امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

سن تزو کیست؟

#1
سن تزو مؤلف کتاب هنر جنگیدن،نفوذی بیکران بر کتابهای باستانی چین،در زمینه استراتژی نظامی دارد.او همچنین یکی از پیشگامان واقع گرایی در نظریه روابط بین المللی است. نام سن تزو،عنوانی افتخار آمیز است که «سان وو» نام حقیقی مؤلف را در بر گرفته است.کلمه «وو» رزمی یا نظامی معنی میدهد. (سان وو ) نام متواضعانه ( چانگ کینگ ) میباشد.

تنها منبع زنده در مورد زندگی او،زندگینامه ای است که در قرن دوم قبل از میلاد، توسط تاریخ نگاری بنام (سیماکیان) نگارش شده است .سیماکیان او را بعنوان ژنرالی در ایالات (وو) معرفی کرده است که شش قرن قبل از میلاد می زیسته است و بنابراین همدوره (کنفوسیوس) بوده است.به هر حال،نوع نگارش کتاب هنر جنگیدن بیان می کند که این کتاب بین سالهای 400 تا 320 قبل از میلاد نوشته شدهاست.(سن تزو) در تنها کتابش )هنر جنگیدن( ،کلیدهایی را برای دوره های که در آن زندگی میکرده است فراهم کرده است.

بعضی از محققان نتیجه گیری کرده اند که (سن تزو) یک شخصیت واقعی تاریخی نبوده و این کتاب توسط جمعی از متفکران چینی تحریر شده است.برای پشتیبانی این نظریه که سن تزو تنها یک تصویر تاریخی است یعنی کتاب هنر جنگیدن توسط تحلیل کنندگان نظامی معاصرش توسعه داده شده است و به تحریر در آمده است مدارک بیشتری وجود دارد.در مقدمه ای که (لیونل گیلس) بر ترجمه اش از این کتاب در سال 1910 بدست آورده است،گیلس تردید را گسترش داده است و تصویر تاریخی که سن تزو را در بر گرفته است گیچ کننده تر کرده است.

در سال 1972 بامبویی منقش در مقبره ای نزدیک (لین ئی) در (شاندون) کشف شد که با تأیید کردن قسمتی از متن که قبلا شناخته شده بود کمک کرد و همچنین قسمتی تازه را به متن سابق اضافه کرد.قدمت این نسخه بین سالهای 134 – 118 قبل از میلاد برآورد شده است و بنابراین نظریه های قدیمی تر که قسمتی از متن کتاب،بعدها نوشته شده است را منسوخ می کند.همچنین (سان بین) که به (سان افلیج) معروف است متنی بنام هنر جنگیدن نوشته است . در حالیکه آن کتاب بیشتر درباره مسائل علمی جنگ افزارها است تا فن لشکر کشی،یک عنوان دقیقتر برای آن میتواند هنر جنگ افزار باشد.در انتها یک مترجم عنوان (آخرین هنر جنگیدن) را برای آن انتخاب کرد.به هر حال ،رابطه ای بین محتوا و سبک نگارش این دو کتاب وجود ندارد.

کتاب هنر جنگیدن شامل سیزده بخش است که هر کدام مختص یکی از نمودهای جنگاوری است و بعنوان یک کار قاطع در تاکتیک و استراتژی جنگ ،از آن تمجید شده است. این 13 بخش عبارتنداز :

1. برنامه ریزی

2. رهسپاری بسوی جنگ

3. تدبیر برای حمله

4. موضع گیری تاکتیکی

5. انرژی

6. نقاط قوت و ضعف

7. درگیری ارتشها

8. انطباق پذیری

9. جابجائی سپاه

10. موقعیت میدان

11. عوارض زمین

12. حمله با آتش

13. استفاده ازجاسوس

این کتاب تأثیر عظیم بر طراحی جنگی و فراتر از آن داشته است.اولین ترجمه آن به زبانهای اروپائی در سال 1782 توسط (ماریه آمیوت) به فرانسه انجام شد که بر ناپلئون،ستاد مشترک آلمان و حتی عملیات طوفان صحرا تأثیر عمیقی گذاشته است.کسانی چون مائو ، ژنرال مک آرتور و ژنرال جیاپ مدعی هستند که از این کتاب الهام گرفته اند.

قبل از پیدا کردن بامبو در سال 1972 بیشتر نسخه های کتاب هنر جنگیدن با حاشیه (سائوسائو) معرفی می شدند.سائوسائو بنیانگذارسلسله(سائو وی) است.در مقدمه ،وی ذکر کرده است که حاشیه های قبلی بر نکات اصلی تمرکز نکرده اند.پس از اختراع چاپ، این کتاب با حاشیه سائوسائو به همراه6 کتاب دیگر بعنوان 7 کتاب کلاسیک نظامی شناخته می شدند.بیش از 30 حاشیه گوناگون بر این کتابها تا کنون نوشته شده اند.

در بسیاری از کشورهای شرق دور،هنر جنگیدن قسمتی ازسئوالات ورودی آموزشگاههای نظامی بوده است.ترجمه های گوناگون توسط بعضی موسسات اروپائی بکار گرفته می شدند.بعنوان مثال،آلمانها قبل از جنگ اول جهانی و تفنگداران دریایی آمریکا آن را سفارش میکردند.

گفته شده (تاکدا شینگن) (1521- 1573 میلادی) درژاپن ،بخاطر مطالعه هنر جنگیدن ، اغلب در جنگها بدون تکیه بر تفنگ ، مصون بوده است.بعضی میگویند که اگر او در اثر بیماری نمرده بود حتما شگون می شده است.

سان تزو یکی از بزرگترین ژنرال ها و فیلسوف های باستان

سان تزو فرمانده فیلسوف
متولد 544 قبل از میلاد - مرگ 496 قبل از میلاد
سان تزو فرمانده و استراتژیست بزرگ چینی در سال 500 قبل از میلاد به درگاه پادشاه سرزمین وو احضار شد. علت احضار او اطلاع هِلو پادشاه وو از قصد کشور چوکه بسیار قدرتمندتر از سرزمین وو بود، برای حمله به کشورش بود. هِلو دستور داد تا سان تزو بهترین و ماهرترین استراتژیست و ارتشتار آن زمان برای چاره اندیشی به دربار احضار شود. سان تزو از یک خاندان نجیب زاده بی زمین بود که در جریان دگرگونی های آن زمان جایگاه خود را از دست داده بودند.
نانگوا نخست وزیر ستمگر و فاسد کشور چو تصمیم داشت پس از به زیر سلطه کشیدن بخشهای دیگر چین، اینبار قلمرو کشور وو را به خاک خود ضمیمه کند. زمانی که سان تزو و هِلو با یکدیگر در خصوص تهدید سهمگین کشور چو صحبت می کردند سان زو اعلام کرد که شکست ارتش چو امکان ناپذیر نیست. هِلو که در این مورد دچار تردید بود سان تزو را به چالش کشید و گفت آیا تو می توانی زنان درباری را به سربازانی زبده تبدیل کنی؟ و سان تزو پاسخ مثبت داد. تعدادی از زنان انتخاب شدند و سان تزو پس از تشریح وظایف و چگونگی اجرای دستوراتش، زنان را به دو گروه تقسیم کرد و به دست هرکدام از آنها یک شمشیر داد. او برای هر گروه یک ارشد انتخاب کرد و از آنان درخواست کرد تا دستورات را اطاعت کنند. با صدور دستور زنان درباری شروع به خنده کردند. سان تزو گفت: احتمالا دستورات من واضح و روشن نبود و به همین دلیل من دستوراتم را دوباره تکرار می کنم. او پس از توضیح مجدد دستوراتش یک بار دیگر دستور اجرا صادر نمود و این بار نیز زنان درباری شروع به خنده کردند. سان زو گفت اگر دستورات اجرا نشوند احتمال دارد که آن دستورات صریح و روشن نبوده باشند و این ضعف فرماندهی است اما من دستوراتم را صریح و روشن بیان کردم اگر دستورات صریح و روشن بود و اجرا نشد مقصر افسران جزء می باشند و باید تنبیه شوند. سان تزو به سرعت و با یک حرکت هر دو زن ارشد گروه را با شمشیر کشت و سپس یک بار دیگر دستوراتش را صادر کرد. این بار این زنان که در طول زندگی خود به جز رفاه و آسایش چیز دیگری نداشتند شروع به اجرای دستورات سان تزو کردند و هِلو پادشاه وو متحیر شد. او بلافاصله فرماندهی ارتش وو را به سان تزو سپرد.
ارتش وو متشکل از 30 هزار نیروی نظامی بود که میبایست با ارتش چو متشکل از 300 هزار سرباز می جنگید. سان تزو با درک خطیر موقعیت کاری عجیب را انجام داد. او دستور داد تا به ارتش چو حمله کنند اما نه بطور مستقیم بلکه به نقاط تقاطع کناری و پست های دیده بانی و به راحتی این نقاط را از دشمن گرفت. حمله او موجب حرکت دشمن به سوی مناطقی گردید که به آنجا حمله شده بود اما زمانی که نیروهای ارتش چو به این مناطق می رسیدند سان تزو این مناطق را ترک کرده بود و به نقاط دیگری حمله می کرد. این سلسله حملات موجب پریشانی ارتش دشمن و افت روحیه آنان شد و زمانی که یکی از متحدین چو به دلیل عدم پیروزی تصمیم به جدائی از ارتش نانگوا گرفت، نانگوا برای جلوگیری از تکرار این رخداد توسط سایر متحدانش به آن کشور حمله کرد. کشور مورد حمله از سان تزو تقاضای کمک کرد و سان تزو بجای آنکه با تمام نیروهایش به کمک ایالت یاد شده برود تنها با تعداد اندکی به آن سرزمین رفت و افرادش را در موقعیتی که بعدها به زمین مرگ مشهور شد قرار داد. در این سرزمین افراد او راه فراری نداشتند و میبایست یا کشته شده و یا فاتح می شدند.
افراد سان تزو موفق شدند علیرغم تعداد اندک خود از برتری استقرار در مناطق مرتفع استفاده کرده و دشمن را متحمل شکست نمایند. پس از این شکست سان تزو نیروی اندکی از نفرات خود را به سوی بینگ پایتخت چو روانه ساخت و زمانی که نانگوا با شنیدن این خبر با اضطراب به سوی نانگوا حرکت کرد سان تزو با باقی مانده افرادش از پشت به ارتش او حمله کرد و همزمان افراد دیگر سان تزو نیز به این ارتش نانگوا حمله کردند و ارتش نانگوا که تضعیف روحیه شده بود در این جنگ شکست خورد و شهر بینگ به تصرف ارتش وو درآمد. با تصرف شهر بینگ هِلو به آن شهر وارد شد و با دیدن تمدن و ثروت این شهر دچار جنون قدرت شد و سان تزو که متوجه شد چه قدرتی را در دست چه فرد خطرناکی قرار داده است مجبور به ترک هِلو شد و برای همیشه ناپدید شد اما کتابی به نام هنر جنگ توسط او در 13 فصل نوشته شده است که حتی امروزه نیز در دانشکده های افسری مانند وست پوینت در آمریکا تدریس می شود. این کتاب تا قرن 8 میلادی توسط چینیان مخفی نگاه داشته شده بود و فقط در اختیار امپراطوران چین قرار داشت. در قرن 8 میلادی این کتاب از ژاپن سر در آورد و اسرار آن برملا شد. این کتاب بر روی ورقه های نازکی از چوب که با یک نخ به یکدیگر بسته شده اند نوشته شده و در هر ورقه بین 9 تا 13 حرف میخی نوشته شده است.
چند دستور و رهنمود مهم از این کتاب به شرح ذیل است:
اگر دستورات صریح و روشن نباشد اشتباه فرمانده است.
افرادی که در جنگ مهارت دارند دشمن را به میدان نبرد می کشانند و افرادی که در جنگ مهارت ندارند توسط دشمن به میدان نبرد کشانده می شوند.
قوی ترین فرمانده کسی است که بدون جنگ پیروز شود.
نقشه هایتان را مانند شب تاریک کنید و مانند رعد حمله کنید.
کسی که خود و دشمنش را بشناسد اگر در 100 جنگ نیز شرکت کند در خطر نخواهد بود.
برای وارد شدن به جنگ بطور مستقیم حرکت کنید و برای پیروزی بطور غیر مستقیم.
بجای حمله به قوی ترین ها، به ضعیف ترین ها حمله کنید.
5 عامل پیروزی در جنگ عبارتند از آب و هوا، زمین عملیات، رهبری، مقررات نظامی و نفوذ معنوی.
باید خواسته های مردم حفظ شود.
برای آن که دشمنت را وادار به حرکت کنی باید او را به طرف چیزی بکشانی که فکر می کند می تواند بدست آورد.
ارتش خود را به زمین مرگ بکشانید در آن صورت نه می ترسند و نه فرار می کنند.
اساس جنگ همه فریب است.
اگر در جنگ شکست بخوری فرماندهان مقصرند.
باید افرادی را که از سوی دشمن برای جاسوسی آمده اند را پیدا کنید و به آنها رشوه دهید تا برای شما کار کنند.
پیش آگاهی راهی است که به واسطه آن فرماندهان از مردم عادی متمایز می شوند.
فریب دشمن بهتر از شکست دادن اوست.
تعداد نیرو در جنگ امتیاز نیست فقط با تکیه بر نیروی نظامیتان حرکت نکنید.
بخاطر شتاب شاهین است که شاهین بدن طعمه اش را در هم میشکند و بخاطر شتاب سیلاب است که سنگهای بزرگ جابجا می شوند.
برای دستیابی به پیروزی رهبران نباید فرماندهان را تحت فشار بگذارند.
کاری کنید که دشمن سمت چپش را آماده کند و آنگاه به سمت راستش که ضعیف شده حمله کنید.
ارتش برنده اول شرایط را برای پیروزی آماده می کند و سپس میجنگد اما ارتش بازنده اول می جنگد و سپس تلاش می کند تا شرایط را آماده کند.
تا کنون هیچ ملتی از جنگ طولانی بهره ای نبرده است.
فقط زمانی حرکت کنید که در آن سوئی ببیینید و فقط زمانی جنگ کنید که مجبور باشید.
هرگز به دشمن خود در ارتفاعات حمله نکنید.
فرار، فروپاشی و نافرمانی همه تقصیر فرمانده است.

ارتش هائی هست که نباید با آنا جنگید و زمین هائی هست که نباید در آن جا جنگید
پاسخ
 سپاس شده توسط NeginNg ، ❀இℬℯѕ✟♚ℊⅈℛℒஇ❀
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  این شهید واقعا کیست ؟! (+عکس)
  سلاح بیولوژیکی چیست؟ابرقدرت جهان دراین ضمینه کیست؟

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان