23-12-2014، 11:11
ميتوان گفت دو عامل مهم موجب شده بود که نقش نظامي و امنيتي ايران در منطقه طي دهه 1970 به شدت افزايش يابد، اين دو عامل شامل افزايش شديد بهاي نفت و خريدهاي تسليحاتي حکومت شاه در جهت استراتژي منطقهاي ايالات متحده بود.
افزايش بهاي نفت
سازمان اوپک در 14 سپتامبر 1960، با هدف دفاع از قيمت واقعي و حقوق قانوني کشورهاي صادرکننده نفت، اقدام به دگرگونيهاي تدريجي در قيمت نازل اين فرآورده و کمک به سير صعودي آن کرد.
با شعلهور شدن جنگ اکتبر 1973 بين اعراب و اسرائيل، کشورهاي عرب صادرکننده نفت به پيشنهاد کويت از 19 اکتبر 1973، فروش خود را به امريکا و اروپاي غربي قطع کردند. اين واقعه، سير صعودي قيمت نفت را به حد اعلاي خود رساند که تا آن زمان، بينظير بود. در فاصله بين ژانويه 1973 تا 1974 بهاي نفت سيصد و پنجاه درصد افزايش يافت و از بشکهاي 59/2 دلار به بشکهاي 65/11 دلار رسيد و در نتيجه، درآمد اوپک نزديک به چهارصد و پنجاه درصد فزوني يافت. 1
در اول ژانويه 1974 / 11 دي ماه 1353، اعضاي اوپک در تهران گرد آمدند تا قيمت رسمي هر بشکه نفت را تعيين کنند. شاه که تعهدات سنگين اجراي دکترين نيکسون و برنامه توسعه داخلي را بر دوش داشت، با هدف کسب درآمد بيشتر از نفت پيشنهاد تثبيت بهاي هر بشکه نفت در بيشترين قيمتي که در نيمه دسامبر 1973 داشته است را مطرح کرد که به تصويب اعضاي اوپک رسيد. 2
در واقع، مجموع تحولات بازار جهاني نفت، بيشترين سود را براي ايران و سياستهاي نظامي آن به ارمغان آورد. ضمن آنکه ايران در تحريم نفتي اعراب عليه غرب نيز شرکت نکرد. شاه در مصاحبه با تلويزيون آلمان در 19 آذرماه 1352، در اين باره گفت: «ما در تحريم نفتي شرکت نکرديم و نميکنيم. تحريم سلاحي است که زود کند ميشود و جهانيان سعي خواهند کرد که نفت کمتري مصرف کنند». 3
به اين ترتيب، درآمد نفتي ايران از رقم 174 ميليارد ريال / 3/2 ميليارد دلار در سال 1970م به 7/401/1 بيليارد ريال / 7/20 ميليارد دلار در سال 1974 رسيد. 4 و درآمد سرانه در ايران نيز از 259 دلار به 2000 دلار افزايش يافت. 5
مهمترين تأثير افزايش قيمت نفت بر سياست خارجي ايران، تأمين هزينههاي هنگفت مالي عملکرد ژاندارمگونه و برنامههاي برونمرزي با تأکيد بر خريدهاي تسليحاتي بود. اين امر با توجه به اعلام صريح انگليسيها مبني بر اينکه پس از عقبنشيني، هزينه سنگين نگهداري و حفظ امنيت در منطقه را بر دوش ايران تحميل کردهاند، اهميت خود را بيشتر نشان ميدهد. 6
افزايش بهاي نفت و گسترش خريدهاي تسليحاتي شاه
ايران همزمان با سياست جديد منطقهاي در آغاز دهه 1970م، و افزايش بيسابقه بهاي نفت به گونهاي بيسابقه و جنونآسا به خريد مجموعهاي رنگارنگ و گوناگون از جديدترين و گرانترين توليدات نظامي کشورهاي مختلف پرداخت. امريکا همگام با دکترين نيکسون مؤثرترين منبع تأمين اين نيازها بود. بيترديد، امريکا، ارتش و ميليتاريسم، از مهمترين عوامل تعيينکننده در سياست خارجي ايران بين سالهاي 78-1970م بودند. 7
امريکا که از پايان جنگ بينالملل دوم، فعاليت مستشاران نظامي خود را با هدف ايجاد ساختاري نوين در ارتش ايران تمديد کرده بود، 8 به مرور با درک اهميت راهبردي ايران در طول جنگ سرد، تسلط خود را بر سازمان نظامي آن افزايش داد که اوج آن در دوران رياست جمهوري آيزنهاور و راهبرد او در مقابله با شوروي، تحت لواي دفاع از پيرامون و عضويت ايران در پيمان سنتو بود. 9
در 30 و 31 ماه مه 1972 / 10 و 9 خرداد 1351ش، ريچارد نيکسون و هنري کيسينجر پس از بازگشت از سفر به شرق اروپا، مذاکرات بسيار مهمي را درباره آينده ارتش و خريدهاي تسليحاتي ايران در تهران با شاه انجام دادند. بر اساس اين مذاکرات، ايران مجاز به خريد هر نوع سلاح نظامي، غير از ادوات اتمي از زرادخانههاي امريکا شد. همچنين، هر گونه گرفتاريهاي اداري سد راه توسعه همکاريهاي نظامي با ايران، بايد رفع ميشد. 10
در نتيجه، هزينههاي نظامي ايران سير صعودي پيمود. در سال 1349ش 88 ميليون دلار ــ 1350، 065/1 ــ 1351، 375/1 ــ 1352، 525/1 ــ 1353، 68/3 و در سال 1354 به رقم خيرهکننده 325/6 ميليارد دلار رسيد و درصد افزايش سالانه مخارج نظامي از هفده درصد در 1349 به چهل و يک درصد در سال 1354 افزون گشت. 11 در سال 1355-1976م، هزينههاي نظامي ايران با احتساب جمعيت و سوابق جنگي، از چين، برزيل، اسرائيل و انگلستان به عنوان قدرتمندان جهاني بسيار بيشتر بود. 12
بدين ترتيب، سازمان نظامي بسيار قدرتمندي در ايران پديدار شد که ميزان تجهيزات آن با سياست دفاعي که شاه از آن سخن ميگفت، به شکل محسوسي ناموزون مينمود؛ اين ارتش تا بن دندان مسلح، براي درگيريهاي مرزي و مقابله با تجاوزات احتمالي همسايگان که تنها خطر عمده از سوي دولت عراق بود، بسيار عظيم، و براي مقابله با حملات ابرقدرتها به خصوص اتحاد شوروي، بسيار ناچيز نشان ميداد. تئودور سورلن 13 ــ مشاور شخصي کندي در ارتباط با ارتش ايران به درستي چنين گفت:
در ايران، شاه اصرار ميورزد که ما از ارتش پرخرج او حمايت کنيم که براي حوادث مرزي و امنيت داخلي بيش از حد بزرگ و براي استفاده در جنگي تمام عيار، بيفايده است. ارتش او شبيه آن مرد معروفي بود که سنگينتر از آن بود که کار سبکي انجام دهد و سبکتر از آنکه کار سنگيني بکند. 14
بدينگونه، تسليح شتابآلود و سرسامآور نظامي در راستاي دکترين نيکسون و سياست دو ستون و منطقهاي بود و ايران با ابزار پيشرفته نظامي، اهرم فشار و نيروي جايگزين مطمئني در برنامههاي غيرمستقيم مداخلهجويانه امريکا به شمار ميرفت. شاه از ارتش متکي بر مدرنترين وسايل نظامي خود در پيشبرد سياست خارجي به فراواني استفاده کرد؛ به طوري که شايد بتوان گفت برندهترين تيغ و آخرين تير از ترکش رژيم محسوب ميشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. حمدالله آصفي و ديگران. «سياست انرژي کشورهاي عربي و امريکا در منطقه جنوبي خليج فارس»،مجموعه مقالات سمينار بررسي مسائل خليج فارس. تهران، مرکز مطالعات خليج فارس، 1369. صص 21-29 .
2. تاريخ روابط خارجي ايران. صص 260-261 .
3. هفت هزار روز. ص 575 .
4. Amran. M. Dadkhah. " The Inflationary Progress of the Iranian Economy. 1970-1980" International Journal of Middle East Studies. Vo.l 17. November 1985. P. 371
5. حبيبالله نيکنام. «نقش افزايش درآمد نفت در شکل تورم و شتاب نرخ آن در ايران». اطلاعات سياسي و اقتصادي. سال 1. ش 10 .
6. مرتضي فکور. «اهميت تحرک استراتژيکي». مجله ارتش شاهنشاهي. ش2. فروردين 1355. ص 39 .
7. Sepeher Zabih. The Iranian Military in Revolution and War. Routledge. London, 1988. P. 10.
8. کلياتي درباره روابط دولت شاهنشاهي ايران با کشورهاي قاره امريکا طي پنجاه سال شاهنشاهي پهلوي. وزارت امور خارجه. اداره انتشارات و مدارک، اداره چهارم سياسي. 1355. ص 13.
9. «تأييد لزوم تقويت توان دفاعي ايران». آيندگان. 18/3/1351. ص 11 و 1.
10. «گذري بر مهمترين رويدادها در مناسبات ايران و امريکا، تو در توي روابط»: 132- 1377. ايران فردا. سال 6. ش 42. ارديبهشت 1377. ص 14 .
11. شاهپور رواساني. دولت و حکومت در ايران، در دوره سلطه استعمار سرمايهداري. تهران، نشر شمع، بيتا. ص 228 .
12. فرد هاليدي. ايران، ديکتاتوري و توسعه. ترجمه محسن يلفاني؛ علي طلوع. تهران، علم، 1358 .
13. Theodore Sourlen
14. ايران، ديکتاتوري و توسعه. همان منبع. ص 85 .
افزايش بهاي نفت
سازمان اوپک در 14 سپتامبر 1960، با هدف دفاع از قيمت واقعي و حقوق قانوني کشورهاي صادرکننده نفت، اقدام به دگرگونيهاي تدريجي در قيمت نازل اين فرآورده و کمک به سير صعودي آن کرد.
با شعلهور شدن جنگ اکتبر 1973 بين اعراب و اسرائيل، کشورهاي عرب صادرکننده نفت به پيشنهاد کويت از 19 اکتبر 1973، فروش خود را به امريکا و اروپاي غربي قطع کردند. اين واقعه، سير صعودي قيمت نفت را به حد اعلاي خود رساند که تا آن زمان، بينظير بود. در فاصله بين ژانويه 1973 تا 1974 بهاي نفت سيصد و پنجاه درصد افزايش يافت و از بشکهاي 59/2 دلار به بشکهاي 65/11 دلار رسيد و در نتيجه، درآمد اوپک نزديک به چهارصد و پنجاه درصد فزوني يافت. 1
در اول ژانويه 1974 / 11 دي ماه 1353، اعضاي اوپک در تهران گرد آمدند تا قيمت رسمي هر بشکه نفت را تعيين کنند. شاه که تعهدات سنگين اجراي دکترين نيکسون و برنامه توسعه داخلي را بر دوش داشت، با هدف کسب درآمد بيشتر از نفت پيشنهاد تثبيت بهاي هر بشکه نفت در بيشترين قيمتي که در نيمه دسامبر 1973 داشته است را مطرح کرد که به تصويب اعضاي اوپک رسيد. 2
در واقع، مجموع تحولات بازار جهاني نفت، بيشترين سود را براي ايران و سياستهاي نظامي آن به ارمغان آورد. ضمن آنکه ايران در تحريم نفتي اعراب عليه غرب نيز شرکت نکرد. شاه در مصاحبه با تلويزيون آلمان در 19 آذرماه 1352، در اين باره گفت: «ما در تحريم نفتي شرکت نکرديم و نميکنيم. تحريم سلاحي است که زود کند ميشود و جهانيان سعي خواهند کرد که نفت کمتري مصرف کنند». 3
به اين ترتيب، درآمد نفتي ايران از رقم 174 ميليارد ريال / 3/2 ميليارد دلار در سال 1970م به 7/401/1 بيليارد ريال / 7/20 ميليارد دلار در سال 1974 رسيد. 4 و درآمد سرانه در ايران نيز از 259 دلار به 2000 دلار افزايش يافت. 5
مهمترين تأثير افزايش قيمت نفت بر سياست خارجي ايران، تأمين هزينههاي هنگفت مالي عملکرد ژاندارمگونه و برنامههاي برونمرزي با تأکيد بر خريدهاي تسليحاتي بود. اين امر با توجه به اعلام صريح انگليسيها مبني بر اينکه پس از عقبنشيني، هزينه سنگين نگهداري و حفظ امنيت در منطقه را بر دوش ايران تحميل کردهاند، اهميت خود را بيشتر نشان ميدهد. 6
افزايش بهاي نفت و گسترش خريدهاي تسليحاتي شاه
ايران همزمان با سياست جديد منطقهاي در آغاز دهه 1970م، و افزايش بيسابقه بهاي نفت به گونهاي بيسابقه و جنونآسا به خريد مجموعهاي رنگارنگ و گوناگون از جديدترين و گرانترين توليدات نظامي کشورهاي مختلف پرداخت. امريکا همگام با دکترين نيکسون مؤثرترين منبع تأمين اين نيازها بود. بيترديد، امريکا، ارتش و ميليتاريسم، از مهمترين عوامل تعيينکننده در سياست خارجي ايران بين سالهاي 78-1970م بودند. 7
امريکا که از پايان جنگ بينالملل دوم، فعاليت مستشاران نظامي خود را با هدف ايجاد ساختاري نوين در ارتش ايران تمديد کرده بود، 8 به مرور با درک اهميت راهبردي ايران در طول جنگ سرد، تسلط خود را بر سازمان نظامي آن افزايش داد که اوج آن در دوران رياست جمهوري آيزنهاور و راهبرد او در مقابله با شوروي، تحت لواي دفاع از پيرامون و عضويت ايران در پيمان سنتو بود. 9
در 30 و 31 ماه مه 1972 / 10 و 9 خرداد 1351ش، ريچارد نيکسون و هنري کيسينجر پس از بازگشت از سفر به شرق اروپا، مذاکرات بسيار مهمي را درباره آينده ارتش و خريدهاي تسليحاتي ايران در تهران با شاه انجام دادند. بر اساس اين مذاکرات، ايران مجاز به خريد هر نوع سلاح نظامي، غير از ادوات اتمي از زرادخانههاي امريکا شد. همچنين، هر گونه گرفتاريهاي اداري سد راه توسعه همکاريهاي نظامي با ايران، بايد رفع ميشد. 10
در نتيجه، هزينههاي نظامي ايران سير صعودي پيمود. در سال 1349ش 88 ميليون دلار ــ 1350، 065/1 ــ 1351، 375/1 ــ 1352، 525/1 ــ 1353، 68/3 و در سال 1354 به رقم خيرهکننده 325/6 ميليارد دلار رسيد و درصد افزايش سالانه مخارج نظامي از هفده درصد در 1349 به چهل و يک درصد در سال 1354 افزون گشت. 11 در سال 1355-1976م، هزينههاي نظامي ايران با احتساب جمعيت و سوابق جنگي، از چين، برزيل، اسرائيل و انگلستان به عنوان قدرتمندان جهاني بسيار بيشتر بود. 12
