امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 4.33
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

سه درسی که اسکندر گرفت

#1
سه درسی که اسکندر گرفت 1
اسکندر مقدونی پس از اینکه سرزمین های بیشماری را فتح کرد در راه به سختی بیمار شد. او خواست به یونان بازگردد ولی خیلی زود از دنیا رفت و نتوانست دوباره یونان را ببیند. او در آخرین روزهای زندگی اش وفتی فهمید چیزی از عمرش باقی نمانده است فرماندهان سپاهش را جمع کرد و از آنها خواست پس از مرگش به سه وصیت او عمل کنند. اولین خواسته او این بود که هیچ مقبره ای برایش نسازند و وقتی بدنش را دفن کردند دست هایش را از خاک بیرون بگذارند. دیگر اینکه برای حمل جسد او فقط طبیبانش زیر تابوت بروند. و سوم اینکه هنگام بردن تابوت او به قبرستان در تمام مسیر همه طلا و نقره و دیگر سنگ های قیمتی که در خزانه بود بریزند. همه از این سه خواسته تعجب کردند. یکی از فرماندهان محبوب اسکندر پیش رفت و پس از اینکه به او اطمینان داد که به هر سه خواسته اش عمل خواهند کرد، دلیل چنین درخواست هایی را پرسید. اسکندر گفت: میخواهم دنیا را از سه درسی که گرفتم آگاه کنم. اگر گفتم دست هایم را از خاک بیرون بگذارید برای این بود که همه بدانند با تمام ثروتی که اندوخته ام، دست خالی از دنیا رفتم. اگر گفتم طبیبانم تابوتم را بکشند برای این بود که معلوم شود هیچ طبیبی نمیتواند انسان را از برای همیشه مرگ نجات دهد. و اگر گفتم مسیر قبرستان را با طلا و جواهر پر کنید برای این بود که مردم بدانند اندوختن ثروت جز اتلاف وقت نیست و حتی ذره ای از آن را هم نوشود با خود برد.
سه درسی که اسکندر گرفت 1سه درسی که اسکندر گرفت 1
پاسخ
 سپاس شده توسط ÐeaÐ GiЯl ، ...Altair... ، sina.a1 ، ستاره زمینی ، Azarbayjanliam ، сÜтε Đévìł ツ
آگهی
#2
جالب بودBlush
پاسخ
 سپاس شده توسط *larmes de Feu* ، ستاره زمینی
#3
کاش این درسا روو قبل از مرگش می گرفت
خیلی قشنگ بود
زن یک سرباز نیست ...
اما به قدر سرباز میدان جنگ شجاعت دارد و با این که جهاد در میدان های رزم بر او واجب نیست 
اما به قدر یک جهادگر در راه خدا تلاش می کند و در تمام صحنه ها حضور دارد 
امام خامنه ای
سه درسی که اسکندر گرفت 1
پاسخ
 سپاس شده توسط *larmes de Feu* ، ستاره زمینی
#4
مرسی عزیزم
حکـــــــــــــــــــــایت من…

حکایت کسی بود که عاشق دریا بود اما قایقـــــــــــــــــــــی نداشت…

دلباخته سفر بود اما همسفـــــــــــــــــــــر نداشت…

حکایت کسی بود که زجر کشید اما ضجـــــــــــــــــــــه نزد…

زخم داشت اما ننالیـــــــــــــــــــــد…

گریه کرد اما اشک نریخـــــــــــــــــت…

حکایت من حکایت کسی بود کـــــــــــــــــــــه…

پر از فریاد بود اما سکوت کرد تا همه ی صداها را بشنـــــــــــــــــــــود…
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  یک سنت غلط جان هستی دختر 11 ساله را گرفت + عکس
  دختری که خدا از او عکس می گرفت!!!+عکس
  بلیط هواپیما هم کرونا گرفت؟
  دعای شیطنت آمیز دختر 6ساله جایزه گرفت 0_0
  کم کم یاد خواهی گرفت …
  فرقه کتاب درسی دخترا و پسرا(به من چه خودت بیا بخون ببین طنزه یا نه)
  یکی از بهترین پاساژ های ابادان اتش گرفت(کادوس 4)+عکــــــــــــــــــــــــــــس
  دختری که برای در ماندن گناه سگ هاش برایشان عروسی گرفت
  عکس: اين ارايش چشم در فسبوك لقب جذاب ترين چشم را گرفت!
  والــــــــــیبال مدال طلا گرفت هوراااااااااا

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان