فاجعه زمانی اتفاق می افته که کسی رو دوست داری ؛
که نه درکت میکنه !
نه حرفاتو می فهمه !
اما توبازم دوستش داری !
نمی تونی ازش بگذری !
بودنش زجرت میده !
نبودنشم زجرت میده . . .
با خودت حرف بزن ، تو بهترین غمخوار خودتی . . .
ﭼﻪ ﺁﺷﻮﺑﯿﺴﺖ ﺩﺭ ﺩﻟﻢ . . .
ﻭﻗﺘﯽ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ ﺩﺭ ﻧﺒﻮﺩﻧﻢ
ﺑﻪ ﺑﻮﺩﻥِ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﻓﮑﺮﻣﯽ ﮐﻨﯽ . . .
شب که میشود ، شروع میشود ؛
ای کاش های من . . .
شب بی من بودنت خوش / شعله ی خاموش دل کُش
آخرین معجزه ی من / شب بی من بودنت خوش
من به خواستنت دچار و تو / به مرگ کوچه سرخوش
رد پات مونده رو قلبم / شب بی من رفتنت خوش
برای آدما باید مثل قسمتِ سردِ بالش باشـی !
سرد که باشی دوست دارن . . .
ای کاش !
دلیل شب بیداری هایم ، وجود تو بود . . .
نه جای خالیت . . .
از تشیع جنازه می آیم . . .
دلم را با تمام آرزوهایم زنده به گور کرده ام . . . !
همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت
آنچه درخواب نرفت چشم من و فکر تو بود . . .
من زمانی که داشتمش هم نداشتمش . . . :cry:
دل من !
بار و بندیلت را ببند !
می رویم !