17-12-2014، 16:31
[rtl]همین ماهها و سالهای گذشته، گروههای تحقیقاتی بسیاری از خارج آمدهاند تا روی فرهنگ جبهه کار کنند. خود من تا بهحال با چندین گروه محقق آمریکایی، فرانسوی، هلندی، فنلاندی و انگلیسی بحث کردهام. حتی با ایرانیان مقیم آمریکا که پایاننامههایشان درباره هشت سال جنگ ایران و عراق بوده است.[/rtl]
[rtl]چند سال پیش هم «انجمن دوستی ایران و فرانسه» سمیناری را در تهران برگزار كرد با عنوان «بررسی خاطره نویسی در جنگ ایران و عراق و در جنگ فرانسه».
چند دکتر و پرفسور از فرانسه برای شرکت در این سمینار سه روزه که اصلا کار تبلیغی روی آن نشد، آمدند تهران. پرفسور «ادوون روزو» رئیس موزه جنگ فرانسه، پرفسور «کریستف بالایی» رئیس وقت انجمن دوستی ایران و فرانسه، پرفسور «هوتکا» و دکتر «اریک بوتل». در مقابلشان هم گذشته از اساتید بزرگوار، آقایان علیرضا کمرهای، مرتضی سرهنگی و هدایت الله بهبودی، چند تن از نویسندگانی که زمان جنگ فقط رزمنده بودند و حالا خاطراتشان را منتشر کردهاند، نشسته بودند و بحث میکردند.
رئیس موزه جنگ فرانسه، توی جلسه یك سری اسلاید و عکس از موزة جنگشان نشان داد كه مثلا بله، ما این جوری هستیم و... و مدعی بود که من بیست سال كار تحقیقاتی روی جنگهای دنیا كردهام و... خیلی متكبر بود. فرق داشت با بقیه. روز آخر سیمنار، اینها را با هواپیما به آبادان بردند و یك ساعتی هم شلمچه. یکی از بچهها که همراه آنان به شلمچه رفته بود، میگفت: وقتی رفتیم شلمچه، همین ادوون روزو، كه تو از او بدت میآید و خیلی متكبر و بد دماغ بود، وقتی توی شلمچه راه میرفت، هی آه میكشید و میگفت: وای اینجا كجاست؟! گفتم: بابا اینجا میدان مین و سیمخاردارها را جمع كردهاند. گفت: « اینها كه آشغال است. توی فرانسه و آلمان هم میدان مین و سیمخاردار پیدا میشود، این زمین با آدم حرف میزند. اگر یك وجب از این خاک توی فرانسه بود، بهت میگفتم مردم چه زیارتگاهی درست میكردند.»
بعد میگفت:«من یك آرزو دارم و این را عملی خواهم کرد كه یك هفته بیایم ایران، پای برهنه روی زمین شلمچه راه بروم.»
روزی كه داشت از ایران میرفت، گفت: «من بیست سال كار تحقیقاتی روی جنگهای دنیا كردم. همه یك طرف، این سه روزی كه اینجا بودم طرف دیگر.»[/rtl]
چند دکتر و پرفسور از فرانسه برای شرکت در این سمینار سه روزه که اصلا کار تبلیغی روی آن نشد، آمدند تهران. پرفسور «ادوون روزو» رئیس موزه جنگ فرانسه، پرفسور «کریستف بالایی» رئیس وقت انجمن دوستی ایران و فرانسه، پرفسور «هوتکا» و دکتر «اریک بوتل». در مقابلشان هم گذشته از اساتید بزرگوار، آقایان علیرضا کمرهای، مرتضی سرهنگی و هدایت الله بهبودی، چند تن از نویسندگانی که زمان جنگ فقط رزمنده بودند و حالا خاطراتشان را منتشر کردهاند، نشسته بودند و بحث میکردند.
رئیس موزه جنگ فرانسه، توی جلسه یك سری اسلاید و عکس از موزة جنگشان نشان داد كه مثلا بله، ما این جوری هستیم و... و مدعی بود که من بیست سال كار تحقیقاتی روی جنگهای دنیا كردهام و... خیلی متكبر بود. فرق داشت با بقیه. روز آخر سیمنار، اینها را با هواپیما به آبادان بردند و یك ساعتی هم شلمچه. یکی از بچهها که همراه آنان به شلمچه رفته بود، میگفت: وقتی رفتیم شلمچه، همین ادوون روزو، كه تو از او بدت میآید و خیلی متكبر و بد دماغ بود، وقتی توی شلمچه راه میرفت، هی آه میكشید و میگفت: وای اینجا كجاست؟! گفتم: بابا اینجا میدان مین و سیمخاردارها را جمع كردهاند. گفت: « اینها كه آشغال است. توی فرانسه و آلمان هم میدان مین و سیمخاردار پیدا میشود، این زمین با آدم حرف میزند. اگر یك وجب از این خاک توی فرانسه بود، بهت میگفتم مردم چه زیارتگاهی درست میكردند.»
بعد میگفت:«من یك آرزو دارم و این را عملی خواهم کرد كه یك هفته بیایم ایران، پای برهنه روی زمین شلمچه راه بروم.»
روزی كه داشت از ایران میرفت، گفت: «من بیست سال كار تحقیقاتی روی جنگهای دنیا كردم. همه یك طرف، این سه روزی كه اینجا بودم طرف دیگر.»[/rtl]