24-11-2014، 9:28
(آخرین ویرایش در این ارسال: 24-11-2014، 9:43، توسط ☆♡yekta hidden♡☆.)
دیشب یه پشه هی اذیت میکرد.پاشدم حشره کش رو برداشتم بزنم.یهو داداشم خیلی جدی:کصافط! چه غلطی میکنی؟گفتم نترس روی تو اثر نمیکنهگفت این پشه چند دقیقه پیش منو نیش زد الان خون من توی رگهاشه.
حکم بچمو داره! بکشیش میکشمت.هیچی دیگه نذاشت بکشمش.صبح بلند شده هی میگه ویـــزی رو ندیدی؟منم یادم رفته بود! حیران نگاش میکردم.گفت بچمــو میگم.خدایا بقیه هم داداش دارن.
زنه یه سیم کارت میخره میخواسته شوهرشو سورپرایز کنه،ازتو آشپزخونه به شوهرش اس میده:سلام عزیزم خوبی؟؟ شوهرش جواب میده:سلام گلم خودم بهت زنگ میزنم،الان عنتر خانم تواشپزخونس.
اعصابمون خورده
میخوایم پاچه یکیرو بگیریم پس سگ درونمون زندس.
صبحونه یه عسـلکامل میخوریم.
خــرس درونمون هم زندس.
میریم تو اتاق یادمون میره چی میخواستیم.
اسکل درونمون هم زندس.(اسکل اسم یه پرندس)
مگسو رو هوا میزنیم.
قــــورباغه درونمون هم زندس.
چمـــــــن میبینم میکنیمش.
بز درونمون هم زندس.
طرف میره هنوزعاشقش میمونیم.
خــــــردرونمونم زندس
کلاً باغ وحشی داریم به تنهــــــــــایی.
پیرزن دید عزراییل داره میاد از ترس رفت تو مهدکودک نشست پیش بچه ها و شروع کرد به پفک خوردن!
عزراییل نشست پیشش گفت چکارمیکنی؟
پیرزنبا صدای بچگانه گفت:قاقامیخورم
عزراییل گفت پس بخورکه میخوایم بریم ددر!!
چک کنید ببینید کلید سپاس کار میکنه عایا؟
حکم بچمو داره! بکشیش میکشمت.هیچی دیگه نذاشت بکشمش.صبح بلند شده هی میگه ویـــزی رو ندیدی؟منم یادم رفته بود! حیران نگاش میکردم.گفت بچمــو میگم.خدایا بقیه هم داداش دارن.
زنه یه سیم کارت میخره میخواسته شوهرشو سورپرایز کنه،ازتو آشپزخونه به شوهرش اس میده:سلام عزیزم خوبی؟؟ شوهرش جواب میده:سلام گلم خودم بهت زنگ میزنم،الان عنتر خانم تواشپزخونس.
اعصابمون خورده
میخوایم پاچه یکیرو بگیریم پس سگ درونمون زندس.
صبحونه یه عسـلکامل میخوریم.
خــرس درونمون هم زندس.
میریم تو اتاق یادمون میره چی میخواستیم.
اسکل درونمون هم زندس.(اسکل اسم یه پرندس)
مگسو رو هوا میزنیم.
قــــورباغه درونمون هم زندس.
چمـــــــن میبینم میکنیمش.
بز درونمون هم زندس.
طرف میره هنوزعاشقش میمونیم.
خــــــردرونمونم زندس
کلاً باغ وحشی داریم به تنهــــــــــایی.
پیرزن دید عزراییل داره میاد از ترس رفت تو مهدکودک نشست پیش بچه ها و شروع کرد به پفک خوردن!
عزراییل نشست پیشش گفت چکارمیکنی؟
پیرزنبا صدای بچگانه گفت:قاقامیخورم
عزراییل گفت پس بخورکه میخوایم بریم ددر!!
چک کنید ببینید کلید سپاس کار میکنه عایا؟