بدين ترتيب، سازمان نظامي بسيار قدرتمندي در ايران پديدار شد که ميزان تجهيزات آن با سياست دفاعي که شاه از آن سخن ميگفت، به شکل محسوسي ناموزون مينمود؛ اين ارتش تا بن دندان مسلح، براي درگيريهاي مرزي و مقابله با تجاوزات احتمالي همسايگان که تنها خطر عمده از سوي دولت عراق بود، بسيار عظيم، و براي مقابله با حملات ابرقدرتها به خصوص اتحاد شوروي، بسيار ناچيز نشان ميداد. تئودور سورلن 13 ــ مشاور شخصي کندي در ارتباط با ارتش ايران به درستي چنين گفت:
در ايران، شاه اصرار ميورزد که ما از ارتش پرخرج او حمايت کنيم که براي حوادث مرزي و امنيت داخلي بيش از حد بزرگ و براي استفاده در جنگي تمام عيار، بيفايده است. ارتش او شبيه آن مرد معروفي بود که سنگينتر از آن بود که کار سبکي انجام دهد و سبکتر از آنکه کار سنگيني بکند. 14
بدينگونه، تسليح شتابآلود و سرسامآور نظامي در راستاي دکترين نيکسون و سياست دو ستون و منطقهاي بود و ايران با ابزار پيشرفته نظامي، اهرم فشار و نيروي جايگزين مطمئني در برنامههاي غيرمستقيم مداخلهجويانه امريکا به شمار ميرفت. شاه از ارتش متکي بر مدرنترين وسايل نظامي خود در پيشبرد سياست خارجي به فراواني استفاده کرد؛ به طوري که شايد بتوان گفت برندهترين تيغ و آخرين تير از ترکش رژيم محسوب ميشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. حمدالله آصفي و ديگران. «سياست انرژي کشورهاي عربي و امريکا در منطقه جنوبي خليج فارس»،مجموعه مقالات سمينار بررسي مسائل خليج فارس. تهران، مرکز مطالعات خليج فارس، 1369. صص 21-29 .
2. تاريخ روابط خارجي ايران. صص 260-261 .
3. هفت هزار روز. ص 575 .
4. Amran. M. Dadkhah. " The Inflationary Progress of the Iranian Economy. 1970-1980" International Journal of Middle East Studies. Vo.l 17. November 1985. P. 371
5. حبيبالله نيکنام. «نقش افزايش درآمد نفت در شکل تورم و شتاب نرخ آن در ايران». اطلاعات سياسي و اقتصادي. سال 1. ش 10 .
6. مرتضي فکور. «اهميت تحرک استراتژيکي». مجله ارتش شاهنشاهي. ش2. فروردين 1355. ص 39 .
7. Sepeher Zabih. The Iranian Military in Revolution and War. Routledge. London, 1988. P. 10.
8. کلياتي درباره روابط دولت شاهنشاهي ايران با کشورهاي قاره امريکا طي پنجاه سال شاهنشاهي پهلوي. وزارت امور خارجه. اداره انتشارات و مدارک، اداره چهارم سياسي. 1355. ص 13.
9. «تأييد لزوم تقويت توان دفاعي ايران». آيندگان. 18/3/1351. ص 11 و 1.
10. «گذري بر مهمترين رويدادها در مناسبات ايران و امريکا، تو در توي روابط»: 132- 1377. ايران فردا. سال 6. ش 42. ارديبهشت 1377. ص 14 .
11. شاهپور رواساني. دولت و حکومت در ايران، در دوره سلطه استعمار سرمايهداري. تهران، نشر شمع، بيتا. ص 228 .
12. فرد هاليدي. ايران، ديکتاتوري و توسعه. ترجمه محسن يلفاني؛ علي طلوع. تهران، علم، 1358 .
13. Theodore Sourlen
14. ايران، ديکتاتوري و توسعه. همان منبع. ص 85 .