29-11-2014، 22:58
آببازى (آبپاشان، آبريزان، تيرماسيزه)
از مراسم متداول گيلان در گذشته، آببازى بود که امروز اين رسم بسيار کمرنگ شده است. اين جشن در شرق گيلان و غرب مازندران به تيرماسيزه يعنى سيزدهم ماه تير مشهور شده که احتمالاً همان تيرگان است. در فرهنگ ايران پيش از اسلام روز سيزدهم هر ماه، تير نام داشت و روز تير از تيرماه را جشن مىگرفتند. اين مراسم به آبريزان نيز معروف بود. اين جشن تا عهد شاه عبارس در طبرستان و گيلان برقرار بود و بهتدريج از ياد رفت.
از مراسم ديگر اين روز فالگيرى و 'لال شوشزني' است. در اين مورد بزرگ خاندان بر بدن اهل خانه و دامها و نيز به در و ديوار و همه چيز چوب مىزند و سکوت اهل خانه در برابر ضربات چوب، به باور آنها باعث برکت و رونق اقتصادى و معيشتى آنان مىشد.
آينه تکم
يکى از مراسم پيش از سال نو، اجراءِ نمايش عروسکى 'آينه تکم' است که در نواحى غربى استان گيلان انجام مىشد. تکمچىها پيامآور رسيدن سال نو و نوروز بودند.
تکم عروسى بهشکل بز بود که با پارچهها و منجوقهاى رنگى و پرآراسته مىشد و با بالا و پائين بردن دستهاى که از ميان چوبى سوراخدار مىگذشت، آنرا به حرکت درمىآوردند. در کنار آن با صداى دو چوب آهنگى شاد تداعى ميشد و تکمچىها ترانههاى خوشآهنگ مىخواندند.
بند بازى
از نمايشهاى سنتى گيلان که بيشتر در جشنها اجراء مىشد، بندبازى است. در گيلان به آن لافندبازى نيز گفته مىشود. نمايش روى طنابى که از روى دو ميله فلزى و چوبى محکم و ضربدرى شکل گذشته و در دو طرف مهار شده انجام مىشود. فرد اصلى نمايش پهلوان نام دارد. راه رفتن با پاى برهنه روى طناب، ايستادن داخل تشت يا قابلمه بر روى طناب، حرکت با ددوچرخه بدون لاستيک روى طناب و قرار دادن صندلى داخل يک سينى و نشستن روى صندلى و حفظ تعادل در همان حال، ازجمله دشوارترين عمليات اين افراد است. نقارهچى و سرناچى نيز با نواختن آهنگ، تماشاگران را در فضاى شاد اين نمايش سهيم مىسازند.
کشتى گيلهمردى
اين کشتى يادگار دلاورىهاى مردم اين خطه است، که همچنان پاى برجا است. اين کشتى ريشه در تاريخ دراد. کشتىگيران گيلهمرد مراتب خاصى نظير تنگوله يا نوچه، پهلوان، سرپهلوان يا مياندار دارند. اين کشتى در محوطهاى محصور بهنام يسمبر يا سنبره ميدان برزگار مىشود. کشتى گيلهمردى معمولاً در تابستان و اعياد عروسىها انجام مىشود. کشتىگيران شلوارهائى بهنام 'لاسپار' بهپا دارند با بالاتنهٔ لخت، ابتدا احترام به حضار نشان مىدهند و سپس با حرکات نمايشى قدرت خويش را به رخ حريفان مىکشند. اين حرکات نمايشى 'فوزوما' يا 'فرٌومما' خوانده مىشود.
پس از جزخواني، حريف با کف زدن به او پاسخ مىدهد. سپس نبرد آغاز مىشود. جايزه مسابقات غير نقدى و شامل پارچه، آينه، پيراهن، گوسفند و گاو ... است. به اين جايزه 'بَرَم' مىگويند.
ورزا جنگ
از رسوم و نمايشهاى ديرين گيلان و بعضى نقاط ايران جنگ گاوهاى نر است که در گيلان 'ورزا' يا 'ورزو' گفته مىشود. قديمىترين سند مربوط به چنين نمايشى در گيلان، فرمانى است نوشته بر سنگ مرمر قهوههاى و بهخط نستعليق بر ايوان ورودى مسجد جامع لاهيجان که به دستور سلطان حسين صفوى نگاشته شده است. اين تاريخ ۱۱۰۶ هـ .ق ذکر شده است. مردم در اين فرمان از کبوترپراني، گرگدواني، نگهدارى گاو و قوچ و ساير حيوانات براى جنگ با يکديگر بازداشته و اين بازىها ممنوع شده است.
چوگان بازى
اين بازى اولينبار در زمان شاهعباس صفوى به هنگام فتح لاهيجان، در گيلان مورد توجه قرار گرفت.
چاه نخجير
حکام قديم گيلان به شکار علاقه فراوان داشتند. در عمليات شکار يا 'چاه نخجير' ابتدا بخشى از جنگل بهعنوان شکارگاه انتخاب مىشد و سپس با در هم پيچيدن شاخههاى درختان دو رشته پرچين محکم به مساحت يک يا دو فرسخ درست مىکردند، بهگونهاى که در آخرين مرحله به زحمت گذرگاهى براى عمور يک شکار باقى مىماند. اين دالان در انتها به محوطهاى در عرض ده متر با پرچينهاى محکم و لانههائى موسوم به چاه محصور مىشد. در روز شکار مردان گيل و ديلم پشت پرچينها جمع مىشدند و با صداى فريا و ساز و نقاره هياهوى وحشتانگيزى ايجاد مىکردند. سپس بين دو پرچين پيش آمده و شکار را به محوطه موردنظر مىراندند. صفحه کوچکى اطراف محوطه و کمى بالاتر ايجاد مىشد که در آنجا مردان جاى مىگرفتند و حيوان به دام مىافتاد و درهاى لانهها را مىبستند.شاه عباس صفوى پس از تسخير گيلان چندبار شکارهائى اين چنين ترتيب داده بود.
نوروز
نوروزخوانى
يکى از مراسم آخر سال در گيلان نوروزخوانى است. اين مراسم که کمابيش هنوز وجود دارد در گيلان نماد وورد بهار و خير و برکت است. براى کار گروهى نوروزخوان در کوچه و خيابان بهراه مىافتند و اشعارى مىخوانند. اغلب نوروزىخوانها نخست دوازده امام را مىخوانند، بعد نوروز و نوسال را.
عروس گوله
نمايش عروس گوله از ديگر مراسم قبل از سال نو مىباشد، که داراى مفاهيم اخلاقى و آئينى خاصى بود. اين مايش سه بازيگر داشت که به نقش غول، پيربابو و نازخانم ظاهر مىشدند. اين گروه لباسهاى مخصوص به در منازل رفته و به ايفاءِ نقش خود مىپرداختند و در ازاى تهنيتگوئى خويش و آرزوى سالى پربرکت و پريُمن براى صاحبخانه از او هدايائى دريافت مىکردند.
گلگل چهارشنبه
چهارشنبهسورى که از مراسم کهن ايرانيان است در گيلان نيز برپا مىشود. در اين مراسم خاروبوته و گون جمعآورى و با درست کردن پشتههائى رو به قبله و آتش زدن آنها، از روى آتش مىپرند و با خوشحالى مىخوانند:
گلگل چهاشنبه به حق پنجشنبه
زردى بشه، سرخى بايد نکبت بشه دولت بايد
شکستن کاسه و کوزه و ظروف کهنه بهعلامت دور ساختن نفرت و رفع قضا و بلا از ديگر آداب اين روز بهشمار مىرفت. مراسم چهارشنبهسورى در نواحى مختلف گيلان با تفاوتى اندک اما شبيه هم اجراء مىشد.
از ديگر برنامههاى اين شب فالگوش ايستادن بود که با شنيدن پنهانى نخستين کلمات عابرين مفهوم آن راحمل بر توفيق يا ناکامى خود در سال آتى مىشمردند.
قاشقزنى نيز از رسوم اجرائى اين شب بود که جوانان و بيشتر دختران به در خانه همسايهها رفته و با پنهان کردن روى خود، خواستار هديه مىشدند.
رسم شالاندزاى نيز ار سوم اين شب در مناطق روستائى بود که گاه نوعى خواستگارى بهشمار مىرفت. معمولاً به گوشه شال اينان مقدارى شيرينى و آجيل بهعنوان هديه صاحبخانه بسته مىشد.
سيزدهبهدر
آخرين مراسم نوروز، سيزدهبهدر است. در اين روز مردم گيلان بيشتر به رودخانهها و در دل جنگلها رفته و اين روز را گرامى مىدارند. دختران سبزه گره مىزنند و اين مراسم با بندبازي، کشتى گيلهمردى و نواختن ساز و نقاره همراه است.
شبچله
شب اول دى ماه هر سال اهل خانواده و خويشان گردهم آمده و آئين چله را برگزار مىنمايند. در اين شب خوردنىها و تنقلات فراهم مىآورند. هندوانه نيز از ملزومات اين شب است هرکس در اين شب هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگى نمىکند. از خوردنىهاى ديگر اين شب، برنج برشته، عدس و گندم برشته، آجيل، پرتقال، ليمو، خوج (گلابى محلي) و ميوههاى ديگر است. تفأل به ديوان حافظ از ديگر آداب اين شب است.
ازدواج
در گيلان آشنائىهاى اوليه از برخوردهاى ساده و روزمره اهالى آغاز مىشود و اين شناخت بعدها به انتخاب و سپس در صورت توافق خانوادهها به ازدواج منجر مىشود. ابتدا خواستگاري، سپس نامزدى نوبت به ازدواج مىرسد.
İmage
پيش از فرارسيدن عروسى مراسم حنابندان در شهرها برپا مىشد و عروس بايد دست و پاى خود را حنا ببندد.
از ديگر مراسم ازدواج نارنجزنى است. داماد نقل و سکه بر سر عروس مىپاشد و بعد نارنج يا پرتقالى به طرف او مىاندازد و عروس و داماد دور چاه مىگردند. عروس سکهاى در چاه مىاندازد و پس از آن درخت توتى در خانه مىنشانند.
از ديگر مراسم مربوط به ازدواج گيشهبرى است که همان بردن عروس به خانهٔ داماد است که با صداى ساز و نقاره و ترانهخوانى و شادى همراه است.
ختنهسوران
از مراسم تاريخى ايران و گيلان ختنهسوران است. اين جشن بهدليل ارج و قرب فرزند پسر در گذشته داراى اهميت زيادى بود.
وسايل ختنه يکسانى بهطول ۱۰ تا ۱۵ سانتىمتر، تيغ سلمانى و پنبه يا پارچه سوخته بود که براى ضدعفونى بهکار مىرفت. پس از انجام اين عمل موسيقى و پايکوبى و دستافشانى ادامه مىيافت.
در اين مراسم مهمانان با پلو و خورشت و شيرينى و آجيل پذيرائى مىشوند و هر يک هديهاى در حد توان مىآوردند. پس از ده روز فرد ختنه شده را همراه همسالان او به حمام مىبردند.
مراسم ماه محرم
ماه محرم در گيلان داراى آداب و رسوم ويژهاى است. مردم سعى مىکنند تا در روزهاى نهم و دهم محرم به زادگاه خود بروند و در مراسم عزادارى شرکت کنند. روضهخواني، سينهزني، زنجيرزني، چهلمنبر، شام غريبان، تعزيهخوانى و ... از جمله مراسم عزادارى در ماه محرم مردم گيلان است.
از مراسم متداول گيلان در گذشته، آببازى بود که امروز اين رسم بسيار کمرنگ شده است. اين جشن در شرق گيلان و غرب مازندران به تيرماسيزه يعنى سيزدهم ماه تير مشهور شده که احتمالاً همان تيرگان است. در فرهنگ ايران پيش از اسلام روز سيزدهم هر ماه، تير نام داشت و روز تير از تيرماه را جشن مىگرفتند. اين مراسم به آبريزان نيز معروف بود. اين جشن تا عهد شاه عبارس در طبرستان و گيلان برقرار بود و بهتدريج از ياد رفت.
از مراسم ديگر اين روز فالگيرى و 'لال شوشزني' است. در اين مورد بزرگ خاندان بر بدن اهل خانه و دامها و نيز به در و ديوار و همه چيز چوب مىزند و سکوت اهل خانه در برابر ضربات چوب، به باور آنها باعث برکت و رونق اقتصادى و معيشتى آنان مىشد.
آينه تکم
يکى از مراسم پيش از سال نو، اجراءِ نمايش عروسکى 'آينه تکم' است که در نواحى غربى استان گيلان انجام مىشد. تکمچىها پيامآور رسيدن سال نو و نوروز بودند.
تکم عروسى بهشکل بز بود که با پارچهها و منجوقهاى رنگى و پرآراسته مىشد و با بالا و پائين بردن دستهاى که از ميان چوبى سوراخدار مىگذشت، آنرا به حرکت درمىآوردند. در کنار آن با صداى دو چوب آهنگى شاد تداعى ميشد و تکمچىها ترانههاى خوشآهنگ مىخواندند.
بند بازى
از نمايشهاى سنتى گيلان که بيشتر در جشنها اجراء مىشد، بندبازى است. در گيلان به آن لافندبازى نيز گفته مىشود. نمايش روى طنابى که از روى دو ميله فلزى و چوبى محکم و ضربدرى شکل گذشته و در دو طرف مهار شده انجام مىشود. فرد اصلى نمايش پهلوان نام دارد. راه رفتن با پاى برهنه روى طناب، ايستادن داخل تشت يا قابلمه بر روى طناب، حرکت با ددوچرخه بدون لاستيک روى طناب و قرار دادن صندلى داخل يک سينى و نشستن روى صندلى و حفظ تعادل در همان حال، ازجمله دشوارترين عمليات اين افراد است. نقارهچى و سرناچى نيز با نواختن آهنگ، تماشاگران را در فضاى شاد اين نمايش سهيم مىسازند.
کشتى گيلهمردى
اين کشتى يادگار دلاورىهاى مردم اين خطه است، که همچنان پاى برجا است. اين کشتى ريشه در تاريخ دراد. کشتىگيران گيلهمرد مراتب خاصى نظير تنگوله يا نوچه، پهلوان، سرپهلوان يا مياندار دارند. اين کشتى در محوطهاى محصور بهنام يسمبر يا سنبره ميدان برزگار مىشود. کشتى گيلهمردى معمولاً در تابستان و اعياد عروسىها انجام مىشود. کشتىگيران شلوارهائى بهنام 'لاسپار' بهپا دارند با بالاتنهٔ لخت، ابتدا احترام به حضار نشان مىدهند و سپس با حرکات نمايشى قدرت خويش را به رخ حريفان مىکشند. اين حرکات نمايشى 'فوزوما' يا 'فرٌومما' خوانده مىشود.
پس از جزخواني، حريف با کف زدن به او پاسخ مىدهد. سپس نبرد آغاز مىشود. جايزه مسابقات غير نقدى و شامل پارچه، آينه، پيراهن، گوسفند و گاو ... است. به اين جايزه 'بَرَم' مىگويند.
ورزا جنگ
از رسوم و نمايشهاى ديرين گيلان و بعضى نقاط ايران جنگ گاوهاى نر است که در گيلان 'ورزا' يا 'ورزو' گفته مىشود. قديمىترين سند مربوط به چنين نمايشى در گيلان، فرمانى است نوشته بر سنگ مرمر قهوههاى و بهخط نستعليق بر ايوان ورودى مسجد جامع لاهيجان که به دستور سلطان حسين صفوى نگاشته شده است. اين تاريخ ۱۱۰۶ هـ .ق ذکر شده است. مردم در اين فرمان از کبوترپراني، گرگدواني، نگهدارى گاو و قوچ و ساير حيوانات براى جنگ با يکديگر بازداشته و اين بازىها ممنوع شده است.
چوگان بازى
اين بازى اولينبار در زمان شاهعباس صفوى به هنگام فتح لاهيجان، در گيلان مورد توجه قرار گرفت.
چاه نخجير
حکام قديم گيلان به شکار علاقه فراوان داشتند. در عمليات شکار يا 'چاه نخجير' ابتدا بخشى از جنگل بهعنوان شکارگاه انتخاب مىشد و سپس با در هم پيچيدن شاخههاى درختان دو رشته پرچين محکم به مساحت يک يا دو فرسخ درست مىکردند، بهگونهاى که در آخرين مرحله به زحمت گذرگاهى براى عمور يک شکار باقى مىماند. اين دالان در انتها به محوطهاى در عرض ده متر با پرچينهاى محکم و لانههائى موسوم به چاه محصور مىشد. در روز شکار مردان گيل و ديلم پشت پرچينها جمع مىشدند و با صداى فريا و ساز و نقاره هياهوى وحشتانگيزى ايجاد مىکردند. سپس بين دو پرچين پيش آمده و شکار را به محوطه موردنظر مىراندند. صفحه کوچکى اطراف محوطه و کمى بالاتر ايجاد مىشد که در آنجا مردان جاى مىگرفتند و حيوان به دام مىافتاد و درهاى لانهها را مىبستند.شاه عباس صفوى پس از تسخير گيلان چندبار شکارهائى اين چنين ترتيب داده بود.
نوروز
نوروزخوانى
يکى از مراسم آخر سال در گيلان نوروزخوانى است. اين مراسم که کمابيش هنوز وجود دارد در گيلان نماد وورد بهار و خير و برکت است. براى کار گروهى نوروزخوان در کوچه و خيابان بهراه مىافتند و اشعارى مىخوانند. اغلب نوروزىخوانها نخست دوازده امام را مىخوانند، بعد نوروز و نوسال را.
عروس گوله
نمايش عروس گوله از ديگر مراسم قبل از سال نو مىباشد، که داراى مفاهيم اخلاقى و آئينى خاصى بود. اين مايش سه بازيگر داشت که به نقش غول، پيربابو و نازخانم ظاهر مىشدند. اين گروه لباسهاى مخصوص به در منازل رفته و به ايفاءِ نقش خود مىپرداختند و در ازاى تهنيتگوئى خويش و آرزوى سالى پربرکت و پريُمن براى صاحبخانه از او هدايائى دريافت مىکردند.
گلگل چهارشنبه
چهارشنبهسورى که از مراسم کهن ايرانيان است در گيلان نيز برپا مىشود. در اين مراسم خاروبوته و گون جمعآورى و با درست کردن پشتههائى رو به قبله و آتش زدن آنها، از روى آتش مىپرند و با خوشحالى مىخوانند:
گلگل چهاشنبه به حق پنجشنبه
زردى بشه، سرخى بايد نکبت بشه دولت بايد
شکستن کاسه و کوزه و ظروف کهنه بهعلامت دور ساختن نفرت و رفع قضا و بلا از ديگر آداب اين روز بهشمار مىرفت. مراسم چهارشنبهسورى در نواحى مختلف گيلان با تفاوتى اندک اما شبيه هم اجراء مىشد.
از ديگر برنامههاى اين شب فالگوش ايستادن بود که با شنيدن پنهانى نخستين کلمات عابرين مفهوم آن راحمل بر توفيق يا ناکامى خود در سال آتى مىشمردند.
قاشقزنى نيز از رسوم اجرائى اين شب بود که جوانان و بيشتر دختران به در خانه همسايهها رفته و با پنهان کردن روى خود، خواستار هديه مىشدند.
رسم شالاندزاى نيز ار سوم اين شب در مناطق روستائى بود که گاه نوعى خواستگارى بهشمار مىرفت. معمولاً به گوشه شال اينان مقدارى شيرينى و آجيل بهعنوان هديه صاحبخانه بسته مىشد.
سيزدهبهدر
آخرين مراسم نوروز، سيزدهبهدر است. در اين روز مردم گيلان بيشتر به رودخانهها و در دل جنگلها رفته و اين روز را گرامى مىدارند. دختران سبزه گره مىزنند و اين مراسم با بندبازي، کشتى گيلهمردى و نواختن ساز و نقاره همراه است.
شبچله
شب اول دى ماه هر سال اهل خانواده و خويشان گردهم آمده و آئين چله را برگزار مىنمايند. در اين شب خوردنىها و تنقلات فراهم مىآورند. هندوانه نيز از ملزومات اين شب است هرکس در اين شب هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگى نمىکند. از خوردنىهاى ديگر اين شب، برنج برشته، عدس و گندم برشته، آجيل، پرتقال، ليمو، خوج (گلابى محلي) و ميوههاى ديگر است. تفأل به ديوان حافظ از ديگر آداب اين شب است.
ازدواج
در گيلان آشنائىهاى اوليه از برخوردهاى ساده و روزمره اهالى آغاز مىشود و اين شناخت بعدها به انتخاب و سپس در صورت توافق خانوادهها به ازدواج منجر مىشود. ابتدا خواستگاري، سپس نامزدى نوبت به ازدواج مىرسد.
İmage
پيش از فرارسيدن عروسى مراسم حنابندان در شهرها برپا مىشد و عروس بايد دست و پاى خود را حنا ببندد.
از ديگر مراسم ازدواج نارنجزنى است. داماد نقل و سکه بر سر عروس مىپاشد و بعد نارنج يا پرتقالى به طرف او مىاندازد و عروس و داماد دور چاه مىگردند. عروس سکهاى در چاه مىاندازد و پس از آن درخت توتى در خانه مىنشانند.
از ديگر مراسم مربوط به ازدواج گيشهبرى است که همان بردن عروس به خانهٔ داماد است که با صداى ساز و نقاره و ترانهخوانى و شادى همراه است.
ختنهسوران
از مراسم تاريخى ايران و گيلان ختنهسوران است. اين جشن بهدليل ارج و قرب فرزند پسر در گذشته داراى اهميت زيادى بود.
وسايل ختنه يکسانى بهطول ۱۰ تا ۱۵ سانتىمتر، تيغ سلمانى و پنبه يا پارچه سوخته بود که براى ضدعفونى بهکار مىرفت. پس از انجام اين عمل موسيقى و پايکوبى و دستافشانى ادامه مىيافت.
در اين مراسم مهمانان با پلو و خورشت و شيرينى و آجيل پذيرائى مىشوند و هر يک هديهاى در حد توان مىآوردند. پس از ده روز فرد ختنه شده را همراه همسالان او به حمام مىبردند.
مراسم ماه محرم
ماه محرم در گيلان داراى آداب و رسوم ويژهاى است. مردم سعى مىکنند تا در روزهاى نهم و دهم محرم به زادگاه خود بروند و در مراسم عزادارى شرکت کنند. روضهخواني، سينهزني، زنجيرزني، چهلمنبر، شام غريبان، تعزيهخوانى و ... از جمله مراسم عزادارى در ماه محرم مردم گيلان است.