13-12-2014، 17:40
مادر شهید مفقود «حمیدرضا مهرایی» می گوید: تولد حضرت زهرا(س) حمیدرضا با پول تو جیبی اش برای من پارچه چادری خرید؛ چادر را سر کردم و پاره شده اما آن را هنوز هم یادگاری نگه داشتم.
وقتی که قرار بود برای «مادر» هدیه ای بگیرند، با خواهرها و برادرها پول هایشان را جمع می کردند و می خریدند، از یک شاخه گل و یک جعبه شیرینی گرفته تا لباس و ظرف و ظروف و هر چیزی که مادرشان لازم داشت. آن روزها هم گذشت، این بار مادر بود که با تمام وجودش، عزیزترین هایش را به پروردگارش هدیه داد. در سالروز ولادت حضرت زهرا(س) و بزرگداشت روز زن، به سراغ مادران شهدا می رویم که امروز با یادآوری خاطره ای از «هدیه ای که شهدا برای مادر می گرفتند» لبخندی بر لبانشان نشست.
چادری که هنوز نگه داشتم
مادر شهید مفقود «حمیدرضا مهرایی» می گوید: قدیم ها که روز مادر نمی گرفتند؛ اوایل که این قضیه مطرح شده بود، بچه ها می گفتند «مامان، پول بده برایت صابون یا جوراب بخریم» یک بار در تولد حضرت زهرا(س) حمیدرضا برای من پارچه چادری خرید و آورد؛ به او گفتم «این چیه؟» گفت «هدیه روز مادر» گفتم «تو که پول نداشتی؟» گفت «پول تو جیبی هایم را جمع کردم برای چنین روزی» آن چادر پاره شد اما آن را یادگاری نگه داشتم؛ یکبار دیگر هم یک دست بشقاب چینی گل سرخ برای من خریده بود که من آن را برای جهیزیه دخترم دادم.
بچه های شهیدم باهم یک پارچه پیراهنی خریدند
مادر شهیدان «احمد، علی، یونس و محمد جوادنیا» می گوید: آن موقع ها بچه های شهیدم باهم پول می گذاشتند و هدیه می گرفتند؛ یادم است یکبار پارچه پیراهنی گران قیمت برایم گرفته بودند.
جاروبرقی که داود خریده بود را یادگاری نگه داشتم
مادر شهیدان «داود، علیرضا و رسول خالقی پور» درباره هدیه فرزندان شهیدش می گوید: بچه های من هم مثل بچه های دیگر هر چیزی که لازم داشتم، می گرفتند؛ اولین هدیه ای که داود برایم گرفت، جارو برقی بود؛ الان هم آن جارو برقی را دارم البته زیاد کار نمی کند اما یادگاری نگه داشتم؛ خیلی هم از آن جارو برقی کار کشیدم. بیشتر وقت ها برایم کتاب می خریدند، آنها باهم هماهنگ می کردند که چه کتابی برایم بخرند، معمولاً کتاب های مذهبی بود و آنها را هنوز هم دارم. الان می خواهم برای هدیه روز مادر یک نگاه به من کنند.
وقتی که قرار بود برای «مادر» هدیه ای بگیرند، با خواهرها و برادرها پول هایشان را جمع می کردند و می خریدند، از یک شاخه گل و یک جعبه شیرینی گرفته تا لباس و ظرف و ظروف و هر چیزی که مادرشان لازم داشت. آن روزها هم گذشت، این بار مادر بود که با تمام وجودش، عزیزترین هایش را به پروردگارش هدیه داد. در سالروز ولادت حضرت زهرا(س) و بزرگداشت روز زن، به سراغ مادران شهدا می رویم که امروز با یادآوری خاطره ای از «هدیه ای که شهدا برای مادر می گرفتند» لبخندی بر لبانشان نشست.
چادری که هنوز نگه داشتم
مادر شهید مفقود «حمیدرضا مهرایی» می گوید: قدیم ها که روز مادر نمی گرفتند؛ اوایل که این قضیه مطرح شده بود، بچه ها می گفتند «مامان، پول بده برایت صابون یا جوراب بخریم» یک بار در تولد حضرت زهرا(س) حمیدرضا برای من پارچه چادری خرید و آورد؛ به او گفتم «این چیه؟» گفت «هدیه روز مادر» گفتم «تو که پول نداشتی؟» گفت «پول تو جیبی هایم را جمع کردم برای چنین روزی» آن چادر پاره شد اما آن را یادگاری نگه داشتم؛ یکبار دیگر هم یک دست بشقاب چینی گل سرخ برای من خریده بود که من آن را برای جهیزیه دخترم دادم.
بچه های شهیدم باهم یک پارچه پیراهنی خریدند
مادر شهیدان «احمد، علی، یونس و محمد جوادنیا» می گوید: آن موقع ها بچه های شهیدم باهم پول می گذاشتند و هدیه می گرفتند؛ یادم است یکبار پارچه پیراهنی گران قیمت برایم گرفته بودند.
جاروبرقی که داود خریده بود را یادگاری نگه داشتم
مادر شهیدان «داود، علیرضا و رسول خالقی پور» درباره هدیه فرزندان شهیدش می گوید: بچه های من هم مثل بچه های دیگر هر چیزی که لازم داشتم، می گرفتند؛ اولین هدیه ای که داود برایم گرفت، جارو برقی بود؛ الان هم آن جارو برقی را دارم البته زیاد کار نمی کند اما یادگاری نگه داشتم؛ خیلی هم از آن جارو برقی کار کشیدم. بیشتر وقت ها برایم کتاب می خریدند، آنها باهم هماهنگ می کردند که چه کتابی برایم بخرند، معمولاً کتاب های مذهبی بود و آنها را هنوز هم دارم. الان می خواهم برای هدیه روز مادر یک نگاه به من کنند.