01-11-2014، 13:54
بحثهای دامنهدار و پر سر و صدای این روزها درباره انتخاب وزیر برای وزارت علوم، ابعاد انحرافی نیز داشته باشد و به بیان دیگر، این بحثهای پردامنه میتواند در نقش «نارنجکهای دودزا»! و «بمبهای صوتی»! تدارک شده است.
روشنگری شریعتمداری درباره سایهنشینان وزارت علوم
به گزارش جهان، حسین شریعتمداری در یادداشتی نوشت:
۱- شاید جناب دکتر روحانی، آنچه را در این نوشته آمده است، «تلخ» تلقی کنند و بعید نیست ابرو در هم کشیده و زبان به گلایه بگشایند ولی «تلخی» اگر از «دارو» باشد، نوشیدنش شیرین است و از آن چاره نیست.
شواهد فراوانی در دست است که نشان میدهد، برخی از همراهان - بخوانید ناهمراه- رئیس جمهور محترم، وزارت علوم و آموزش عالی را «بیثبات» و دانشگاهها را «آشفته» میپسندند و شاید تعجبآور باشد، اما واقعیت دارد و رخدادهای یکسال و چند ماه اخیر حاکی از آن است که این جماعت کمشمار و سایهنشین، افرادی را برای تصدی پست حساس وزارت علوم به رئیس جمهور پیشنهاد میکنند تا از سوی ایشان به مجلس معرفی شود، که از رأی عدم اعتماد مجلس به آنها اطمینان کامل داشته باشند و چنانچه توانست با «وعده» و «وعید» نظر موافق نمایندگان را جلب کرده و بر کرسی وزارت علوم تکیه بزند، از اینکه وعدهها و تعهدات خود را نادیده گرفته و آنچه را سایهنشینان دیکته میکنند به اجراء درآورد، امتناعی نداشته باشد.
به بیان دیگر، جماعت مورد اشاره برای وزارت علوم، «وزیر» نمیخواهند، بلکه به دنبال و «رو»! هستند، یعنی کسی در کسوت ظاهری «وزیر» و یا به عنوان «سرپرست» که فقط نمای بیرونی و «روکار» وزارت باشد و تصمیمسازیها و سیاستپردازیها کماکان در اختیار سایهنشینهایی قرار گیرد که زیر این پوشش جای گرفتهاند و در عمل «وزیر» واقعی! هستند.
گفتنی است سایهنشینهای مورد اشاره که برخی از آنان به حضور در فتنه آمریکایی اسرائیلی ۸۸ آلودهاند، حتی از رئیس جمهور نیز با عنوان یک پوشش ظاهری برای فعالیتهای پنهان و غیرقانونی خود یاد میکنند تا آنجا که با وقاحت و به صراحت اعلام میکنند دولت روحانی «رحم اجارهای»! اصلاحطلبان است! یعنی تنها رسالتی که برای دولت ایشان قائل هستند این که «نطفه نامشروع» مدعیان اصلاحات را در خود جای داده و بپروراند!... و بدیهی است، این نطفه با توجه به بصیرت مثال زدنی مردم که حماسه عظیم ۹ دی فقط یک نمونه از تجلی آن است، قبل از تولد سِقط خواهد شد.
۲- باید به این نکته نیز توجه داشت که سایهنشینهای یاد شده، بهرهگیری از وزیر پوششی را در وزارت آقای دکتر فرجیدانا تجربه کردهاند ولی استیضاح و عزل ایشان به آنها آموخته است که فعالیتهای غیرقانونی با هدف تنشآفرینی در سایه «وزیر پوششی»! میتواند وزیر علوم را برای بازخواست به خانه ملت بکشاند و در نهایت وی را با استیضاح و عزل روبرو کند.
از این روی، برای جماعت مورد اشاره، تصدی وزارت علوم از سوی «سرپرست» مطلوبتر است، زیرا در دوران تصدی سرپرست میتوانند اهداف خود را با خاطر آسودهتری دنبال کنند. چرا که میدانند «سرپرست» برای توضیح درباره عملکرد خود به مجلس احضار نمیشود. بلکه اگر نمایندگان مجلس نسبت به عملکرد سرپرست وزارت ابهامات و پرسشهایی داشته باشند، باید رئیس جمهور را که مسئولیت اصلی وزارتخانه در دوران حضور سرپرست را برعهده دارد، به مجلس احضار کنند و... سایهنشینها مطمئن هستند نمایندگان مجلس به دلیل برخی از ملاحظات که منطقی و مصلحتجویانه نیز هست از احضار رئیس جمهور به مجلس خودداری میکنند.
از این روی با جرأت میتوان گفت اگر قانون اساسی حداکثر سرپرستی وزارتخانهها را ۳ماه تعیین نکرده بود، جماعت یاد شده راه و روشی را برمیگزیدند که وزارت علوم برای تمامی دوران باقیمانده از عمر دولت محترم با سرپرست اداره شود! برای پی بردن به صحت و درستی برداشت فوق میتوانید به گستره و حجم گسترده تغییرات وزارت علوم در دوران سرپرستی آقای توفیقی بعد از رأی عدم اعتماد مجلس به آقای میلی منفرد و تغییرات و تصمیمهای سؤالبرانگیز فراوان در دوران سرپرستی آقای نجفی بعد از استیضاح و برکناری آقای فرجی دانا مراجعه کنید و یا تغییرات و تحولات بعضاً سؤالبرانگیز دانشگاه تهران در دوران سرپرستی آقای نیلی احمدآبادی را مرور کنید!
و اما، بعید نیست و شواهدی نیز حکایت از آن دارد که جریان مورد اشاره باز هم برای تصدی وزارت علوم، افرادی را به آقای روحانی پیشنهاد کنند و نهایتاً به مجلس معرفی شوند که از رأی عدم اعتماد نمایندگان به آنها اطمینان داشته باشند! چرا که به دلایل پیشگفته، بیثباتی وزارت علوم مطلوب آنان است و معرفی و عدم رأی اعتماد مجلس با چاشنی تبلیغات رسانهای مشترک بیرونی و داخلی میتواند در فضای سیاسی کشور تنشآفرین باشد که این نیز مطلوب سایهنشینان است حتی اگر به بهای سوءاستفاده از شخصیت وزرای پیشنهاد شده باشد.
۳- و اما، اصلیترین نکته سرنوشتسازی که مسئولان محترم، نمایندگان ملت و مخصوصاً جناب آقای دکتر روحانی نباید از آن غافل باشند، این که به نظر میرسد بحثهای دامنهدار و پر سر و صدای این روزها درباره انتخاب وزیر برای وزارت علوم، ابعاد انحرافی نیز داشته باشد و به بیان دیگر، این بحثهای پردامنه میتواند در نقش «نارنجکهای دودزا»! و «بمبهای صوتی»! تدارک شده و به صحنه آمده باشد تا اذهان مخاطبان به ویژه مسئولان دستاندرکار و نمایندگان محترم مجلس را از موضوع اصلی که تغییرات بیحساب و کتاب و در برخی از موارد، بازگشت افراد ناصالح به مدیریتهای حساس وزارت علوم است، منحرف کند.
گزینش وزیر صالح و متعهد برای آن است که «خط علم» در کشور کند نشده و از شتاب نیفتد و مسئولان دلسوز و متعهد در مسئولیتهای تعیین کننده به کار گرفته شوند. بنابراین رسیدگی و بررسی صلاحیت برخی- تأکید میشود برخی- از افرادی که در دوران سرپرستی آقای دکتر توفیقی، وزارت آقای دکتر فرجی دانا و سپس سرپرستی آقای دکتر نجفی به مسئولیت گمارده شدهاند و یا تغییر و تحولاتی که در پارهای ازمقررات صورت پذیرفته، ضروری است و نباید از کنار این ماجرا که با سرنوشت آینده وزارت علوم گرهخورده است، بیتفاوت عبور کرد.
۴- برای پی بردن به اهمیت آنچه در بند پیشین این یادداشت آمده است اشاره به موارد و نمونههای زیر ضروری و هشدار دهنده است.
در دوران وزارت آقای فرجی دانا و سرپرستی آقایان توفیقی و نجفی بر وزارت علوم و نیز سرپرستی آقای نیلی احمدآبادی در دانشگاه تهران؛
✓ همه معاونان وزارت علوم بدون استثناء تغییر کردهاند.
✓ همه مدیران وزارتخانه، باز هم بدون استثناء برکنار و با افراد جدیدی جایگزین شدهاند.
✓ بسیاری از رؤسای دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور - تقریباً نزدیک به تمامی آنها- برکنار شده و برخی دیگر در آستانه برکناری هستند.
✓ تمامی مدیران کل دانشگاه تهران، یعنی بزرگترین و با اهمیتترین دانشگاه کشور عزل شدهاند.
✓ در طول حیات دانشگاه تهران از سال ۱۳۱۲ تاکنون سابقه نداشته است که این دانشگاه با سرپرست اداره شود و فقط در وزارت علوم دولت یازدهم این اتفاق افتاده و هنوز هم دانشگاه تهران با سرپرست اداره میشود! و... که باید پرسید آیا هیچیک از اینهمه رئیس دانشگاه، معاونوزیر، مدیران کل و دهها مسئول قبلی دیگر شایستگی نداشتهاند؟ بر فرض که شماری از آنان با بینش و منش دولت اعتدال همخوان نبودهاند! ولی آیا تمامی دانشگاهها و نظام آموزش عالی کشور از نظر دولت یازدهم نامطلوب تلقی شدهاند؟! اگر چنین است، چرا رئیس جمهور محترم در تبلیغات انتخاباتی خود، آنهمه از دانشگاهها و اساتید و نخبگان مایه میگذاشتند؟!
۵- و بالاخره در این باره اگرچه گفتنیهای فراوان دیگری نیز هست ولی وجیزه پیش روی را به همین اندازه بسنده میکنیم و باقی به بعد میگذاریم که امید است، نیازی به پرداخت بیشتر نباشد ولی در این زمینه، سخنی دلسوزانه با رئیس جمهور محترم در میان است و آن، این که؛ سایهنشینان مورد اشاره، به خوبی میدانند، در قد و قوارهای نیستند که یکی از اصلیترین مراکز نظام اسلامی را به انحراف کشیده و خط علمی پرشتاب کشور و سرنوشت بیش از ۴ میلیون دانشجوی این مرز و بوم را به بازی بگیرند. مأموریت آنها تنشآفرینی است و در این راه نه فقط کمترین ارادتی به حضرتعالی ندارند بلکه در افق پیشروی آنان برای دور دوم دولت شما نیز جایی تعریف نشده است!
روشنگری شریعتمداری درباره سایهنشینان وزارت علوم
به گزارش جهان، حسین شریعتمداری در یادداشتی نوشت:
۱- شاید جناب دکتر روحانی، آنچه را در این نوشته آمده است، «تلخ» تلقی کنند و بعید نیست ابرو در هم کشیده و زبان به گلایه بگشایند ولی «تلخی» اگر از «دارو» باشد، نوشیدنش شیرین است و از آن چاره نیست.
شواهد فراوانی در دست است که نشان میدهد، برخی از همراهان - بخوانید ناهمراه- رئیس جمهور محترم، وزارت علوم و آموزش عالی را «بیثبات» و دانشگاهها را «آشفته» میپسندند و شاید تعجبآور باشد، اما واقعیت دارد و رخدادهای یکسال و چند ماه اخیر حاکی از آن است که این جماعت کمشمار و سایهنشین، افرادی را برای تصدی پست حساس وزارت علوم به رئیس جمهور پیشنهاد میکنند تا از سوی ایشان به مجلس معرفی شود، که از رأی عدم اعتماد مجلس به آنها اطمینان کامل داشته باشند و چنانچه توانست با «وعده» و «وعید» نظر موافق نمایندگان را جلب کرده و بر کرسی وزارت علوم تکیه بزند، از اینکه وعدهها و تعهدات خود را نادیده گرفته و آنچه را سایهنشینان دیکته میکنند به اجراء درآورد، امتناعی نداشته باشد.
به بیان دیگر، جماعت مورد اشاره برای وزارت علوم، «وزیر» نمیخواهند، بلکه به دنبال و «رو»! هستند، یعنی کسی در کسوت ظاهری «وزیر» و یا به عنوان «سرپرست» که فقط نمای بیرونی و «روکار» وزارت باشد و تصمیمسازیها و سیاستپردازیها کماکان در اختیار سایهنشینهایی قرار گیرد که زیر این پوشش جای گرفتهاند و در عمل «وزیر» واقعی! هستند.
گفتنی است سایهنشینهای مورد اشاره که برخی از آنان به حضور در فتنه آمریکایی اسرائیلی ۸۸ آلودهاند، حتی از رئیس جمهور نیز با عنوان یک پوشش ظاهری برای فعالیتهای پنهان و غیرقانونی خود یاد میکنند تا آنجا که با وقاحت و به صراحت اعلام میکنند دولت روحانی «رحم اجارهای»! اصلاحطلبان است! یعنی تنها رسالتی که برای دولت ایشان قائل هستند این که «نطفه نامشروع» مدعیان اصلاحات را در خود جای داده و بپروراند!... و بدیهی است، این نطفه با توجه به بصیرت مثال زدنی مردم که حماسه عظیم ۹ دی فقط یک نمونه از تجلی آن است، قبل از تولد سِقط خواهد شد.
۲- باید به این نکته نیز توجه داشت که سایهنشینهای یاد شده، بهرهگیری از وزیر پوششی را در وزارت آقای دکتر فرجیدانا تجربه کردهاند ولی استیضاح و عزل ایشان به آنها آموخته است که فعالیتهای غیرقانونی با هدف تنشآفرینی در سایه «وزیر پوششی»! میتواند وزیر علوم را برای بازخواست به خانه ملت بکشاند و در نهایت وی را با استیضاح و عزل روبرو کند.
از این روی، برای جماعت مورد اشاره، تصدی وزارت علوم از سوی «سرپرست» مطلوبتر است، زیرا در دوران تصدی سرپرست میتوانند اهداف خود را با خاطر آسودهتری دنبال کنند. چرا که میدانند «سرپرست» برای توضیح درباره عملکرد خود به مجلس احضار نمیشود. بلکه اگر نمایندگان مجلس نسبت به عملکرد سرپرست وزارت ابهامات و پرسشهایی داشته باشند، باید رئیس جمهور را که مسئولیت اصلی وزارتخانه در دوران حضور سرپرست را برعهده دارد، به مجلس احضار کنند و... سایهنشینها مطمئن هستند نمایندگان مجلس به دلیل برخی از ملاحظات که منطقی و مصلحتجویانه نیز هست از احضار رئیس جمهور به مجلس خودداری میکنند.
از این روی با جرأت میتوان گفت اگر قانون اساسی حداکثر سرپرستی وزارتخانهها را ۳ماه تعیین نکرده بود، جماعت یاد شده راه و روشی را برمیگزیدند که وزارت علوم برای تمامی دوران باقیمانده از عمر دولت محترم با سرپرست اداره شود! برای پی بردن به صحت و درستی برداشت فوق میتوانید به گستره و حجم گسترده تغییرات وزارت علوم در دوران سرپرستی آقای توفیقی بعد از رأی عدم اعتماد مجلس به آقای میلی منفرد و تغییرات و تصمیمهای سؤالبرانگیز فراوان در دوران سرپرستی آقای نجفی بعد از استیضاح و برکناری آقای فرجی دانا مراجعه کنید و یا تغییرات و تحولات بعضاً سؤالبرانگیز دانشگاه تهران در دوران سرپرستی آقای نیلی احمدآبادی را مرور کنید!
و اما، بعید نیست و شواهدی نیز حکایت از آن دارد که جریان مورد اشاره باز هم برای تصدی وزارت علوم، افرادی را به آقای روحانی پیشنهاد کنند و نهایتاً به مجلس معرفی شوند که از رأی عدم اعتماد نمایندگان به آنها اطمینان داشته باشند! چرا که به دلایل پیشگفته، بیثباتی وزارت علوم مطلوب آنان است و معرفی و عدم رأی اعتماد مجلس با چاشنی تبلیغات رسانهای مشترک بیرونی و داخلی میتواند در فضای سیاسی کشور تنشآفرین باشد که این نیز مطلوب سایهنشینان است حتی اگر به بهای سوءاستفاده از شخصیت وزرای پیشنهاد شده باشد.
۳- و اما، اصلیترین نکته سرنوشتسازی که مسئولان محترم، نمایندگان ملت و مخصوصاً جناب آقای دکتر روحانی نباید از آن غافل باشند، این که به نظر میرسد بحثهای دامنهدار و پر سر و صدای این روزها درباره انتخاب وزیر برای وزارت علوم، ابعاد انحرافی نیز داشته باشد و به بیان دیگر، این بحثهای پردامنه میتواند در نقش «نارنجکهای دودزا»! و «بمبهای صوتی»! تدارک شده و به صحنه آمده باشد تا اذهان مخاطبان به ویژه مسئولان دستاندرکار و نمایندگان محترم مجلس را از موضوع اصلی که تغییرات بیحساب و کتاب و در برخی از موارد، بازگشت افراد ناصالح به مدیریتهای حساس وزارت علوم است، منحرف کند.
گزینش وزیر صالح و متعهد برای آن است که «خط علم» در کشور کند نشده و از شتاب نیفتد و مسئولان دلسوز و متعهد در مسئولیتهای تعیین کننده به کار گرفته شوند. بنابراین رسیدگی و بررسی صلاحیت برخی- تأکید میشود برخی- از افرادی که در دوران سرپرستی آقای دکتر توفیقی، وزارت آقای دکتر فرجی دانا و سپس سرپرستی آقای دکتر نجفی به مسئولیت گمارده شدهاند و یا تغییر و تحولاتی که در پارهای ازمقررات صورت پذیرفته، ضروری است و نباید از کنار این ماجرا که با سرنوشت آینده وزارت علوم گرهخورده است، بیتفاوت عبور کرد.
۴- برای پی بردن به اهمیت آنچه در بند پیشین این یادداشت آمده است اشاره به موارد و نمونههای زیر ضروری و هشدار دهنده است.
در دوران وزارت آقای فرجی دانا و سرپرستی آقایان توفیقی و نجفی بر وزارت علوم و نیز سرپرستی آقای نیلی احمدآبادی در دانشگاه تهران؛
✓ همه معاونان وزارت علوم بدون استثناء تغییر کردهاند.
✓ همه مدیران وزارتخانه، باز هم بدون استثناء برکنار و با افراد جدیدی جایگزین شدهاند.
✓ بسیاری از رؤسای دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور - تقریباً نزدیک به تمامی آنها- برکنار شده و برخی دیگر در آستانه برکناری هستند.
✓ تمامی مدیران کل دانشگاه تهران، یعنی بزرگترین و با اهمیتترین دانشگاه کشور عزل شدهاند.
✓ در طول حیات دانشگاه تهران از سال ۱۳۱۲ تاکنون سابقه نداشته است که این دانشگاه با سرپرست اداره شود و فقط در وزارت علوم دولت یازدهم این اتفاق افتاده و هنوز هم دانشگاه تهران با سرپرست اداره میشود! و... که باید پرسید آیا هیچیک از اینهمه رئیس دانشگاه، معاونوزیر، مدیران کل و دهها مسئول قبلی دیگر شایستگی نداشتهاند؟ بر فرض که شماری از آنان با بینش و منش دولت اعتدال همخوان نبودهاند! ولی آیا تمامی دانشگاهها و نظام آموزش عالی کشور از نظر دولت یازدهم نامطلوب تلقی شدهاند؟! اگر چنین است، چرا رئیس جمهور محترم در تبلیغات انتخاباتی خود، آنهمه از دانشگاهها و اساتید و نخبگان مایه میگذاشتند؟!
۵- و بالاخره در این باره اگرچه گفتنیهای فراوان دیگری نیز هست ولی وجیزه پیش روی را به همین اندازه بسنده میکنیم و باقی به بعد میگذاریم که امید است، نیازی به پرداخت بیشتر نباشد ولی در این زمینه، سخنی دلسوزانه با رئیس جمهور محترم در میان است و آن، این که؛ سایهنشینان مورد اشاره، به خوبی میدانند، در قد و قوارهای نیستند که یکی از اصلیترین مراکز نظام اسلامی را به انحراف کشیده و خط علمی پرشتاب کشور و سرنوشت بیش از ۴ میلیون دانشجوی این مرز و بوم را به بازی بگیرند. مأموریت آنها تنشآفرینی است و در این راه نه فقط کمترین ارادتی به حضرتعالی ندارند بلکه در افق پیشروی آنان برای دور دوم دولت شما نیز جایی تعریف نشده است!