04-12-2014، 18:24
[b]
[/b]
[/b]
آزادی قلم و بیان، حقِ مسلّم مردم و مطبوعات است.
مطبوعات، پدیده ضروری، لازم و اجتناب ناپذیر برای هر جامعهای که بخواهد خوب زندگی کند، است. اگر جامعهای مطبوعاتِ دارای رشد و قلمهای آزاد و فهمیده را از دست بدهد، خیلی چیزهای دیگر را هم از دست خواهد داد.
#مطبوعات
آزاد، هم یکی از نشانههای رشد یک ملت است و از طرف دیگر میتواند رشد ملت را افزایش دهد.
مشی صحیح اینست که؛ با وجود تمام این ارزشها در [مقوله] مطبوعات آزاد، ارزشها و حقایق دیگر، به اسم
#آزادی
مطبوعات و آزادی قلم، پامال نشوند. هنر بزرگ این است که بتوان هم آزادی را حفظ کنیم، هم حقیقت را درک کنیم، هم مطبوعات آزاد داشته باشیم، هم آن آسیبها دامنگیر نشود.
مطبوعات سه وظیفه عمده دارند:
#الف.
نقد و نظارت؛
#ب.
اطّلاع رسانی صادقانه و شفّاف؛
#ج.
طرح و تبادل آراء و افکار.
در وضع موجود دنیا و با جغرافیای فرهنگی ، سیاسی ، نظامی و اقتصادی، ایران اسلامی با اهداف، موقعیّت و جایگاه خاص خود، در جنگ رسانهای مورد تهاجم است؛ یعنی هیچ شبههای نباید به ذهن راه بیابد در اینکه ما یکی از اهداف اصلی و اوّلیِ تهاجم رسانهای هستیم.
راه پیروزی در این جنگ این است که مجموعه و فهرستی از پیامهای درست و از نکات و حقایق واقعی را که مبتنی بر آرمانها و آرزوهای انقلاب اسلامی است،[توسط رسانه] به ذهن مردم منتقل شود.
راه پیروزی در این جنگ این است که مجموعه و فهرستی از پیامهای درست و از نکات و حقایق واقعی را که مبتنی بر آرمانها و آرزوهای انقلاب اسلامی است،[توسط رسانه] به ذهن مردم منتقل شود.
باید پیامی به ذهن مردم منتقل شود که مردم قدرت پیدا کنند در مقابل زیادهخواهی،
#اقتدارطلبی
و تهاجمهای گوناگون دشمن به دفاع از خود بپردازند و دستگاه های مسؤول کشور بتوانند به نیروی مردم اعتماد و تکیه کنند و نقش تاریخی خود را ایفا نمایند.
پس، اوّل باید این پیامها را شناخت؛ بعد که شناخته شد، باید تولید شود. تولیدِ کلام، تصویر، فضا و محیطی که بشود آن پیام را القا کرد، یکی از مهمترین کارهایی است که امروز هنر تبلیغ و پیامرسانی به آن متّکی است. اگر در تولید، پایمان بلنگد یا بلغزد، اشتباه یا کوتاهی بکنیم، حتماً ضربه را خوردهایم. بعد از تولید، باید آنها را مدیریّت کرد؛ این پیام در کجا باید داده شود، به چه اندازه باید داده شود، بهنگام باشد، با زبان مناسب باشد و تلفیق اینها در قالبهای گوناگون قابل قبول باشد.
اگر ما بتوانیم با رعایت ترتیب منطقیِ کار رسانهای، یک کار رسانهای درست انجام دهیم، میتوانیم صحنهی باطل را لااقل تا حدودی به صحنهی حق تبدیل کنیم؛ یعنی در افکار عمومی دنیا کار را طوری پیش ببریم که واقعاً قضیه بعکس شود.
ما در این زمینه
#ضعیف
هستیم. «ما»، یعنی جبههی حق.
رسانه ملی ایران باید گرایشهای اصولی نظام را پیدا کند و آنها را با تمام قوّت و قدرت و هنرش تولید و ارایه کند.
[و در مقابل تبلیغات دشمن نسبت به انقلاب، سینه سپر کند. اگر نظامی روی پای خود محکم نباشد، راحت میشود آن را با یک رادیوی برون مرزی از صحنه خارج نمود و نابود کرد؛ همین کاری که الان ابرقدرتها نسبت به انقلابهای گوناگون و بیش از همه نسبت به ما انجام می دهند. منتها آنها کور خواندهاند؛ چون نظام ما پایهی محکمی دارد و روی دوش مردم و در دل آنهاست. (*)
در زمان سفر تیم ملی #فوتبال
ایران به مسابقات جام جهانی، در حالی که نتیجه مسابقات در کشور تاثیر چندانی نداشت، در جلسات متعدد صداوسیما اعلام شد که رسانه و مطبوعات عمومی، یار دوازدهم تیم ملی باشند و در عین اطلاعرسانی و نقد صحیح، برای بالابردن روحیه تیم فوتبال از آنها حمایت کنند و از تخریب دست بردارند.
اما در حالی که مطبوعات و صداوسیما به عنوان رسانه ملی می توانستند در زمان
#مذاکرات
ژنو، مسقط و وین؛ طبق وظیفه خود با القاء پیامهای دقیق به ذهن مردم، باعث قدرت و مقاومت آنها در مقابل زیادهخواهی، اقتدارطلبی و تهاجمهای گوناگون دشمن شوند تا تیم مذاکره کننده با اعتماد و تکیه به نیروی مردم، نقش تاریخی خود را ایفا نماید، فقط نظارهگر مذاکرات بودند و به دور از نقد و اطلاعرسانی
#شفاف
، فقط آنچه مرقوم فرموده بودند را بارها تکرار کردند و با سیاهنمایی، بیچارگی و فقر مردم را نتیجه سالها اقتصاد مقاومتی و ایستادگی مقابل تحریم عنوان کردند.
وقتی رسانه، آزادی منطقی خود را با تهدید و تطمیع از دست بدهد، در عوضِ تنویر افکار عمومی، به وسیله نقد، بیان و تبادل آراء و افکار عامه مردم، روی به
#تحمیق
افکار عامه مردم میآورد تا در مقابل وظیفه ذاتی
#شفاف_سازی
خود، پوششی برای رفتارها و تصمیمات صاحبان زور و زر و تزویر باشند.
صاحبان قلم در رسانه و مطبوعات عمومی، در وضعیت ناهنجار دیپلماسی بین المللی ایران، با کمک برخی از رفتارها و تصمیمات دولت و بدون آشنایی با مبانی و گرایشهای اصولی نظام، به خوبی با تمام قوت، قدرت و هنر خود، راه سلطه بر مردم به عنوان پایه های محکم نظام، به مستکبرینِ مستبد نشان دادند تا حدی که نتیجهای از مذاکرات حاصل نشد الا نچرخیدن چرخ سانتریفیوژها و زندگی مردم.