28-11-2014، 12:55
(آخرین ویرایش در این ارسال: 28-11-2014، 13:01، توسط ♫♫ sina ♫♫.)
خداوندا !
تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری
شکسته قلب من جانا به عهد خود وفا کن ؟
%
%
%
%
شخصی نزد حکیم رفت و گفت :
ای حکیم ، من خیلی بیتابم چه کنم ؟!
.
.
.
.
.
حکیم تابی به او داد و گفت این را در حیاط خانه وصل کن عزیزم
آن مرد رفت و دیگر بی تاب نبود …
%
%
%
%
امروز دستانم برای از بین بردن رد پای تو از زندگیم تاول زدند دیروز هم قلبم را شکستی، تاوانش برایت سنگین نیست نازنینم ؟
%
%
%
%
چراغا رو خاموش کن
برای آمدن عجله نکن
تو دیگر برای من،
مثل آخرین درخواست
یک اعدامی هستی؛
شدن یانشدن ات
کمکی به زندگی ام نخواهد کرد عزیز …
%
%
%
%
حوایت میشدم
اگر سیب سرخی داشتی
حیف آدم نیستی
%
%
%
%
با یک لیوان چای یخ کرده
و یک نخ سیگار
که دل کشیدنش را ندارم
جنون هر شبم را شروع می کنم
و صبح
بر حسب یک عادت
به همان مردمانى که از نفس هایم
تکرارى ترند
دوباره سلام تلخی مى دهم …
%
%
%
%
تو از دشت وفا یاد مرا گیر
سراغ داغ فریاد مرا گیر
قدم نه در کویر دیدگانم
ازین نامردمان داد مرا گیر
%
%
%
%
با سر انگشت نگات
روی آینه ی شب بنویس
این خواب طولانی بد
تقطه ی پایان تو نیست
%
%
%
%
زیاد که باشی زیادی میشی عزیزم…
%
%
%
%
در چشم پاکبازان،آن دلنواز پیداست
آیینه صاف چون شد،آیینه ساز پیداست
غیر از خدا که هرگز، در فکر او نبودی
هر چیز از تو گم شد،وقت نماز پیداست
%
%
%
%
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﻢ ﺑﺮﯾﺪﻩ ﺍﻡ
ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ رفتنت میترسانی؟
%
%
%
%
هر وقت در زندگی ات گیری
پیش آمد و راه بندان شد
زود برو با او خلوت کن و بگو :
با من کاری داشتی که راهم را بستی
%
%
%
%
فراموش نکن مقصد همیشه جایی از انتهای مسیر نیست!
مقصد لذت بردن از قدمهاییست که بر می داریم!
چایت را بنوش!
نگران فردا نباش
از گندم زار من و تو مشتی کاه می ماند برای بادها
%
%
%
%
سالهاست که برچوبه ى تیرباران زندگی آویزانیم افسوس که ازشلیک خبرى نیست
%
%
%
%
به بعضیا باید گفت
ببین عموجون،اون موقع که ما این کاری که الان افتخاره شماست رو گذاشتیم کنار، تو داشتی
گریه میکردی، چون پسرخالت جغجغه شو بهت نمیداد
%
%
%
%
کی گفته زمان طلاست؟
من مزه مزه اش کردم
زمان عین الکله
ثانیه ثانیه میسوزونه میره تو عمق وجودت
مست مست که شدی
چشاتو باز میکنی
میبینی عمرت گذشته و تو موندی امیرافبی و خماری از دست رفتن یک عمر
%
%
%
%
سخت است
فهماند چیزی به کسی
که برای نفهمیدن آن
پول میگیرد
%
%
%
%
چه قدر زبان نفهم اند مو هایم
دست های تو را از کجا بیاورم
%
%
%
%
آنقدر ساده عزیز می شوند
که فکر نبودنشان هم
تمام نفس هایت را به شماره می اندازد
تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری
شکسته قلب من جانا به عهد خود وفا کن ؟
%
%
%
%
شخصی نزد حکیم رفت و گفت :
ای حکیم ، من خیلی بیتابم چه کنم ؟!
.
.
.
.
.
حکیم تابی به او داد و گفت این را در حیاط خانه وصل کن عزیزم
آن مرد رفت و دیگر بی تاب نبود …
%
%
%
%
امروز دستانم برای از بین بردن رد پای تو از زندگیم تاول زدند دیروز هم قلبم را شکستی، تاوانش برایت سنگین نیست نازنینم ؟
%
%
%
%
چراغا رو خاموش کن
برای آمدن عجله نکن
تو دیگر برای من،
مثل آخرین درخواست
یک اعدامی هستی؛
شدن یانشدن ات
کمکی به زندگی ام نخواهد کرد عزیز …
%
%
%
%
حوایت میشدم
اگر سیب سرخی داشتی
حیف آدم نیستی
%
%
%
%
با یک لیوان چای یخ کرده
و یک نخ سیگار
که دل کشیدنش را ندارم
جنون هر شبم را شروع می کنم
و صبح
بر حسب یک عادت
به همان مردمانى که از نفس هایم
تکرارى ترند
دوباره سلام تلخی مى دهم …
%
%
%
%
تو از دشت وفا یاد مرا گیر
سراغ داغ فریاد مرا گیر
قدم نه در کویر دیدگانم
ازین نامردمان داد مرا گیر
%
%
%
%
با سر انگشت نگات
روی آینه ی شب بنویس
این خواب طولانی بد
تقطه ی پایان تو نیست
%
%
%
%
زیاد که باشی زیادی میشی عزیزم…
%
%
%
%
در چشم پاکبازان،آن دلنواز پیداست
آیینه صاف چون شد،آیینه ساز پیداست
غیر از خدا که هرگز، در فکر او نبودی
هر چیز از تو گم شد،وقت نماز پیداست
%
%
%
%
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﻢ ﺑﺮﯾﺪﻩ ﺍﻡ
ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ رفتنت میترسانی؟
%
%
%
%
هر وقت در زندگی ات گیری
پیش آمد و راه بندان شد
زود برو با او خلوت کن و بگو :
با من کاری داشتی که راهم را بستی
%
%
%
%
فراموش نکن مقصد همیشه جایی از انتهای مسیر نیست!
مقصد لذت بردن از قدمهاییست که بر می داریم!
چایت را بنوش!
نگران فردا نباش
از گندم زار من و تو مشتی کاه می ماند برای بادها
%
%
%
%
سالهاست که برچوبه ى تیرباران زندگی آویزانیم افسوس که ازشلیک خبرى نیست
%
%
%
%
به بعضیا باید گفت
ببین عموجون،اون موقع که ما این کاری که الان افتخاره شماست رو گذاشتیم کنار، تو داشتی
گریه میکردی، چون پسرخالت جغجغه شو بهت نمیداد
%
%
%
%
کی گفته زمان طلاست؟
من مزه مزه اش کردم
زمان عین الکله
ثانیه ثانیه میسوزونه میره تو عمق وجودت
مست مست که شدی
چشاتو باز میکنی
میبینی عمرت گذشته و تو موندی امیرافبی و خماری از دست رفتن یک عمر
%
%
%
%
سخت است
فهماند چیزی به کسی
که برای نفهمیدن آن
پول میگیرد
%
%
%
%
چه قدر زبان نفهم اند مو هایم
دست های تو را از کجا بیاورم
%
%
%
%
آنقدر ساده عزیز می شوند
که فکر نبودنشان هم
تمام نفس هایت را به شماره می اندازد