امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

آموخته هایه چارلی چاپلین از زندگی!!!

#1
>>آموختوم تنها کسی که من را در زندگی شاد می کند,کسی است که به من بگوید:<<مرا شاد کردی>>
>>آموختم هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی <<نه>> گفت.

>>آموختم همیشه برای کسی که به هیچ عنوان قادر به کمک کردنش نیستم دعا,کنم.

>>آموختم مهم نیست زندگی تا چه حد انتظار جدی بودن دارد; همه ی ما احتیاج به دوستی داریم که لحظه ای با او و دور از جدی بودن باشیم.

>>آموختم گاها تمام چیزهای که یک نفر میخواهد,فقط دستی است برای گرفتن دست او و قلبی است برای فهمیدن او.

>>آموختم راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کوکودکی,شگفت انگیز ترین چیز در بزرگسالی است.

>>آموختم زندگی مثل دسمال کاغذی لوله ای است که هرچه به آخر آن برسی نزدیک ترمیشویموسریع تر حرکت میکند.

>>آموختم پول شخصیت نمیخرد.

>>آموختم که تنها که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگی را تماشایی می کند

>>آموختم خداوند,همه چیز را در یک روز نیافریده,پس چه چیز موجب شد من بیندشم که می توانم همه چیز را دریک روز بدست آورم؟!

>>آموختم چشم پوشی از حقایق آن هارا تغییر نمی دهد.

>>آموختم فرصت ها,هیچ گاه از بین نمی رود,بلکه شخص دیگری,فرصت از دست رفته ی مارا تصاهب خواهد کرد
>>آموختم این عشق است که زخم ها را شفا میدهد نه زمان.

>>آموختم زندگی,دشوار است,اما من از او سخت ترم.

>>آمو ختم آرزویم این است که قبل از مرگ مادرم,یک بار بیش تر بگویم که دوستش دارم.

>>آموختم لبخند ارزان ترین راهی است که میشود با آن نگاه را وسعت داد.

>>آموختم باپول میشود خانه خرید اما آسایش نه;رخت خواب خرید ام خواب نه;
ساعت خرید اما زمان نه;مقام خرید اما احترام نه; کتاب خرید اما دانش نه;دارو خرید اما سلامتی نه;آشیانه گرفت اما زندگی نه و می توان قلب خرید اما عشق نه.
پایان سپاس فراموش نشه.Big Grin[/size]
cow boy guy:2gw1:
پاسخ
 سپاس شده توسط بر پشت شیر،خورشید اثر ، so so ، orkideh
آگهی
#2
این رو به بخش ادبیات انتقال بدین بهتره.
در این خاك زرخیز ایران زمین ، نبودند جز مردمی پاك دین / همه دینشان مردی و داد بود ، وز آن کشور آزاد و آباد بود
پدر در پدر آریایی نژاد ، ز پشت فریدون نیکو نهاد / بزرگی به مردی و فرهنگ بود ، گدایی در این بوم و بر ننگ بود
کجا رفت آن دانش و هوش ما ، که شد مهر میهن فراموش ما / که انداخت آتش در این بوستان ، کز آن سوخت جان و دل دوستان
چه کردیم کین گونه گشتیم خار؟ ، خرد را فکندیم این سان زکار / نبود این چنین کشور و دین ما ، کجا رفت آیین دیرین ما؟
به یزدان که گر ما خرد داشتیم ، کجا این سر انجام بد داشتیم / بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم ، برون سر از این بار ننگ آوریم
(حکیم فردوسی توسی)
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  از زندگی آموختم که....شما بگید!
  31 راز موفقیت در زندگی!
  ۱۵ راه برای زندگی بهتر..♡
  بهترین چیز ها در زندگی مجانی هستند^_^♡
  راهکار برای زندگی شاد
  ماجراهای تصویری زندگی دانشجویی در ایران
  حزب کرالیسم ساخت خودم:پنجره ای رو به زندگی بدون گناه
  آب به عنوان مایه حیات چه اهمیتی در زندگی ما دارد؟
  این دختر جوان مثل عروسک ها زندگی می کند (عکس)
  نقش ویژه و محسوس زنان در زندگی!! (طنز تصویری)

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان