24-10-2011، 14:22
(آخرین ویرایش در این ارسال: 24-10-2011، 14:23، توسط در جستجوی حقیقت.)
یارو با پژو 206 مسافرکشی می کرده. چهار نفر رو سوار می کنه بعدش خیلی تند میره . اولی میگه آقا خیلی داری تند میری. راننده میگه تا حالا 206 داشتی ؟ طرف میگه نه . میگه : پس خفه شو . همین طور سرعت رو میبره بالا و تا نفر سوم همین جواب رو میده . چهارمین نفر میگه آقا خیلی تند میری. میگه تا حالا 206 داشتی . میگه : آره . راننده میگه : پس تورو خدا بگو ترمزش کدومه؟!!
زن با عصبانیت پای تلفن : "این موقع شب کدوم گوری هستی تو؟!"
مرد : "عزیزم ، اون فروشگاه طلافروشی رو یادته که از یه انگشتر الماس نشانش خوشت اومده بود و گفتی برات بخرم، اما من اون روز پول نداشتم ولی بهت گفتم که روزی حتما این انگشتر مال تو میشه عزیزم...یادت اومد؟! "
...
زن با صدای ملایم و خوشحالی بسیار : " بله عشقم..."
مرد : "حالا من تو رستوران بغل دستیش دارم شام می خورم!"
زن با عصبانیت پای تلفن : "این موقع شب کدوم گوری هستی تو؟!"
مرد : "عزیزم ، اون فروشگاه طلافروشی رو یادته که از یه انگشتر الماس نشانش خوشت اومده بود و گفتی برات بخرم، اما من اون روز پول نداشتم ولی بهت گفتم که روزی حتما این انگشتر مال تو میشه عزیزم...یادت اومد؟! "
...
زن با صدای ملایم و خوشحالی بسیار : " بله عشقم..."
مرد : "حالا من تو رستوران بغل دستیش دارم شام می خورم!"