06-11-2014، 14:48
این روزها همه تیشه برداشتهاند و دنبال قربانی جدیدی میگردند که معمولا رئیس فدراسیون یا مربی تیم ملی اولین گزینهها هستند اما وزارت ورزش در گذشته برای جایگزینی از بین رفتن فوتبال خیابانی چه کرده؟ آیا آموزش و پرورش از این همه امکانات درکشور به درستی استفاده کرده؟ آیا شهرداری زمین فوتبال برای جوانان ساخته که از درون اینها فوتبالیست بیرون بیاید؟
به گزارش جهان به نقل از مهر، از آن روزگار که فوتبال توسط انگلیسیها به مسجدسلیمان آمد و رشد کرد تا به امروز شاید هرگز در ردههای پایه به چنین خفتهایی گرفتار نشده بودیم. شاید حذف شده بودیم، شاید که نه در بسیاری موارد حذف شده بودیم اما نه با این خفت که به یمن ببازیم و ویتنام. چرا؟
میتوان مثل همیشه بدون مطالعه و بدون انصاف و فقط از روی ویترین بودن فدراسیون با لودر رسانه رد شد و خود را محق نشان داد و مدعی شد که همین تیم را اگر فلانی بود با ده امتیاز اختلاف قهرمان می کردیم و غیره و غیره و غیره!
می توان کفاشیان را شست و پهن کرد روی طناب تا خشک شود. بعد هم او را بیرون کرد و مثل خرید نان سنگگ نوبت را به کس دیگری داد. بله می توان همه این کارها را انجام داد، مثلا می توان به تنور وزارت ورزش هیزم ریخت، می توان کفاشیان را قطعه قطعه کرد و رفت سروقت کسی دیگر.
مگر با صفایی فراهانی چنین نکردیم؟ مگر با دادکان نکردیم؟ مگر با دیگران نکردیم؟ مگر منتقدان رئیس نشدند؟ نتیجه چه شد؟ پاسخها را همه فوت آبیم، کمیته شکستی تشکیل می شود و ریشه یابی می کنند و آخرش یا یک مربی و یا یک رئیس فدراسیون را مقصر میکنند و با قربانی کردن او افکار عمومی را آرام می کنند بدون آنکه اشکال واقعی برطرف شده باشد!
اشکال اما کجاست؟ اجازه بدهید یک بار برای همیشه ریشه خشکیده را نشانشان بدهیم. اشکال نه در فدراسیون فوتبال که در وزارتخانههاست و شهرداری ها.
مدارس فوتبال به امان خدا رها شده اند، هرکسی می آید همیانش را پر از پول می کند و می رود بدون آنکه ذره ای به فکر بچه های مردم باشد و به آنها نظم و تکنیک و تاکتیک یاد بدهد. با پایان فوتبال خیابانی کلا فوتبال مرد اینها که امروز فوتبال بازی میکنند بیشتر از فوتبال داخل چمن سبز، پلی استیشن بازی کردهاند! شما میخواهید این نسل به یمن نبازد؟
نسل امثال باقری ها و جباری ها و مهدوی کیا ها و دایی ها و منصوریان ها و کریمی ها و مجیدی ها نسلی هستند که در خیابان و روی آسفالت وسط تابستان بیش از ۶ ساعت در روز فوتبال بازی می کردند و نهایتا به زمین خاکی رسیدند!
اما با پایان گل کوچک خیابانی و گیم نت شدن زمینهای خاکی آنجا که وزیر ورزشها و رئیس تربیت بدنیها و شهرداریها باید به خودشان میآمدند درگیر دعوا با هم بودند و جابهجاییهای غیرمتعارف و تند و تند وزرا و روسای تربیت بدنی به گونه ای که طی شش سال شش نفر برآن کرسی تکیه زده اند که عبارتند از: علی آبادی، سعیدلو، عباسی، صالحیامیری، شریعتمداری و محمود گودرزی که البته صالحی امیری و شریعتمداری سرپرست بوده اند. بنابراین کسی نبوده که پلی استیشن را از دست بچه ها بگیرد و آنها را به زمین فوتبال هدایت کند.
شهرداری چند تا زمین فوتبال ساخته در این مدت و آن را در اختیار نوجوانان و جوانان قرارداده که بروند و بدوند و تکل بزنند و مردانه فوتبال بازی کنند؟ وزارتخانه کی و کجا طرح همگانی توسعه فوتبال را با مدارس سالم و ارزان قیمت فوتبال تشکیل داده و پیشکسوتان فوتبال را استخدام کرده که اینها را تربیت کنند که امروز داعیه دارد و نقد هم می کند و به فدراسیون فوتبال ایراد می گیرد؟ آیا غیر از این بوده که همه هنر وزارتخانه ها تعیین هیات مدیرههای سرخابی، تعیین مربیانشان و تعیین مربی تیم ملی بوده است؟ کسی ردی از کار صحیح در توسعه محبوبترین ورزش ایران از وزارت دیده که ما ندیده ایم؟
این همه پیشکسوت فوتبال داریم که همه بیکارند و به شغل شریف مصاحبه کردن علیه هم در رسانهها مشغولند اما دریغ از یک ساماندهی صحیح و استفاده از امکانات وزارتخانه برای رشد دادن فوتبال!
حالا هم لابد می آیند و قیافه حق به جانب می گیرند و می گویند دیدید گفته بودیم که فدراسیون کار کارشناسی نکرده است؟ اینکه کار فدراسیون کارشناسی هست یا نه شاید در این مقال نگنجد اما اصالتا دخالت تا این حد در کار فدراسیونی که مجمع تخصصی دارد و اگر لازم باشد خود مجمع برایش تصمیم می گیرد آن هم در حالیکه هزاران متر مربع فضای ورزشی روی هوا مانده و هیچ توسعهای برای فوتبال وجود ندارد و توسط وزارت ورزش انجام نشده کاری بی مزه و غلط است.
فوتبال از حلقههای زنجیر زیادی درست شده که آخرین آن فدراسیون فوتبال است و نکته اینجاست که ما هم هر روز فقط فدراسیون و سرمربیان را نشانه می گیریم غافل از اینکه در آموزش و پرورش کوچکترین کار مثبتی انجام نمی شود و ورزش بی برنامه ترین و ضعیف ترین و بی اهمیت ترین کار این وزارتخانه است.
به گزارش جهان به نقل از مهر، از آن روزگار که فوتبال توسط انگلیسیها به مسجدسلیمان آمد و رشد کرد تا به امروز شاید هرگز در ردههای پایه به چنین خفتهایی گرفتار نشده بودیم. شاید حذف شده بودیم، شاید که نه در بسیاری موارد حذف شده بودیم اما نه با این خفت که به یمن ببازیم و ویتنام. چرا؟
میتوان مثل همیشه بدون مطالعه و بدون انصاف و فقط از روی ویترین بودن فدراسیون با لودر رسانه رد شد و خود را محق نشان داد و مدعی شد که همین تیم را اگر فلانی بود با ده امتیاز اختلاف قهرمان می کردیم و غیره و غیره و غیره!
می توان کفاشیان را شست و پهن کرد روی طناب تا خشک شود. بعد هم او را بیرون کرد و مثل خرید نان سنگگ نوبت را به کس دیگری داد. بله می توان همه این کارها را انجام داد، مثلا می توان به تنور وزارت ورزش هیزم ریخت، می توان کفاشیان را قطعه قطعه کرد و رفت سروقت کسی دیگر.
مگر با صفایی فراهانی چنین نکردیم؟ مگر با دادکان نکردیم؟ مگر با دیگران نکردیم؟ مگر منتقدان رئیس نشدند؟ نتیجه چه شد؟ پاسخها را همه فوت آبیم، کمیته شکستی تشکیل می شود و ریشه یابی می کنند و آخرش یا یک مربی و یا یک رئیس فدراسیون را مقصر میکنند و با قربانی کردن او افکار عمومی را آرام می کنند بدون آنکه اشکال واقعی برطرف شده باشد!
اشکال اما کجاست؟ اجازه بدهید یک بار برای همیشه ریشه خشکیده را نشانشان بدهیم. اشکال نه در فدراسیون فوتبال که در وزارتخانههاست و شهرداری ها.
مدارس فوتبال به امان خدا رها شده اند، هرکسی می آید همیانش را پر از پول می کند و می رود بدون آنکه ذره ای به فکر بچه های مردم باشد و به آنها نظم و تکنیک و تاکتیک یاد بدهد. با پایان فوتبال خیابانی کلا فوتبال مرد اینها که امروز فوتبال بازی میکنند بیشتر از فوتبال داخل چمن سبز، پلی استیشن بازی کردهاند! شما میخواهید این نسل به یمن نبازد؟
نسل امثال باقری ها و جباری ها و مهدوی کیا ها و دایی ها و منصوریان ها و کریمی ها و مجیدی ها نسلی هستند که در خیابان و روی آسفالت وسط تابستان بیش از ۶ ساعت در روز فوتبال بازی می کردند و نهایتا به زمین خاکی رسیدند!
اما با پایان گل کوچک خیابانی و گیم نت شدن زمینهای خاکی آنجا که وزیر ورزشها و رئیس تربیت بدنیها و شهرداریها باید به خودشان میآمدند درگیر دعوا با هم بودند و جابهجاییهای غیرمتعارف و تند و تند وزرا و روسای تربیت بدنی به گونه ای که طی شش سال شش نفر برآن کرسی تکیه زده اند که عبارتند از: علی آبادی، سعیدلو، عباسی، صالحیامیری، شریعتمداری و محمود گودرزی که البته صالحی امیری و شریعتمداری سرپرست بوده اند. بنابراین کسی نبوده که پلی استیشن را از دست بچه ها بگیرد و آنها را به زمین فوتبال هدایت کند.
شهرداری چند تا زمین فوتبال ساخته در این مدت و آن را در اختیار نوجوانان و جوانان قرارداده که بروند و بدوند و تکل بزنند و مردانه فوتبال بازی کنند؟ وزارتخانه کی و کجا طرح همگانی توسعه فوتبال را با مدارس سالم و ارزان قیمت فوتبال تشکیل داده و پیشکسوتان فوتبال را استخدام کرده که اینها را تربیت کنند که امروز داعیه دارد و نقد هم می کند و به فدراسیون فوتبال ایراد می گیرد؟ آیا غیر از این بوده که همه هنر وزارتخانه ها تعیین هیات مدیرههای سرخابی، تعیین مربیانشان و تعیین مربی تیم ملی بوده است؟ کسی ردی از کار صحیح در توسعه محبوبترین ورزش ایران از وزارت دیده که ما ندیده ایم؟
این همه پیشکسوت فوتبال داریم که همه بیکارند و به شغل شریف مصاحبه کردن علیه هم در رسانهها مشغولند اما دریغ از یک ساماندهی صحیح و استفاده از امکانات وزارتخانه برای رشد دادن فوتبال!
حالا هم لابد می آیند و قیافه حق به جانب می گیرند و می گویند دیدید گفته بودیم که فدراسیون کار کارشناسی نکرده است؟ اینکه کار فدراسیون کارشناسی هست یا نه شاید در این مقال نگنجد اما اصالتا دخالت تا این حد در کار فدراسیونی که مجمع تخصصی دارد و اگر لازم باشد خود مجمع برایش تصمیم می گیرد آن هم در حالیکه هزاران متر مربع فضای ورزشی روی هوا مانده و هیچ توسعهای برای فوتبال وجود ندارد و توسط وزارت ورزش انجام نشده کاری بی مزه و غلط است.
فوتبال از حلقههای زنجیر زیادی درست شده که آخرین آن فدراسیون فوتبال است و نکته اینجاست که ما هم هر روز فقط فدراسیون و سرمربیان را نشانه می گیریم غافل از اینکه در آموزش و پرورش کوچکترین کار مثبتی انجام نمی شود و ورزش بی برنامه ترین و ضعیف ترین و بی اهمیت ترین کار این وزارتخانه است.