02-11-2014، 22:15
مادر تاریخ جنگهاى بسیارى را به خود دیده است.از هجوم هاى سیل آساى نیم میلیون سرباز مغول به آسیاى غربى تا حمله ارتشهاى ۳۰۰ هزار نفره عثمانى به جنوب اروپا از حمله گراند آرمه ۷۰۰ هزار نفره ناپلئون به روسیه در ۱۸۱۲ تا نبردهاى انفصال آمریکا که منجر به مرگ ۶۰۰ هزار نفر شد. اما نبرد بارباروسا (Barbarossa)نه مشابهى تا آن تاریخ داشت و نه آنکه بعدها تکرار شد. این نبرد از چنان وسعت و حجمى برخوردار بود که سایر نبردهاى جنگ دوم جهانى با تمام عظمتشان در برابر آن مشتى عملیات فرعى محسوب مى شدند.
زمینه بروز نبرد
قبل از شروع جنگ دوم جهانى هیتلر در موافقتنامه محرمانه بین مولوتوف و ریبن تروپ (وزراى خارجه آلمان و شوروى) توافق کرد تا دست روسها را در شرق اروپا باز بگذارد و در مقابل به آنچه که مى خواهد در غرب دست بزند. اما اشتهاى «خرس سرخ» در بلعیدن شرق لهستان در سپتامبر ۱۹۴۹ ، حمله به فنلاند، تصرف شرق رومانى و تصرف۳ کشور لیتوانى، لاتویا واستونى در ۱۹۴۰ به هیتلر فهماند که استالین به هیچ عنوان شریکى قابل اعتماد نیست.
در واقع در سراسر، بهار- تابستان ۱۹۴۰ که آلمان در حال منهدم کردن لشکرهاى دولتهاى غربى بود شوروى نیز بیکار ننشسته ودر حال نزدیک شدن به مرزهاى شرقى آلمان بود.اگرچه در ۱۹۴۱ دنیا از حمله آلمان به شوروى متعجب شد ولى امروز براى بسیارى واضح است که تصادم بین این دو قدرت مهاجم دیر یا زود رخ مى داد حال در ژوئن ۱۹۴۱ نه اما در سال ۱۹۴۳یا ۱۹۴۴ این مسأله گریز ناپذیر بود.
هیتلر از طریق جاسوسهاى خود باخبر شده بود که انگلیس حداقل ۲ سال طول مى کشد تا بتواند حتى یک میلیون سرباز مجهز را به جبهه اروپا بفرستد و از آن طرف روسها مرتب در حال توسعه سازمان ارتش خود بودند و اگرچه در ۱۹۴۱ سازمان ارتش آنها با آلمان یکى بود اما مسلم بود اگر این ارتش در زمان صلح برابر با ارتش آلمان است در زمان جنگ چه ترکیب جهنمى خواهد داشت؟ کمااینکه بعدها مشخص شد روسها در ۱۹۴۴ سطح ارتش سرخ را به ۱۵ میلیون نفر در قالب ۱۰۰۰ لشکر (!) افزایش دادند.
فرصت در حال از دست رفتن بود بنابراین هیتلر باید دست به بزرگترین قمار زندگى خود مى زد. حمله به شوروى وتصرف مسکو قبل از زمستان سرد روسیه. قمارى که به قیمت حیات سیاسى ونظامى او، آلمان و تغییر نقشه سیاسى جهان به مدت نیم قرن تمام شد.
۲۲ ژوئن ۱۹۴۱، هجوم برق آسا
درست یکسال پس از شکست فرانسه در ژوئن ۱۹۴۱ ، (و درست ۱۲۹ سال پس از حمله ناپلئون به روسیه در ۲۴ ژوئن ۱۸۱۲) ۳/۵ میلیون سرباز آلمانى و یک میلیون سرباز رومانیایى، فنلاندى و ایتالیایى با استفاده از ۱۸ هزار تانک و پشتیبانى ۱۰ هزار هواپیما حمله به شوروى را آغاز کردند.
ارتش شوروى نیز در این زمان از نیروى قدرتمندى برخوردار بود. ۴ میلیون سرباز، ۱۰ هزار تانک و حدود همین تعداد هواپیما. اما دراین زمان همه مى دانستند که قدرت رزمى لشکرهاى آلمانى چندین برابر مشابه روسى آنها است.
ارتش ۴/۵ میلیون نفرى رایش در این زمان زیر نظر۲ فرمانده بسیار بزرگ آلمانى یعنى فون روندشتت (فرمانده سپاه جنوب) و فون بوک (فرمانده سپاه مرکزى) قرار داشت. این دو سرفرمانده آلمانى مجدداً از روش حمله برق آسا استفاده کرده و به سرعت نیروهاى رزمى و موتوریزه خود را در خاک اروپایى شوروى به پیش راندند.
همزمان با حمله این واحدهاى عظیم هواپیماهاى آلمانى تمام خطوط مخابراتى و مواصلاتى روسها را بمباران کرده و مانع به هم پیوستن لشکرهاى روس به یکدیگر شدند.
سرعت عمل آلمانها سبب شد تا بسیار سریعتر از آنچه همه گمان مى بردند خطوط دفاعى روسها از هم بپاشد و نیمى از ارتش سرخ بدون ارتباط با نیمه فعال خود بجاى مقاومت برنامه ریزى شده به دفاع منفعلانه دست بزند.
در جنوب لشکرهاى آلمانى با چرخش ناگهانى روسها را به سمت دریاى سیاه و اوکراین عقب راندند و فون روندشتت خیلى سریع اعلام کرد که در جنوب و اوکراین با مقاومتهاى جدى اى روبرو نیست و به دنبال فتح اوکراین واردعمل مى شود.
در جبهه مرکزى فون بوک پس از در هم کوبیدن واحدهاى خط مقدم روسیه در ۶ ژولاى در مینسک در ۳۰۰ کیلومترى غرب مسکو ارتش شوروى را با ضربه اى خورد کننده به عقب راند. در نبرد میسنک صدها هزار سرباز سرخ کشته و ۳۲۴ هزار نفر اسیر شدند. این نبرد تعیین کنده که منجر به تسخیر منابع بزرگ نظامى روسها به میزان ۱۸۰۰ توپ و ۳۳۳۰ تانک به دست آلمانها شد تقریباً مسکو را بلادفاع دربرابر آلمان قرار داد.
استالین در پى شکست مینسک بلافاصله ژنرال تیموچنکو را به فرماندهى قواى ارتش منصوب کرد و به دنبال فراخوان ۱۰۰ لشکر روسى از مرزهاى شرقى آسیایى (و سیبرى)رفت. در ۲۸ ژولاى سپاه هفتم آلمان که ورزیده ترین واحدهاى زرهى آلمان را در خود جاى داده بود به فرماندهى ژنرال گودریان (مدرس اصلى تز استفاده از زره پوشهاى انبوه) با تصرف اسمولنسک در ماه اوت به ۱۵۰ کیلومترى غرب مسکو رسید.
اشتباه مرگبار هیتلر
در چنین زمان حیاتى که ارتش استالین پاره پاره شده بود، نظر ستاد ارتش آلمان و شخص «هالدر» رئیس ستاد، حرکت بدون فوت وقت به سمت مسکو (قبل از سرد شدن هوا) بود.اما هیتلر که خود نیز از چنین پیشرفتى به وحشت افتاده بود ترسید که حمله به عمق خاک روسیه سبب شود تا واحدهاى پراکنده روس نیروهاى او را دور بزنند.
حال آنکه ژنرالهاى کهنه کار آلمانى به خوبى مى دانستند که غافلگیرى ارتش سرخ آنها را در نوعى بهت و وحشت فرو برده است و اکنون زدن ضربه به «سر مار یعنى مسکو» ضرورى است. به هر تقدیر بنا به دستور شخص هیتلر ارتشهاى مرکزى موقتاً مسکو را رها کرده و به سمت لنینگراد (سن پیترزبورگ) در شمال روسیه حمله کردند و ارتشهاى جنوبى نیز به اهداف کم اهمیت تصرف کیف، خارکف ، بنادر اودسا و سواستوپول پرداختند. در اوایل سپتامبر لنینگراد محاصره شد و در ۱۹ سپتامبر کیف سقوط کرد.
نبرد مسکو
نبرد مسکو را مى توان نقطه عطف عملیات عظیم بارباروسا دانست. ۴۰۰ لشکر آلمانى پس از جارو کردن لشکرهاى درهم پاشیده ارتش سرخ در جنوب و شمال اکنون با فرمان هیتلر در ۳۰ سپتامبر عملیات موسوم به توفان را آغاز کردند. مطابق این فرمان مسکو باید از شمال و جنوب مورد حمله قرار مى گرفت.
در ۶اکتبر ۱۴ لشکر زرهى آلمانى به همراه ۴۴لشکر پیاده و ۸لشکر موتوریزه از سمت کیف در جنوب غربى مسکو حمله را به سمت این شهر آغاز کردند. ارتشهاى شمالى آلمان نیز با تصرف کالینسین در ۱۶۰کیلومترى شمال مسکو این شهر را در آستانه سقوط قرار دادند.
(۱۴اکتبر) هیچ کس دیگر امیدى به پایدارى مسکو نداشت. نیمى از مردم شهر به اضافه تمامى مقامات سیاسى (به جز استالین) شهر را ترک کردند. مارشال ژوکوف مدافع عملیات لنینگراد (که موفق به متوقف کردن آلمانها شده بود) سرفرماندهى ارتش شوروى را در دفاع از مسکو بر عهده گرفت.
ژوکوف فوراً دستور داد که شهر و اطراف آن پر از گودال و خندق شود. گزارشهاى متعدد خبر از تمرکز شدید نیروهاى روسى در پشت دروازه هاى مسکو مى داد. این در حالى بود که زرهپوشهاى آلمانى به سرعت از ۳جاده بریانسک _ مسکو، اسمولنسک _ مسکو و کالینسین _ مسکو در حال نزدیک شدن به شهر بودند.
در ۱۹اکتبر پایتخت روسیه به طور موقت به کوى بیشف در هزارکیلومترى شرق مسکو منتقل شد اما استالین که خود را در غافلگیرى شوروى مقصر مى دانست قسم خورد که مسکو و کرملین را ترک نکند.
خطوط اولیه دفاعى روسها در این زمان قادر به دفاع از مسکو نبود اما ۲اتفاق همزمان باعث نگرانى فرماندهان آلمانى و خوشحالى ژوکوف روسى مى شد. بارانهاى سیل آسا حرکت نیروهاى موتوریزه آلمان را کند کرد و نوید زمستان زودرس مسکو را مى داد و از آن سو میلیونها سرباز و داوطلب روسى به سرعت خود را از شرق، شمال شرق و جنوب شرق به مسکو مى رساندند.
نقطه عطف جنگ
در حالى که آلمان در این زمان تنها ۷۰لشکر را آماده تهاجم به مسکو داشت و قادر نبود به آنها قواى کمکى برساند، در اول دسامبر آلمانها به ۳۰کیلومترى مسکو رسیدند و اکنون نه تنها غرش توپهاى آلمانى کرملین را مى لرزاند بلکه مردم حومه مسکو مى توانستند پیشقراولان رایش را ببینند.
اما فون بوک نابغه نظامى آلمانى با استفاده از عکسهاى هوایى و وضعیت واحدهاى خسته به نتیجه دیگرى رسیده بود. گل و لاى اجازه نداده بود که واحدهاى موتوریزه او مسکو را قبل از رسیدن قواى کمکى تصرف کند و اکنون ژوکوف مسکو را به شدت تجهیز کرده بود. بارانهاى سیل آسا و سرما سبب شد قواى آلمان ۱۵روز دیرتر به مسکو برسند و همین ۱۵روز حیاتى سبب شد که ۱۰۰لشکر (عمدتاً از شرق و سیبرى و شرق اورال) به کمک مسکو بیایند.
او در دوم دسامبر در درخواستى محرمانه از هیتلر خواست تا حمله نهایى مسکو را تا بهار به تعویق بیندازد اما هیتلر دیوانه وار با این درخواست مقاومت کرد و در ۵دسامبر فرمان حمله نهایى به مسکو را صادر کرد. اما زمان از دست رفته بود و حملات آلمانها ناگهان با ضدحمله هاى شدید پاسخ گفته شد و در حالى که بارش برف آغاز شده بود، حمله کم رمق زرهپوشهاى در گل مانده آلمانى با ضد حمله سنگین واحدهاى تعلیم دیده و آشنا به سرماى شرق روسیه مواجه شد.
در نبرد بى رحمانه مسکو ۳میلیون سرباز از دوطرف شرکت داشتند و تاریخ مجدداً تکرار شد. سربازان سرما زده آلمانى بدون آنکه بتوانند از حربه جنگ برق آسا استفاده کنند هدف حملات جنگجویان سیبریایى و سواران قزاق قرار مى گرفتند. آنها هرگز گمان نمى کردند ارتش آسیایى روسیه بتواند براى آنها مشکل آفرین باشد اما زمانى که توپها در گل از حرکت مى مانند و خودروها به دلیل سرما روشن نمى شوند و انگشتان یخ زده قادر به فشردن ماشه اسلحه نیستند آنگاه اسکى بازان و سواران آسیایى یکه تاز میدان مى شوند.
آلمانها تا ۸دسامبر مقاومت کردند و على رغم دستور پیشوا براى مقاومت از آن تاریخ ۶ تا ۱۶دسامبر یکسره عقب نشستند. ظرف ۲هفته آلمانها ۲۵۰کیلومتر عقب رانده شدند و دیگر مسکو در خطر نبود.
باربارو سا با شکست مواجه شده بود. هیتلر احمقانه سعى کرد ژنرالهاى معروف خود را توبیخ کند. فون بوک و برافوویچ استعفا دادند و گودریان و هوپنر برکنار گردیدند. روندشتات نیز ماه بعد استعفا داد و عملاً ارتش آلمان نوابغ جنگى خود را از دست داد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
نتیجه نبرد
ژنرال فون رون افسر ارشد ستاد ارتش آلمان در جنگ دوم جهانى در کتاب خود به نام امپراتورى گمشده جهان مى نویسد: در دسامبر۱۹۴۱ ما قاره اروپا را در اختیار داشتیم درهیچ جنگى شکست نخورده بودیم. اما من در بازدیدى که از جبهه مسکو داشتم دریافتم که درهمان زمان ما محکوم به باختن بودیم. چرا که من مى دیدم چگونه سربازان، براى سیر کردن شکم خود گوشت یخ زده اسبهایشان را به دندان مى کشیدند و براى گرم کردن خود از لباسهاى دست دوم (بعضاً زنانه) استفاده مى کردند.
ارتش آلمان در دسامبر۱۹۴۱ ، ۲۰۰لشکر روس را به کلى منهدم کرده و ۱۱پایتخت اروپایى را فتح کرده بود اما اکنون در دشتهاى وسیع روسیه پخش شده وبه صورت هیولاى در برف مانده اى درآمده بود.
شکست مسکو سبب شد تا کل عملیات بارباروسا بى نتیجه از آب درآید. روسها در ماه نوامبر دست به ضدحمله اى بزرگ زدند و آلمانها را از وضعیت تهاجمى به تدافعى درآوردند و ۳سال بعد آلمان را نه تنها به کلى از شوروى بیرون راندند بلکه با تصرف شرق آلمان و برلن، این کشور را براى نیم قرن دوپاره کردند.
عملیات بارباروسا در تاریخ مشابهى ندارد و بعید است که در آینده نیز مشابهى داشته باشد. بارباروسا کمر ارتش آلمان را شکست. آلمان قدرت خود را تا آن زمان به وجود ژنرالهاى بزرگش مدیون بود. هالدر، گودریان، روندشتت و فون بک مردانى بودند که «فداى محاسبات نظامى» و به حرکت درآوردن واحدهاى بزرگ زرهى و پیاده محسوب مى شدند. هیتلر با برکنارى آنها و به دست گرفتن مستقیم فرماندهى جبهه شرق تیر خلاص را به مغز ارتش آلمان شلیک کرد. (اگرچه او ۳سال بعد مجبور شد مردانى چون روندشتت و گودریان را به ارتش بازگرداند اما آن زمان بسیار دیر بود)
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
شکست عملیات مسکو سبب شد تا لندن و واشنگتن نفس راحتى بکشند و مطمئن شوند که آلمان از گرداب روسیه سالم به بیرون نخواهد آمد و دو غول کمونیستى و نازیستى یکدیگر را خرد خواهند کرد.
زمینه بروز نبرد
قبل از شروع جنگ دوم جهانى هیتلر در موافقتنامه محرمانه بین مولوتوف و ریبن تروپ (وزراى خارجه آلمان و شوروى) توافق کرد تا دست روسها را در شرق اروپا باز بگذارد و در مقابل به آنچه که مى خواهد در غرب دست بزند. اما اشتهاى «خرس سرخ» در بلعیدن شرق لهستان در سپتامبر ۱۹۴۹ ، حمله به فنلاند، تصرف شرق رومانى و تصرف۳ کشور لیتوانى، لاتویا واستونى در ۱۹۴۰ به هیتلر فهماند که استالین به هیچ عنوان شریکى قابل اعتماد نیست.
در واقع در سراسر، بهار- تابستان ۱۹۴۰ که آلمان در حال منهدم کردن لشکرهاى دولتهاى غربى بود شوروى نیز بیکار ننشسته ودر حال نزدیک شدن به مرزهاى شرقى آلمان بود.اگرچه در ۱۹۴۱ دنیا از حمله آلمان به شوروى متعجب شد ولى امروز براى بسیارى واضح است که تصادم بین این دو قدرت مهاجم دیر یا زود رخ مى داد حال در ژوئن ۱۹۴۱ نه اما در سال ۱۹۴۳یا ۱۹۴۴ این مسأله گریز ناپذیر بود.
هیتلر از طریق جاسوسهاى خود باخبر شده بود که انگلیس حداقل ۲ سال طول مى کشد تا بتواند حتى یک میلیون سرباز مجهز را به جبهه اروپا بفرستد و از آن طرف روسها مرتب در حال توسعه سازمان ارتش خود بودند و اگرچه در ۱۹۴۱ سازمان ارتش آنها با آلمان یکى بود اما مسلم بود اگر این ارتش در زمان صلح برابر با ارتش آلمان است در زمان جنگ چه ترکیب جهنمى خواهد داشت؟ کمااینکه بعدها مشخص شد روسها در ۱۹۴۴ سطح ارتش سرخ را به ۱۵ میلیون نفر در قالب ۱۰۰۰ لشکر (!) افزایش دادند.
فرصت در حال از دست رفتن بود بنابراین هیتلر باید دست به بزرگترین قمار زندگى خود مى زد. حمله به شوروى وتصرف مسکو قبل از زمستان سرد روسیه. قمارى که به قیمت حیات سیاسى ونظامى او، آلمان و تغییر نقشه سیاسى جهان به مدت نیم قرن تمام شد.
۲۲ ژوئن ۱۹۴۱، هجوم برق آسا
درست یکسال پس از شکست فرانسه در ژوئن ۱۹۴۱ ، (و درست ۱۲۹ سال پس از حمله ناپلئون به روسیه در ۲۴ ژوئن ۱۸۱۲) ۳/۵ میلیون سرباز آلمانى و یک میلیون سرباز رومانیایى، فنلاندى و ایتالیایى با استفاده از ۱۸ هزار تانک و پشتیبانى ۱۰ هزار هواپیما حمله به شوروى را آغاز کردند.
ارتش شوروى نیز در این زمان از نیروى قدرتمندى برخوردار بود. ۴ میلیون سرباز، ۱۰ هزار تانک و حدود همین تعداد هواپیما. اما دراین زمان همه مى دانستند که قدرت رزمى لشکرهاى آلمانى چندین برابر مشابه روسى آنها است.
ارتش ۴/۵ میلیون نفرى رایش در این زمان زیر نظر۲ فرمانده بسیار بزرگ آلمانى یعنى فون روندشتت (فرمانده سپاه جنوب) و فون بوک (فرمانده سپاه مرکزى) قرار داشت. این دو سرفرمانده آلمانى مجدداً از روش حمله برق آسا استفاده کرده و به سرعت نیروهاى رزمى و موتوریزه خود را در خاک اروپایى شوروى به پیش راندند.
همزمان با حمله این واحدهاى عظیم هواپیماهاى آلمانى تمام خطوط مخابراتى و مواصلاتى روسها را بمباران کرده و مانع به هم پیوستن لشکرهاى روس به یکدیگر شدند.
سرعت عمل آلمانها سبب شد تا بسیار سریعتر از آنچه همه گمان مى بردند خطوط دفاعى روسها از هم بپاشد و نیمى از ارتش سرخ بدون ارتباط با نیمه فعال خود بجاى مقاومت برنامه ریزى شده به دفاع منفعلانه دست بزند.
در جنوب لشکرهاى آلمانى با چرخش ناگهانى روسها را به سمت دریاى سیاه و اوکراین عقب راندند و فون روندشتت خیلى سریع اعلام کرد که در جنوب و اوکراین با مقاومتهاى جدى اى روبرو نیست و به دنبال فتح اوکراین واردعمل مى شود.
در جبهه مرکزى فون بوک پس از در هم کوبیدن واحدهاى خط مقدم روسیه در ۶ ژولاى در مینسک در ۳۰۰ کیلومترى غرب مسکو ارتش شوروى را با ضربه اى خورد کننده به عقب راند. در نبرد میسنک صدها هزار سرباز سرخ کشته و ۳۲۴ هزار نفر اسیر شدند. این نبرد تعیین کنده که منجر به تسخیر منابع بزرگ نظامى روسها به میزان ۱۸۰۰ توپ و ۳۳۳۰ تانک به دست آلمانها شد تقریباً مسکو را بلادفاع دربرابر آلمان قرار داد.
استالین در پى شکست مینسک بلافاصله ژنرال تیموچنکو را به فرماندهى قواى ارتش منصوب کرد و به دنبال فراخوان ۱۰۰ لشکر روسى از مرزهاى شرقى آسیایى (و سیبرى)رفت. در ۲۸ ژولاى سپاه هفتم آلمان که ورزیده ترین واحدهاى زرهى آلمان را در خود جاى داده بود به فرماندهى ژنرال گودریان (مدرس اصلى تز استفاده از زره پوشهاى انبوه) با تصرف اسمولنسک در ماه اوت به ۱۵۰ کیلومترى غرب مسکو رسید.
اشتباه مرگبار هیتلر
در چنین زمان حیاتى که ارتش استالین پاره پاره شده بود، نظر ستاد ارتش آلمان و شخص «هالدر» رئیس ستاد، حرکت بدون فوت وقت به سمت مسکو (قبل از سرد شدن هوا) بود.اما هیتلر که خود نیز از چنین پیشرفتى به وحشت افتاده بود ترسید که حمله به عمق خاک روسیه سبب شود تا واحدهاى پراکنده روس نیروهاى او را دور بزنند.
حال آنکه ژنرالهاى کهنه کار آلمانى به خوبى مى دانستند که غافلگیرى ارتش سرخ آنها را در نوعى بهت و وحشت فرو برده است و اکنون زدن ضربه به «سر مار یعنى مسکو» ضرورى است. به هر تقدیر بنا به دستور شخص هیتلر ارتشهاى مرکزى موقتاً مسکو را رها کرده و به سمت لنینگراد (سن پیترزبورگ) در شمال روسیه حمله کردند و ارتشهاى جنوبى نیز به اهداف کم اهمیت تصرف کیف، خارکف ، بنادر اودسا و سواستوپول پرداختند. در اوایل سپتامبر لنینگراد محاصره شد و در ۱۹ سپتامبر کیف سقوط کرد.
نبرد مسکو
نبرد مسکو را مى توان نقطه عطف عملیات عظیم بارباروسا دانست. ۴۰۰ لشکر آلمانى پس از جارو کردن لشکرهاى درهم پاشیده ارتش سرخ در جنوب و شمال اکنون با فرمان هیتلر در ۳۰ سپتامبر عملیات موسوم به توفان را آغاز کردند. مطابق این فرمان مسکو باید از شمال و جنوب مورد حمله قرار مى گرفت.
در ۶اکتبر ۱۴ لشکر زرهى آلمانى به همراه ۴۴لشکر پیاده و ۸لشکر موتوریزه از سمت کیف در جنوب غربى مسکو حمله را به سمت این شهر آغاز کردند. ارتشهاى شمالى آلمان نیز با تصرف کالینسین در ۱۶۰کیلومترى شمال مسکو این شهر را در آستانه سقوط قرار دادند.
(۱۴اکتبر) هیچ کس دیگر امیدى به پایدارى مسکو نداشت. نیمى از مردم شهر به اضافه تمامى مقامات سیاسى (به جز استالین) شهر را ترک کردند. مارشال ژوکوف مدافع عملیات لنینگراد (که موفق به متوقف کردن آلمانها شده بود) سرفرماندهى ارتش شوروى را در دفاع از مسکو بر عهده گرفت.
ژوکوف فوراً دستور داد که شهر و اطراف آن پر از گودال و خندق شود. گزارشهاى متعدد خبر از تمرکز شدید نیروهاى روسى در پشت دروازه هاى مسکو مى داد. این در حالى بود که زرهپوشهاى آلمانى به سرعت از ۳جاده بریانسک _ مسکو، اسمولنسک _ مسکو و کالینسین _ مسکو در حال نزدیک شدن به شهر بودند.
در ۱۹اکتبر پایتخت روسیه به طور موقت به کوى بیشف در هزارکیلومترى شرق مسکو منتقل شد اما استالین که خود را در غافلگیرى شوروى مقصر مى دانست قسم خورد که مسکو و کرملین را ترک نکند.
خطوط اولیه دفاعى روسها در این زمان قادر به دفاع از مسکو نبود اما ۲اتفاق همزمان باعث نگرانى فرماندهان آلمانى و خوشحالى ژوکوف روسى مى شد. بارانهاى سیل آسا حرکت نیروهاى موتوریزه آلمان را کند کرد و نوید زمستان زودرس مسکو را مى داد و از آن سو میلیونها سرباز و داوطلب روسى به سرعت خود را از شرق، شمال شرق و جنوب شرق به مسکو مى رساندند.
نقطه عطف جنگ
در حالى که آلمان در این زمان تنها ۷۰لشکر را آماده تهاجم به مسکو داشت و قادر نبود به آنها قواى کمکى برساند، در اول دسامبر آلمانها به ۳۰کیلومترى مسکو رسیدند و اکنون نه تنها غرش توپهاى آلمانى کرملین را مى لرزاند بلکه مردم حومه مسکو مى توانستند پیشقراولان رایش را ببینند.
اما فون بوک نابغه نظامى آلمانى با استفاده از عکسهاى هوایى و وضعیت واحدهاى خسته به نتیجه دیگرى رسیده بود. گل و لاى اجازه نداده بود که واحدهاى موتوریزه او مسکو را قبل از رسیدن قواى کمکى تصرف کند و اکنون ژوکوف مسکو را به شدت تجهیز کرده بود. بارانهاى سیل آسا و سرما سبب شد قواى آلمان ۱۵روز دیرتر به مسکو برسند و همین ۱۵روز حیاتى سبب شد که ۱۰۰لشکر (عمدتاً از شرق و سیبرى و شرق اورال) به کمک مسکو بیایند.
او در دوم دسامبر در درخواستى محرمانه از هیتلر خواست تا حمله نهایى مسکو را تا بهار به تعویق بیندازد اما هیتلر دیوانه وار با این درخواست مقاومت کرد و در ۵دسامبر فرمان حمله نهایى به مسکو را صادر کرد. اما زمان از دست رفته بود و حملات آلمانها ناگهان با ضدحمله هاى شدید پاسخ گفته شد و در حالى که بارش برف آغاز شده بود، حمله کم رمق زرهپوشهاى در گل مانده آلمانى با ضد حمله سنگین واحدهاى تعلیم دیده و آشنا به سرماى شرق روسیه مواجه شد.
در نبرد بى رحمانه مسکو ۳میلیون سرباز از دوطرف شرکت داشتند و تاریخ مجدداً تکرار شد. سربازان سرما زده آلمانى بدون آنکه بتوانند از حربه جنگ برق آسا استفاده کنند هدف حملات جنگجویان سیبریایى و سواران قزاق قرار مى گرفتند. آنها هرگز گمان نمى کردند ارتش آسیایى روسیه بتواند براى آنها مشکل آفرین باشد اما زمانى که توپها در گل از حرکت مى مانند و خودروها به دلیل سرما روشن نمى شوند و انگشتان یخ زده قادر به فشردن ماشه اسلحه نیستند آنگاه اسکى بازان و سواران آسیایى یکه تاز میدان مى شوند.
آلمانها تا ۸دسامبر مقاومت کردند و على رغم دستور پیشوا براى مقاومت از آن تاریخ ۶ تا ۱۶دسامبر یکسره عقب نشستند. ظرف ۲هفته آلمانها ۲۵۰کیلومتر عقب رانده شدند و دیگر مسکو در خطر نبود.
باربارو سا با شکست مواجه شده بود. هیتلر احمقانه سعى کرد ژنرالهاى معروف خود را توبیخ کند. فون بوک و برافوویچ استعفا دادند و گودریان و هوپنر برکنار گردیدند. روندشتات نیز ماه بعد استعفا داد و عملاً ارتش آلمان نوابغ جنگى خود را از دست داد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
نتیجه نبرد
ژنرال فون رون افسر ارشد ستاد ارتش آلمان در جنگ دوم جهانى در کتاب خود به نام امپراتورى گمشده جهان مى نویسد: در دسامبر۱۹۴۱ ما قاره اروپا را در اختیار داشتیم درهیچ جنگى شکست نخورده بودیم. اما من در بازدیدى که از جبهه مسکو داشتم دریافتم که درهمان زمان ما محکوم به باختن بودیم. چرا که من مى دیدم چگونه سربازان، براى سیر کردن شکم خود گوشت یخ زده اسبهایشان را به دندان مى کشیدند و براى گرم کردن خود از لباسهاى دست دوم (بعضاً زنانه) استفاده مى کردند.
ارتش آلمان در دسامبر۱۹۴۱ ، ۲۰۰لشکر روس را به کلى منهدم کرده و ۱۱پایتخت اروپایى را فتح کرده بود اما اکنون در دشتهاى وسیع روسیه پخش شده وبه صورت هیولاى در برف مانده اى درآمده بود.
شکست مسکو سبب شد تا کل عملیات بارباروسا بى نتیجه از آب درآید. روسها در ماه نوامبر دست به ضدحمله اى بزرگ زدند و آلمانها را از وضعیت تهاجمى به تدافعى درآوردند و ۳سال بعد آلمان را نه تنها به کلى از شوروى بیرون راندند بلکه با تصرف شرق آلمان و برلن، این کشور را براى نیم قرن دوپاره کردند.
عملیات بارباروسا در تاریخ مشابهى ندارد و بعید است که در آینده نیز مشابهى داشته باشد. بارباروسا کمر ارتش آلمان را شکست. آلمان قدرت خود را تا آن زمان به وجود ژنرالهاى بزرگش مدیون بود. هالدر، گودریان، روندشتت و فون بک مردانى بودند که «فداى محاسبات نظامى» و به حرکت درآوردن واحدهاى بزرگ زرهى و پیاده محسوب مى شدند. هیتلر با برکنارى آنها و به دست گرفتن مستقیم فرماندهى جبهه شرق تیر خلاص را به مغز ارتش آلمان شلیک کرد. (اگرچه او ۳سال بعد مجبور شد مردانى چون روندشتت و گودریان را به ارتش بازگرداند اما آن زمان بسیار دیر بود)
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
شکست عملیات مسکو سبب شد تا لندن و واشنگتن نفس راحتى بکشند و مطمئن شوند که آلمان از گرداب روسیه سالم به بیرون نخواهد آمد و دو غول کمونیستى و نازیستى یکدیگر را خرد خواهند کرد.