امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

حقیقت وحی و چگونگی دریافت آن

#1
«وحی» و مباحث مرتبط با آن امروزه یکی از شاخصه های مهم دانش «علوم قرآن» به شمار می رود. درباره وحی پژوهش های بسیاری چه در محدوده متون اسلامی و چه تطبیقی تحقق پذیرفته و موضوع هایی چون وحیانی بودن الفاظ قرآن، صیانت و چگونگی انتقال، القاء و دریافت وحی، حقیقت وحی، امکان وحی، منبع وحی و... مورد کاوش قرار گرفته است. در این میان، دو موضوع «وحیانی بودن الفاظ قرآن» و «صیانت پیامبر(ص) در دریافت وحی» از جایگاه ویژه ای برخوردارند؛ زیرا مسائلی صرفاً نظری و علمی نیستند، بلکه در اعتقاد و باور مخاطبان قرآن نقش محوری ایفا می کنند؛ علاوه این که، این دو از گذشته های دور روزنه ای برای مخالفان، منافقان و شکاکان به شمار می رفته تا شبهات خویش را برای ایجاد تشویش در ذهن های مؤمنان و خدشه نمودن در ارکان استوار و پایدار معارف قرآن، القا کنند و فضای ناسالمی را نتیجه بگیرند؛ از این رو، نگارنده در این مقال این دو موضوع را مورد توجه قرار داده و به فراخور مجال اندک، آن را کاویده است. مطلب را باهم ازنظر می گذرانیم:

□□□

وحیانی بودن الفاظ قرآن
زرکشی در کتاب البرهان فی علوم القرآن (بدرالدین زرکشی، دارالمعرفه، بیروت، ط الثانیه، ۱۴۱۵هـ، ج۱، ص۲۹۱) سه قول را از سمرقندی درباره کیفیت وحی قرآن در فرود آمدن آن نقل کرده است: قول نخست، گفته کسانی است که لفظ و معنا را از جانب خدا می دانند که قول مشهور و صائب نیز همین است. قول دوم، بر این باور است که جبرئیل تنها معانی قرآن را بر قلب پیامبر (ص) فرود آورده «نزل به الروح الامین ¤ علی قلبک...» (شعرا ۱۹۴و ۱۹۳) و پیامبر (ص) آن ها را در قالب الفاظ عربی عرضه داشته است. قول سوم، از آن کسانی است که معتقدند معانی قرآن بر جبرئیل فرود آمده و وی آنها را در قالب الفاظ عربی بر پیامبر القا کرده است.۱ اما آنچه بررسی های درون و برون قرآنی ما را به آن رهنمون می شود، بر خلاف قول دوم و سوم است. دلایل و شواهد متعدد عقلی و نقلی به خوبی اثبات می کند که همه آیات قرآن به صورت لفظ و معنا فرود آمده اند و هیچ کس جز خدای متعال در ساختارهای لفظانی آن دخالتی هرچند اندک نداشته است. دلایل و شواهد یاد شده به قرار ذیل است:

الف) امکان آن و عدم مانع: وحیانی بودن الفاظ قرآن امکان وقوعی داشته و هیچ مانع عقلی و نقلی بر سر راه آن وجود ندارد؛ البته چنان که پیش تر نیز اشاره شد برخی خواسته اند با استناد به آیاتی چون «فانه نزله علی قلبک» (بقره۹۷) و «نزل به الروح الامین ¤ علی قلبک...» جنبه وحیانی بودن الفاظ را انکار کنند، ولی چنین برداشتی از آیات یاد شده مردود می باشد؛ زیرا مقصود از قلب، شخصیت درونی، حقیقی و روحانی پیامبر گرامی اسلام(ص) و شیوه و چگونگی دریافت وحی است؛ چرا که انتقال پیام وحیانی به گونه معمول رخ نمی دهد تا با حس ظاهری دریافت شود، بلکه دستگاه و گیرنده مناسب خویش را می طلبد؛ گیرنده ای که بتواند به طور کامل و دقیق پیام وحی را دریافت کند.

ب) ابعادی از اعجاز بیانی: قرآن از جمله دلایل استواری به شمار می رود که می تواند وحیانی بودن الفاظ و ساختارهای لفظی قرآن را به اثبات رساند.۲ تحدی قرآن نیز مهر تأییدی بر آن است. قرآن همگان را به هماوردی می طلبد و با صراحت اعلان می کند که هیچ کس را یارای هماوردی در این وادی نیست. برای عرب جاهلی زمان پیامبر(ص) و سخن سنجان و شاعرانی که به خوبی با نقاط قوت و ضعف کلام عرب آشنا بودند، فهمیدن معنای ظاهری بیشتر آیات قرآن، به ویژه آیات سوره های کوتاه آسان بوده است؛ بنابراین، تحدی در درجه اول بیانی می باشد. آنان حتی اگر مفهوم آیات قرآن را در الفاظی هم پایه می ریختند و عرضه می داشتند، باز هم درصدی از پیروزی را برای خود ثبت می کردند و دراین فرض، خدای متعال می بایست قید معنایی بودن و یا لفظانی و معنایی بودن جنبه تحدی را آشکارا بیان می کرد، ولی از یک سو تحدی مطلق است و از سوی دیگر، ناتوانی سخن دانان ادیب در جهت آوردن الفاظی مشابه آیات قرآن به اثبات رسیده است: «فان لم تفعلو و لن تفعلوا فاتقوا النار التی وقودها الناس و الحجاره اعدت للکافرین» (بقره ۲۴)

از این گذشته، مقایسه سبک بیانی و شیوه ترکیب کلمات و جملات در سخنان پیامبراکرم (ص) با بیان معجز قرآنی به خوبی نمایانگر دوگانگی در سبک است. این مطلب را کارشناسان سخن سنج و زبان شناسان خبره عرب جاهلی و شاعران و سخنوران نامی نیز به خوبی درک می کردند؛ زیرا اگر جز این بود، قرآن را قاطعانه به خود وی منسوب می کردند و از خطر آن می رستند و در واقع، آن را دست مایه سرزنش و انکار آیین اسلام قرار می دادند، درحالی که نشانی از این مسئله در گزاره های تاریخی یافت نمی شود.

این مطلب با دقت در سخنان نقل شده از برخی کارشناسان مسلم عرب جاهلی، به خوبی روشن می شود؛ برای مثال، ولیدبن مغیره مخزومی که او را ریحانه و حکیم عرب می خواندند، پس از شنیدن آیاتی از قرآن چنین قضاوت کرد: «یا عجبا لما یقول ابن ابی کبشه، قوالله ما هو بشعر و لاسحر و لابهذی جنون و ان قوله لمن الله؛ جدا جای تعجب است از آنچه محمد (ص) می گوید! به خدا قسم آن چه می گوید نه شعر است و نه سحر و نه از روی جنون، بلکه کلامش از جانب خداست.»۳

ج) کاربرد تعبیرهایی از «قول»، «قرائت» و «تلاوت» درباره قرآن به لفظانی بودن آن دلالت دارد. آیاتی مانند «انه لقول فصل!» (طارق۱۳.) این (قرآن) سخنی است که حق و باطل را جدا می کند.» «انا سنلقی علیک قولا ثقیلا» (مزمل ۵) زیرا ما به زودی سخنی سنگین بر تو القا خواهیم کرد.» «انه لقول رسول کریم» (تکویر ۱۹) این (قرآن) کلام فرستاده بزرگواری (جبرئیل امین) است. ۴ «فاذا قرأت القرآن...» (نحل ۹۸) «ذالک نتلوه علیک من الایت والذکر الحکیم» (آل عمران ۵۸) اینها را که برتو خواندیم، از نشانه ها (ی حقانیت تو) و یادآوری حکیمانه است.» «ورتل القرءان ترتیلا» (مزمل ۴) و قرآن را با دقت و تامل بخوان.»

قرائت از نظر لغت، بازگوکردن عبارت و الفاظی است که دیگری تنظیم کرده باشد، و اگر الفاظ و عبارات از خود او باشد، واژه قرائت به کار نمی رود.

«تلاوت» نیز چنین است؛ از این رو، فقیهان گفته اند قرائت حکایت لفظ است درمقابل تکلم که حکایت معناست؛ درست مانند شعر که اگر فی البداهه بسراید، به آن انشا گویند و اگر شعری که پیشتر گفته و از دیگری باشد، بخواند. انشاد می نامند.

د) برخی آیات نیز بر وحیانی بودن الفاظ قرآن دلالت دارند؛ برای مثال، آیات ۱۶و ۱۸ سوره قیامت گویای این مطلب است: «لاتحریک به لسانک لتعجل به ¤ ان علینا جمعه و قرءانه ¤فاذا قرانه فاتبع قرءانه؛ زبان خود را (هنگام نزول قرآن) بدان حرکت مده که به خواندن آن شتاب کنی؛ به یقین جمع کردن و خواندن آن برعهده ماست، پس چون آن را خواندیم، از قرائت آن پیروی کن.»

تعبیر «قرانه» و «فاذا قراناه فاتبع قرءانه» جز با تصور وحیانی بودن الفاظ آیات قابل توجیه نیست؛ زیرا گر بر فرض معنای آیات بر پیامبر (ص) نازل شده باشد، چگونه خواندن آن برعهده خدا خواهدبود؟ گذشته از این، قراین دیگری نیز بر این مطلب دلالت دارد. نخست این که چگونه پیامبر (ص) قبل از این که معنای آیات بر او القا و سوره تمام شود، تبدیل کردن آنها را به الفاظ آغاز می کند! به دیگر سخن توانایی پیامبر (ص) دراین حد نیست که بتواند طراحی چگونگی الفاظ آیات را قبل از تمام شدن وحی، آغاز کند. مگر آن که معجزه ای در کار باشد؛ یعنی خدای متعال زبان او را به الفاظ قرآن باز کند که این فرض نیز با «لاتحرک به لسانک» قابل جمع نیست. افزون بر همه این ها شأن نزول نقل شده برای آیه نیز از لفظانی بودن وحی حکایت دارد (ر.ک. مجمع البیان و الدر المنثور و... ذیل آیه).

صیانت پیامبر (ص) در دریافت وحی
قرآن کریم به دلایل متعدد عقلی و نقلی درهمه مراحل انتقال، دریافت و تبلیغ از هرگونه تحریف و تغییر مصون بوده است. دلایل یاد شده به اختصار به شرح ذیل است:

الف) حضوری بودن تلقی وحی: یکی از دلایل استوار بر صیانت وحی در تلقی و دریافت پیامبر (ص) حضوری بودن این القاست و یکی از ویژگی های دریافت حضوری، راه نداشتن هرگونه احتمال خطا و اشتباه درآن است، زیرا خطا در دو مورد ممکن است رخ دهد: اندیشه و محسوسات وحال آن که درک حضوری ساحتی جدا دارد.

توضیح این که: در علم حضوری، بین علم، عالم و معلوم تعدد و تغیری وجود ندارد و به دیگر سخن، معلوم ]درک شونده[ با وجود عینی خود و بدون هیچ واسطه ای نزد عالم (درک کننده) موجود و حاضر است؛ مانند احساس درد، تشنگی، خستگی و مانند این ها؛ بنابر این، نمی توان از تطابق علم با معلوم پرسید؛ زیرا علم در علم حضوری عین معلوم است. (۶)

القای وحی، درگونه القای با واسطه (جبرئیل یا غیر او که البته درمورد قرآن واسطه تنها جبرئیل است) نیز حضوری است؛ چنان که خدای متعال می فرماید:«قل من کان عدوا لجبریل فانه نزله علی قلبک باذن الله...(بقره ۹۷)

دراین جا لازم است به نکته ای مهم که بستر اصلی آن زبان شناسی است، اشاره شود و آن تفاوت لفظ، قرائت ونوشتار است.برخی «زبان» را با «نمودهای صوتی» آن اشتباه می گیرند. زبان یکی از توانایی های ذهن انسان است که نمودهایی متعدد دارد و یکی از نمودها و نشانه های مستقیم آن سخن گفتن و قرائت است، و درپی آن و به طور غیرمستقیم «نوشتار» را نیز می توان از نشانه های آن بشمار آورد؛ برای مثال؛ما وقتی مسمایی را به کمک لفظ در ذهن خود حاضر می کنیم، آن را به یاری دستگاه صوتی تلفظ می نماییم؛ یعنی به دنیای نمود آوایی زبان منتقل می شویم و سپس براساس آواها و گفتارهایمان، مفهوم مورد نظر خود را با کمک خط به نوشتار تبدیل می کنیم.

فردینان دوسوسور می گوید:« وقتی دو نفر با یکدیگر به گفتگو می نشینند، نخست درمغز یکی از آن دو «حقایق ذهنی» و«مفاهیم» (Concept) حاضر می شوند. این مفاهیم با صورت های صوتی (Form) که نماینده اصوات زبانی هستند و برای آن مفاهیم به کار می روند، ارتباط دارند. هر مفهومی در مغز تصور صوتی مربوطه را برمی انگیزد. این پدیده که کاملا جنبه روانی دارد، خود یک فرآیند یا جریان فیزیولوژیکی را نیز به دنبال دارد. مغز تکانه مرتبط به آن تصور صوتی را به اندام های ایجاد کننده اصوات می فرستد و به دنبال آن، امواج صوتی از دهان گوینده به گوش شنونده می رسد.» (مقدمات زبان شناسی، دکتر مهری باقری، ص ۳۴، نشر قطره،چ چهارم، ۱۳۸۰ش.)

حال درحوزه قرآن، الفاظ آن از جانب پروردگار به زبان عربی مبین نازل شده و پیامبر (ص) که خود افصح عرب است، آن الفاظ را که به قلب او القا شده به شکل آوایی در آورده است؛ یعنی الفاظ آیات را قرائت کرده است و سپس کاتبان وحی براساس قرائت پیامبر (ص) آن ها را به کمک خط به شکل مکتوب در آورده اند.

یادآور می شویم که الفاظ قرآن ممکن است به هر دو شکل فرود آمده باشد؛ یعنی هم به طور مستقیم و هم به واسطه فرشته (چنان که نظریه دو نزولی بودن قرآن بر این گفته منطبق و یا به آن بسیار نزدیک است.)

ب) قاعده لطف: قاعده لطف نیز راهی عقلی در اثبات نفوذ ناپذیری وحی از القائات شیاطین و حفظ پیامبر (ص) از خطا در دریافت و تبلیغ وحی است. قاعده لطف را می توان این گونه باز گفت که پیامبران،رسولان پروردگارند و پروردگار متعال برای امر مهم نبوت و تبلیغ، کسانی را برمی گزیند که در خلق و خلق کامل و مردم از معاشرت با آنها خشنود باشند و به سخنان آنها اطمینان کنند.پیامبر گرامی اسلام (ص) نمود کاملی از چنین شخصیتی بوده و به استناد تاریخ، پیش ازرسالت به «محمد امین» شهرت داشته است و این خود اطمینان مردم را در اعتماد به سخنان او جلب می کرد؛ بنابراین، هر گونه خطا از سوی پیامبر (ص) و خدشه در عصمت او در مقام دریافت، حفظ و تبلیغ وحی، نقض غرض و خلاف حکمت الهی می باشد.

ج) ضمانت الهی: یکی از مهم ترین دلایل عصمت پیامبر گرامی اسلام (ص) ضمانت الهی درحفظ وحی (در همه مراحل دریافت، حفظ و تبلیغ) و عصمت پیامبر (ص) است.

آیات ذیل از جمله آیاتی است که بدون نیاز به هیچ شرحی بیان گر این موضوع است:

۱) «انا نحن نزلنا الذکروانا له لحافظون»؛ (حجر۹) بی تر دید ما این قرآن را به تدریج نازل کرده ایم و قطعاً نگهبان آن خواهیم بود.»

۲) «و ما ینطق عن الهوی»¤ ان هو الا وحی یوحی؛

(نجم ۴و ۳) و از سرهوس سخن نمی گوید؛ آنچه می گوید؛ چیزی جز وحی که بر او نازل شده، نیست.»

۳) «لاتحرک به لسانک لتعجل به¤ ان علینا جمعه و قرء انه... (قیامت ۱۹ ۱۶)

زبانت را به خاطر عجله برای خواندن آن ]قرآن[ حرکت مده ]براساس تفسیری از آیه[؛ چرا که جمع کردن و خواندن آن برعهده ماست؛ پس هرگاه آن را خواندیم، از خواندن آن پیروی کن؛ سپس بیان ]و توضیح[ آن ]نیز[ برعهده ماست.»

۴) «ولو تقول علینا بعض الاقاویل¤ لاخذنا منه بالیمین¤ ثم لقطعنا منه الوتین؛ (حاقه ۴۶ ۴۴) اگر او سخنی دروغ بر ما می بست] که البته چنین اتفاقی هرگز رخ نمی دهد (با توجه به معنای «لو»)[ ما او را به قدرت می گرفتیم؛ سپس رگ قلبش را قطع می کردیم.»

۵) «عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه احدا¤ الا من ارتضی من رسول فانه یسلک من بین یدیه و من خلفه رصدا¤ لیعلم ان قد ابلغوا رسالات ربهم و احاط بما لدیهم و احصی کل شیء عددا؛ (جن ۲۸ ۲۶) دانای غیب او است و کسی را بر غیب خود آگاه نمی کند مگر رسولانی که آنان را برگزیده است، و نگهبانانی از پیش رو و پشت سر برای آن ها برخواهد گماشت تا معلوم بدارد که پیام های پروردگار خود را رسانیده اند و ] خدا[ بدانچه نزد آن هاست، احاطه دارد و همه چیز را احصا ]و عدد آن ها را شمارش[ کرده است.»

۶) «ان عبادی لیس لک علیهم سلطان و کفی بربک وکیلا؛(اسراء ۶۵) ]خطاب به ابلیس: اما بدان[ تو هرگز سلطه ای بر بندگان من نخواهی یافت]وآنان هیچگاه در دام تو گرفتار نمی شوند[؛ همین قدر کافی است که پروردگارت حافظ آنها باشد.» ۸

د) اجماع و اتفاق مسلمانان: همه مسلمانان از صدر اسلام تاکنون بر سر این مسئله (نفوذ ناپذیری وحی) اتفاق نظر دارند، مگر شمار اندکی از معاندان غرض ورز و گروهی غیر مسلمان که با تفکر مسلمانان ناآشنایند.

هـ) برخی ارائه معجزه از سوی پیامبران را دلیلی بر عصمت آن ها می دانند؛ زیرا معجزه راهی برای تایید پیامبر از سوی خداست و در صورتی که پیامبر در دریافت و تبلیغ دچار سهو و خطای عمدی و غیر عمدی شود، این در واقع فرو انداختن مخاطبان به خطا و نقض غرض و با حکمت الهی ناسازگار است؛ اما روشن است که این استدلال چندان جدای از قاعده لطف پیش گفته نیست، هر چند راه رسیدن به نتیجه متفاوت باشد. ۹

سیدمحمدحسن جواهری

مرکز فرهنگ و معارف قرآن

پی نوشت ها :

۱- معنای متن، نصر حامد ابوزید، ترجمه مرتضی کریمی نیا، ص ۹۲-.۱۰۰

۲- روشن است که این استدلال براساس قول راجح کسانی است که به اعجاز بیانی قرآن قائل اند؛ زیرا اگر الفاظ قرآن ساخته و پرداخته خود پیامبر (ص) می بود، به طور طبیعی نمی بایست از شگفتی و برجستگی خاصی برخوردار باشد. قضاوت کارشناسان جاهلی نیز این مطلب را تایید می کند؛ زیرا دیدگاه آنان درباره سخنان شخص پیامبر (ص) و حتی احادیث قدسی نسبت به آیات قرآن بسیار متفاوت و نشان دهنده درک عمیق آنان از شگفتی های اعجازگونه قرآن است که در سخنان آنان انعکاس دارد.
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  علت و چگونگی ماجرای مباهله پیامبر ( ص) چه بود؟
  چگونگی حرام شدن شراب
  چگونگی دعا كردن بر امام زمان (عج)
  چگونگی مرگ یزید
  چگونگی شهادت حضرت فاطمه زهرا
  چگونگی رسیدن به رحمت الهی
  چشم زخم حقیقت دارد؟؟؟
  چگونگی نام گذاری امام علی (ع)
Rainbow چگونگی ورود حضرت فاطمه علیهاالسلام به محشر
Rainbow حقیقت مرگ چیست؟

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان