امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درجات عبادات

#1
عبادت و پرستش خداوند یکتا و ترک پرستش هر موجود دیگر، یکی از اصول تعلیمات پیامبران الهی است. تعلیمات هیچ پیامبری از عبادت خالی نبوده است. چنان که می دانیم در دیانت مقدسه اسلام نیز عبادت سرلوحه همه تعلیمات است. چیزی که هست در اسلام عبادت به صورت یک سلسله تعلیمات جدا از زندگی که صرفاً به دنیای دیگر تعلق داشته باشد وجود ندارد؛ عبادات اسلامی با فلسفه های زندگی توأم است و در متن زندگی واقع است.گذشته از این که برخی عبادات اسلامی به صورت مشترک و همکاری دسته جمعی صورت می گیرد، اسلام به عبادت های فردی نیز آنچنان شکل داده است که متضمن انجام پاره ای از وظایف زندگی است.از نظر اسلام هر کار خیر و مفیدی اگر با انگیزه پاک خدایی توام باشد عبادت است. لذا درس خواندن، کار و کسب کردن، فعالیت اجتماعی کردن اگر لله و فی الله باشد عبادت است. در عین حال، اسلام نیز پاره ای تعلیمات دارد که فقط برای انجام مراسم عبادت وضع شده است از قبیل نماز و روزه، و این خود فلسفه ای خاص دارد. مثلاً نماز که مظهر کامل اظهار عبودیت است، چنان در اسلام شکل خاص یافته است که حتی فردی که می خواهد در گوشه خلوت به تنهایی، نماز بخواند خود به خود به انجام پاره ای از وظایف اخلاقی و اجتماعی از قبیل نظافت، احترام به حقوق دیگران، وقت شناسی، جهت شناسی، ضبط احساسات، اعلام صلح و سلم با بندگان شایسته خدا و غیره مقید می گردد.


درجات عبادات

تلقی افراد از عبادت یکسان نیست. عبادت در نظر افراد به دو شکل کلی نمود پیدا می کند: معامله و معاوضه کار و مزد: از نظر برخی افراد عبادت نوعی معامله و معاوضه کار و مزد است. همان طور که یک کارگر، روزانه نیروی کار خود را برای یک کارفرما مصرف می کند و مزد می گیرد، عابد نیز برای خدا زحمت می کشد و خم و راست می شود و طبعاً مزدی طلب می کند که البته آن مزد در جهان دیگر به او داده خواهد شد. و همان طور که فایده کار برای کارگر در مزدی که از کارفرما می گیرد خلاصه می شود و اگر مزدی در کار نباشد نیرویش به هدر رفته است، فایده عبادت عابد نیز از نظر این گروه همان مزد و اجری است که در جهان دیگر به او به صورت یک سلسله کالاهای مادی پرداخت می شود. و اما این که هر کارفرما که مزدی می دهد به خاطر بهره ای است که از کار کارگر می برد و کارفرمای ملک و ملکوت چه بهره ای می تواند از کار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این که فرضاً اجر و مزد از جانب آن کارفرمای بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقداری انرژی کار به او داده نمی شود، مسأله ای است که برای این چنین عابدهایی هرگز مطرح نیست. از نظر اینگونه افراد، تار و پود عبادت همین اعمال بدنی و حرکات محسوس ظاهری است که به وسیله زبان و سایر اعضای بدن صورت می گیرد.این یک نوع تلقی است از عبادت که البته عامیانه است، و به تعبیر بوعلی در نمط نهم اشارات خدانشناسانه است و تنها از مردم عامی و قاصر پذیرفته است.


نردبان نزدیک شدن به خدا

تلقی دیگر از عبادت تلقی عارفانه است. بر حسب این تلقی، مساله کارگر و کارفرما و مزد به شکلی که میان کارگر و کارفرما متداول است مطرح نیست و نمی تواند مطرح باشد. بر حسب این تلقی، عبادت، نردبان قرب است، معراج انسان است، تعالی روان است، پرواز روح است به سوی کانون نامرئی هستی، پرورش استعدادهای روحی و ورزش نیروهای ملکوتی انسانی است، پیروزی روح بر بدن است، عالی ترین عکس العمل سپاسگزارانه انسان است از پدید آورنده خلقت، اظهار شیفتگی و عشق انسان است به کامل مطلق و جمیل علی الاطلاق، و بالاخره سلوک و سیر الی الله است. بر حسب این تلقی، عبادت پیکری دارد و روحی، ظاهری دارد و معنی ای. آنچه به وسیله زبان و سایر اعضای بدن انجام می شود پیکره و قالب و ظاهر عبادت است، روح و معنی عبادت چیز دیگری است. روح عبادت، وابستگی کامل دارد به مفهومی که عابد از عبادت دارد و به نوع تلقی او از عبادت و به انگیزه ای که او را به عبادت برانگیخته است و به بهره و حظی که از عبادت عملاً می برد و این که عبادت تا چه اندازه سلوک الی الله و گام برداشتن در بساط قرب باشد.


تلقی نهج البلاغه از عبادت

تلقی نهج البلاغه از عبادت تلقی عارفانه است. بلکه سرچشمه و الهام بخش تلقی های عارفانه از عبادت ها در جهان اسلام، پس از قرآن مجید و سنت رسول اکرم، کلمات امام علی و عبادت های عارفانه امام علی ( علیه السلام) است. اکنون برای این که نوع تلقی نهج البلاغه از عبادت روشن شود، به ذکر نمونه هایی از کلمات امام علی(علیه السلام) می پردازیم و سخن خود را با جمله ای آغاز می کنیم که درباره تفاوت تلقی های مردم از عبادت گفته شده است.


عبادت آزادگان

ان قوما عبدوا الله رغبة فتلک عبادة التجار، و ان قوما عبدوا الله رهبة فتلک عبادة العبید، و ان قوما عبدوا الله شکرا فتلک عبادة الاحرار(۱)؛ همانا گروهی خدای را به انگیزه پاداش می پرستند، این عبادت تجارت پیشگان است، و گروهی او را از ترس می پرستند، این عبادت، عبادت برده صفتان است، و گروهی او را برای آن که او را سپاسگزاری کرده باشند می پرستند، این عبادت آزادگان است.لو لم یتوعد الله علی معصیته لکان یجب ان لا یعصی شکرا لنعمه(۲) ؛ فرضا خداوند کیفری برای نافرمانی معین نکرده بود، سپاسگزاری ایجاب می کرد که فرمانش تمرد نشود.از کلمات آن حضرت است: الهی ما عبدتک خوفا من نارک و لا طمعا فی جنتک بل وجدتک اهلا للعبادة فعبدتک(۳) ؛من تو را به خاطر بیم از کیفرت و یا به خاطر طمع در بهشت پرستش نکرده ام، من تو را بدان جهت پرستش کردم که ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است،دل را جلا می دهد و صفا می بخشد و آن را آماده تجلیات الهی قرار می

دهد.

حکیم فرزانه آیت الله ناصری چه زیبا می فرمودند که اگر حاجتی داری چه مادّی و چه معنوی، مانند تجّار از خداوند متعال حاجت خود را طلب نکن. به این صورت که در قبال گفتن برای مثال ۱۰۰ بار صلوات و یا گرفتن چهله زیارت عاشورا و مانند آن از خداوند متعال نخواه که به مراد دلت برسی. بلکه مانند آزادگان باش. به این صورت که صلوات خود را بفرست و زیارت عاشورای خود را بخوان. ذکر بگو و به یاد حق باش و در این حال حاجت خود را هم از خداوند سبحان طلب کن.ولا تردّ دعائی علیّ ردّا، فانّی لا اجعل لک ضّا، ولا ادعو معک ندّا. بار الها دعایم را اجابت نشده به من برمگردان، که من برای تو همتایی نمی دانم و با وجود تو دیگری را نمی خوانم.(۴)
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان