امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شعر مرغ.فوق طنز

#1
مرغ آهنگ جدایی ساز کرد

ماه پیش از سفره ام پرواز کرد

قلبم از این ضربه بد جوری شکست

قایق احساس من در گل نشست

چون که با هم خاطراتی داشتیم

سال های پر نشاطی داشتیم

جیگرش را خورده بودم بار ها

ظهر ها ، عصرانه ها ،افطار ها

شنسلش حالی به این تن داده بود

عشق ته چینش به دل افتاده بود

سوپ هایش مرهم بیماری ام

سال ها می ساخت با ناداری ام

یا خودش یا جوجه اش هر روز بود

جای او در جا یخی محفوظ بود

میهمان با دیدنش جان می گرفت

هر کسی آن را به دندان می گرفت

باب طبع همسر و اولاد بود

گربه هم با استخوانش شاد بود

واقعا این خوشگل تو دل برو

چیز مشتی بود حتی بی پلو

چند باری از سر سوز و گداز

گفته بود با خدای چاره ساز

ای خدا این وصل را هجران نکن

مرغ را از سفره ام پران مکن

سالیانی بر سر این سفره بود

هر کجایش زیور این سفره بود

تا که قاطی کرد و شد چیزی خرفت

عشق را مانند ما شوخی گرفت

این اواخر یک کمی بدپوز شد

لوس شد ، بی مزه شد ، چلغوز شد

ناز کرد اما خریدارش شدم

بازهم مشتاق دیدارش شدم

ماه پیش از پیش چشمم پر گشود

دست من اما به پایش بند بود

بیوفایی کرد و بالا تر پرید

آن چنان بالا که کلاَ ور پرید

رفت و از او سنگدانی هم نماند

اسکلت یا استخوانی هم نماند

Big GrinBig GrinBig GrinBig Grin
سپاس و نظر فراموش نشه.
پاسخ
 سپاس شده توسط orkideh
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان