ولی من خوب تر باهاتون تا میکنم
پاسخ
 سپاس شده توسط امیر.جان
#3
تعداد برگ 371,145,236, 284,232
 تعداد سنگ 999,129,382,231,281,219
ی داستان جالب وترسناک نخونین ازدستتون رفته 1
پاسخ
#4
تعداد برگ
های گیاه دنیا 371,145,236, 284,232 عدد است و 231,281,219, 999,129,382 سنگ روی زمین
وجود دارد
فقط یه دو سه هزارتایی اضافه شده
خودت جمع بزن
حالا جوابو بگو
پاسخ
#5
من راهب می شم الان اینم تعداد گیاه هاها 371,145,236, 284,232
تعداد سنگ ها

679.454, 999,129,382
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Heart یه داستان عاشقانه غمگین و زیبا از یک دختر((( حتما بخونید)))
Exclamation مجنون (داستان ترسناک واقعی) +18
  این یک داستان بی معنی است.
Exclamation داستان بسیار ترسناک خونه جدید !
  داستان عاشقی یک پسر خیلی قشنگه(تکراری نیست)
Eye-blink داستان ترسناک +18
  داستان کوتاه دختر هوس باز(خیلی قشنگه)
Rainbow یک داستان ترسناک +18
  داستان|خيانت آرمان به دختر همسايه|
Heart داستان عاشقانه و غم انگیز ستاره و پرهام

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان