02-01-2015، 15:23
در زندگی روزانه انسان حوادث و رخدادهای فراوانی رخ میدهد. این امور، از سه حالت بیرون نیست:
1. حق است؛ یعنی امری که اتفاق افتاده، حق بودن آن آشکار است. « فَتَوَکَّل عَلَی اللهِ إنَّکَ عَلَی الحَقِّ المُبینِ؛[نمل/79] پس بر خدا توکل کن؛[ چرا] که تو بر حق آشکاری هستی.»
2. باطل بودن آن روشن است و همه میدانند که این مورد باطل است؛ « ذالِکَ بِأَنَّ اللهَ هُوَ الحَقُّ وَ أنَّ ما یَدعونَ مِن دونِهِ هُوَ الباطِلُ وَ أنَّ اللهَ هُوَ العَلِیُّ الکَبیرُ؛[حج/62] و این بخاطر آن است که تنها خداوند حق است و آنچه را جز او میخوانند باطل است و تنها خداوند بلند مرتبه و بزرگ است.»
3. نه حق بودنش روشن است و نه باطل بودن آن؛ این بدین گونه است که باطلی را در لباس حق و محتوای درست بیان کنند؛ یعنی ظاهرش حق، اما درونش باطل و غیرواقعی است. این حالت را « شبهه» مینامند. « وَ إنَّما سُمِّیَت الشُبهَةُ شُبهَةً لِأنَّها تُشبِهُ الحَقَّ؛[1] شبهه از این جهت شبهه نامیده شده که شبیه و مانند حق است.» یعنی هر کس توان تشخیص میان حق و باطل را ندارد و برای دانستن آن باید سراغ حجتهای دین برود.
بوسیله شبهه است، که بعضی افراد سودجو در جامعه فتنه ایجاد میکنند و مردم را بین دو چیز قرار میدهند و عوام برای انتخاب، آن موردی را که بیشتر در دید هست برمیگزیند.
برخورد با این امور
1. آنچه که حق بودنش روشن است، باید پذیرفت و به آن عمل کرد« إِنَّ أَفْضَلَ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ مَنْ كَانَ الْعَمَلُ بِالْحَقِ أَحَبَّ إِلَيْهِ وَ إِنْ نَقَصَهُ وَ كَرَثَهُ مِنَ الْبَاطِلِ وَ إِنْ جَرَّ إِلَيْهِ فَائِدَةً وَ زَادَه؛[2] همانا برترين مردم در پيشگاه خدا كسى است كه عمل به حق در نزد او دوستداشتنى تر از باطل باشد، هر چند از قدر او بكاهد و به او زيان رساند، و باطل به او سود رساند و بر قدر او بيفزايد.»
2. اگر موردی باطل و ناصواب بودنش آشکار است باید از آن کنارهگیری کرد « إنَّ أبعَدَ الخَلقِ مِنَ اللَّهِ مَن كانَ العَمَلُ بِالباطِلِ أحَبَّ إلَيهِ وَ إن زادَهُ؛[3] دورترین خلق از خداوند کسی است که عمل به باطل، نزدش دوستداشتنیتر باشد، گرچه بر ارزشش بیفزاید.»
3. در موارد شبهه باید به بیان امیرمؤمنان عمل نمود که« كُنْ فِي الْفِتْنَةِ كَابْنِ اللَّبُونِ لَاظَهْرٌ فَيُرْكَبَ وَ لَاضَرْعٌ فَيُحْلَب؛[4] در زمان فتنهها مانند بچه شتر باش که نه پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند.» یعنی در زمان فتنه و تباهکاری طوری برخورد شود که فتنهگران در انسان طمع نکنند.
علت تشبیه به بچه شتر
همیشه عدهای هستند برای رسیدن به مقاصد مختلف از حق عبور میکنند و با روشهای غیر متعارف شبههافکنی را، راه رسیدن به غرضهای خود میدانند و چون این شبههها و فتنهها در تمام زمان ممکن است وجود داشته باشد، حضرت انسان را به بچه شتر تشبیه نمودند؛ زیرا بچه شتر در بین شتران زندگی میکند، ولی به کسی سواری و شیر نمیدهد؛ زیرا قدرت و پستان شیردادن را ندارد. این بیان حضرت نشان میدهد که مؤمنِ زیرک در زمان فتنه میان مردم هست اما خود را در اختیار فتنهگران قرار نمیدهد.
فتنه بدتر از قتل
قرآن فتنه را از قتل و کشتار خطرناکتر میداند« الفِتنَةُ أشَدُّ مِن القَتلِ؛[بقره/191] فتنه بدتر از کشتن است.» زیرا در قتل، جان انسان گرفته میشود ولی در فتنه ایمان و امنیت جامعه در خطر است؛ زیرا زندگی بدون ایمان در نزد خداوند ارزشی ندارد« اولئِکَ کَالأنعامِ بَل هُم أضَلُّ؛[اعراف/179] آنها همچون چهارپایان، بلکه پستترند.»
در فتنه چنان باش که بارت ننهند وز دست و زبانت استعانت نبرند
زین آتش تند در حذر باش و بهوش تا مدعیانِ رند،جانت نخرند[5]
چند نکته آموزشی در زمان فتنه
1. همه جا ولایت، جلوی فتنهها را میگیرد
در زمان رسول اکرم اگر فتنهای ایجاد میشد حضرت، امیرمؤمنان را میفرستاد« أَوْ نَجَمَ قَرْنُ الشَّيْطَانِ أَوْ فَغَرَتْ فَاغِرَةٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ قَذَفَ أَخَاهُ فِي لَهَوَاتِهَا فَلَا يَنْكَفِئُ حَتَّى يَطَأَ جَنَاحَهَا بِأَخْمَصِهِ وَ يُخْمِدَ لَهَبَهَا بِسَيْفِه؛[6] هر گاه شاخ شیطان ظاهر میشد یا دهان باز کنندهای از مشرکین دهان باز میکرد و میخواستند علیه مسلمانان فتنه به راه اندازند برادرش را در کام حوادث میانداخت. و حضرت از میدان باز نمیگشت مگر وقتی که گوشهای آنها را زیر پا لِه و شعلۀ فتنۀ آنان را با شمشیرش خاموش میکرد.» کسی میتواند تشخیص دهد که مردم را به سوی حق راهنمایی کند نه اینکه کسی دیگر او را هدایت کند.[7]
2. دفاع از ولایت، جنسیت نمیشناسد
در زمان فتنه برای حمایت از دین و ولایت بعد از اینکه حق روشن شد، همه باید به پا خیزند. و هر کسی که توانایی مقابله و دفاع از حق را دارد باید حرکت کند بطوری که خود ولایت چشم به راه برگشتن طرفداران خود باشد و هیچ کس چه از زن و چه از مرد حق فرار و سکوت را ندارد. چنانکه در مورد حضرت زهرا سلام الله علیها چنین آمده« ثُمَ انْكَفَأَتْ وَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ يَتَوَقَّعُ رُجُوعَهَا إِلَيْهِ وَ يَتَطَلَّعُ طُلُوعَهَا عَلَيْه؛[8] سپس حضرت زهرا به خانه برگشت در حالی که امیرمؤمنان انتظار بازگشت او را میکشید و چشم به راهش بود.»
نکته پایانی
کوتاه سخن اینکه در هر زمانی فتنه هست، فقط باید هوشیار بود و در امواج لحظهای این صحنهها قرار نگرفت و هوشیارانه در میان فتنه قرار بگیریم؛ اما فتنهای نباشیم: « بنده مطمئنم که ملت ایران بسیار بصیرتر و باهوشتر از این است که با یک چنین ترفندهای خصمانهی دشمنان یا عوامل دشمنان فریب بخورد.»[9] و چنان از حق دفاع کنیم تا ولایت زمان چنین سخن به زبان آورد: « مردم عزیز ما به میدان آمدند و حماسهی نُه دی را به راه انداختند. نه فقط در تهران، بلکه در سراسر کشور، میلیونها نفر در روز نهم دی، بعد هم بلافاصله در بیست و دوی بهمن آمدند توی میدان، غائله را ختم کردند. این، هنر مردم است. درود به مردم ایران. درود به ملت مؤمن و مبارز و بصیر و آگاه ایران. انشاءاللَّه به توفیق الهی، مردم همین راه را و همین خط را و همین آرمان را و همین عزم و همت را تا آخر ادامه خواهند داد.[10]
1. حق است؛ یعنی امری که اتفاق افتاده، حق بودن آن آشکار است. « فَتَوَکَّل عَلَی اللهِ إنَّکَ عَلَی الحَقِّ المُبینِ؛[نمل/79] پس بر خدا توکل کن؛[ چرا] که تو بر حق آشکاری هستی.»
2. باطل بودن آن روشن است و همه میدانند که این مورد باطل است؛ « ذالِکَ بِأَنَّ اللهَ هُوَ الحَقُّ وَ أنَّ ما یَدعونَ مِن دونِهِ هُوَ الباطِلُ وَ أنَّ اللهَ هُوَ العَلِیُّ الکَبیرُ؛[حج/62] و این بخاطر آن است که تنها خداوند حق است و آنچه را جز او میخوانند باطل است و تنها خداوند بلند مرتبه و بزرگ است.»
3. نه حق بودنش روشن است و نه باطل بودن آن؛ این بدین گونه است که باطلی را در لباس حق و محتوای درست بیان کنند؛ یعنی ظاهرش حق، اما درونش باطل و غیرواقعی است. این حالت را « شبهه» مینامند. « وَ إنَّما سُمِّیَت الشُبهَةُ شُبهَةً لِأنَّها تُشبِهُ الحَقَّ؛[1] شبهه از این جهت شبهه نامیده شده که شبیه و مانند حق است.» یعنی هر کس توان تشخیص میان حق و باطل را ندارد و برای دانستن آن باید سراغ حجتهای دین برود.
بوسیله شبهه است، که بعضی افراد سودجو در جامعه فتنه ایجاد میکنند و مردم را بین دو چیز قرار میدهند و عوام برای انتخاب، آن موردی را که بیشتر در دید هست برمیگزیند.
برخورد با این امور
1. آنچه که حق بودنش روشن است، باید پذیرفت و به آن عمل کرد« إِنَّ أَفْضَلَ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ مَنْ كَانَ الْعَمَلُ بِالْحَقِ أَحَبَّ إِلَيْهِ وَ إِنْ نَقَصَهُ وَ كَرَثَهُ مِنَ الْبَاطِلِ وَ إِنْ جَرَّ إِلَيْهِ فَائِدَةً وَ زَادَه؛[2] همانا برترين مردم در پيشگاه خدا كسى است كه عمل به حق در نزد او دوستداشتنى تر از باطل باشد، هر چند از قدر او بكاهد و به او زيان رساند، و باطل به او سود رساند و بر قدر او بيفزايد.»
2. اگر موردی باطل و ناصواب بودنش آشکار است باید از آن کنارهگیری کرد « إنَّ أبعَدَ الخَلقِ مِنَ اللَّهِ مَن كانَ العَمَلُ بِالباطِلِ أحَبَّ إلَيهِ وَ إن زادَهُ؛[3] دورترین خلق از خداوند کسی است که عمل به باطل، نزدش دوستداشتنیتر باشد، گرچه بر ارزشش بیفزاید.»
3. در موارد شبهه باید به بیان امیرمؤمنان عمل نمود که« كُنْ فِي الْفِتْنَةِ كَابْنِ اللَّبُونِ لَاظَهْرٌ فَيُرْكَبَ وَ لَاضَرْعٌ فَيُحْلَب؛[4] در زمان فتنهها مانند بچه شتر باش که نه پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند.» یعنی در زمان فتنه و تباهکاری طوری برخورد شود که فتنهگران در انسان طمع نکنند.
علت تشبیه به بچه شتر
همیشه عدهای هستند برای رسیدن به مقاصد مختلف از حق عبور میکنند و با روشهای غیر متعارف شبههافکنی را، راه رسیدن به غرضهای خود میدانند و چون این شبههها و فتنهها در تمام زمان ممکن است وجود داشته باشد، حضرت انسان را به بچه شتر تشبیه نمودند؛ زیرا بچه شتر در بین شتران زندگی میکند، ولی به کسی سواری و شیر نمیدهد؛ زیرا قدرت و پستان شیردادن را ندارد. این بیان حضرت نشان میدهد که مؤمنِ زیرک در زمان فتنه میان مردم هست اما خود را در اختیار فتنهگران قرار نمیدهد.
فتنه بدتر از قتل
قرآن فتنه را از قتل و کشتار خطرناکتر میداند« الفِتنَةُ أشَدُّ مِن القَتلِ؛[بقره/191] فتنه بدتر از کشتن است.» زیرا در قتل، جان انسان گرفته میشود ولی در فتنه ایمان و امنیت جامعه در خطر است؛ زیرا زندگی بدون ایمان در نزد خداوند ارزشی ندارد« اولئِکَ کَالأنعامِ بَل هُم أضَلُّ؛[اعراف/179] آنها همچون چهارپایان، بلکه پستترند.»
در فتنه چنان باش که بارت ننهند وز دست و زبانت استعانت نبرند
زین آتش تند در حذر باش و بهوش تا مدعیانِ رند،جانت نخرند[5]
چند نکته آموزشی در زمان فتنه
1. همه جا ولایت، جلوی فتنهها را میگیرد
در زمان رسول اکرم اگر فتنهای ایجاد میشد حضرت، امیرمؤمنان را میفرستاد« أَوْ نَجَمَ قَرْنُ الشَّيْطَانِ أَوْ فَغَرَتْ فَاغِرَةٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ قَذَفَ أَخَاهُ فِي لَهَوَاتِهَا فَلَا يَنْكَفِئُ حَتَّى يَطَأَ جَنَاحَهَا بِأَخْمَصِهِ وَ يُخْمِدَ لَهَبَهَا بِسَيْفِه؛[6] هر گاه شاخ شیطان ظاهر میشد یا دهان باز کنندهای از مشرکین دهان باز میکرد و میخواستند علیه مسلمانان فتنه به راه اندازند برادرش را در کام حوادث میانداخت. و حضرت از میدان باز نمیگشت مگر وقتی که گوشهای آنها را زیر پا لِه و شعلۀ فتنۀ آنان را با شمشیرش خاموش میکرد.» کسی میتواند تشخیص دهد که مردم را به سوی حق راهنمایی کند نه اینکه کسی دیگر او را هدایت کند.[7]
2. دفاع از ولایت، جنسیت نمیشناسد
در زمان فتنه برای حمایت از دین و ولایت بعد از اینکه حق روشن شد، همه باید به پا خیزند. و هر کسی که توانایی مقابله و دفاع از حق را دارد باید حرکت کند بطوری که خود ولایت چشم به راه برگشتن طرفداران خود باشد و هیچ کس چه از زن و چه از مرد حق فرار و سکوت را ندارد. چنانکه در مورد حضرت زهرا سلام الله علیها چنین آمده« ثُمَ انْكَفَأَتْ وَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ يَتَوَقَّعُ رُجُوعَهَا إِلَيْهِ وَ يَتَطَلَّعُ طُلُوعَهَا عَلَيْه؛[8] سپس حضرت زهرا به خانه برگشت در حالی که امیرمؤمنان انتظار بازگشت او را میکشید و چشم به راهش بود.»
نکته پایانی
کوتاه سخن اینکه در هر زمانی فتنه هست، فقط باید هوشیار بود و در امواج لحظهای این صحنهها قرار نگرفت و هوشیارانه در میان فتنه قرار بگیریم؛ اما فتنهای نباشیم: « بنده مطمئنم که ملت ایران بسیار بصیرتر و باهوشتر از این است که با یک چنین ترفندهای خصمانهی دشمنان یا عوامل دشمنان فریب بخورد.»[9] و چنان از حق دفاع کنیم تا ولایت زمان چنین سخن به زبان آورد: « مردم عزیز ما به میدان آمدند و حماسهی نُه دی را به راه انداختند. نه فقط در تهران، بلکه در سراسر کشور، میلیونها نفر در روز نهم دی، بعد هم بلافاصله در بیست و دوی بهمن آمدند توی میدان، غائله را ختم کردند. این، هنر مردم است. درود به مردم ایران. درود به ملت مؤمن و مبارز و بصیر و آگاه ایران. انشاءاللَّه به توفیق الهی، مردم همین راه را و همین خط را و همین آرمان را و همین عزم و همت را تا آخر ادامه خواهند داد.[10]