امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

آیا همه ادیان بر حق اند؟

#1
از جمله پرسش هایی که در حوزه دین شناسی مطرح است، این است که اساسا نیاز انسان به دین چیست و دیگر این که چرا با وجود یگانه بودن حق، ادیان متفاوت اند و دین های متعددی وجود دارد و آیا همه ادیان برحق اند؟

این ها پرسش هایی است که ما آن ها را با آیت ا... هادوی مطرح می کنیم و وی ما را به گفتاری از خود ارجاع می دهد که دقیقا همین موضوعات را مورد بحث و بررسی قرارداده است. مهدی هادوی تهرانی مجتهد علوم حوزوی و دکترای علوم اسلامی است. وی مسلط به زبان انگلیسی و عربی و آشنا به زبان های فرانسوی و آلمانی است و به همین دلیل با فرهنگ های مختلف و نیز با مباحث روز و با شبهات جوانان آشنایی دارد. از وی علاوه بر مقالات مختلف بیش از ده اثر قابل توجه نیز منتشر شده است.

چرا خداوند دین را برای انسان فرستاده است
دکتر هادوی، ابتدا با طرح این پرسش که دین چیست به طرح موضوع می پردازد و دراین باره می نویسد:

دین عبارت است از مجموعه هدایت های الهی که توسط انبیا و از طریق وحی به مردم رسیده است.

پرسش این است که چرا خداوند تبارک و تعالی دین را برای مردم به ارمغان فرستاد؟ دراین جا باید نگاهی به زمینه های اندیشه دینی کنیم و سپس بحث را در باب دین ادامه دهیم. باور ما این است که انسان موجودی خداخواه است و فطرت آدمی فطرتی الهی است: فطرة ا... التی فطرالناس علیها. بنابراین، ظهور ادیان همگام و همراه با فطرت آدمیان بوده است. گاه گفته می شود که فطری بودن دین امری صرفا تعبدی است و هیچ دلیلی برآن وجود ندارد، از سوی دیگر بر فرض پذیرش فطری بودن دین به عنوان یک امر تعبدی اینچنین ادعا می شود که اگر دین فطری است و همواره آدمیان فطرتی دینی و الهی دارند باید اکثریت مردمان بر حق باشند و آن چه که به آن اعتقاد دارند، اعتقاد صحیحی باشد. می گویند: حکم به کفر اکثریت مردم راندن و این فرض که اکثر آدمیان پشت به حق کرده باشند، با مبانی اندیشه های دینی منافات قطعی دارد! آیا به راستی فطری بودن توحید و خداشناسی امری بدون دلیل، بدون برهان، بدون شاهد و استدلال است؟ و آیا فطری بودن توحید نتیجه ای اینچنین دارد که هرکس هر اعتقاد و آئینی که داشت، چون در مسیر فطرت خود گام برداشته و به اقتضای فطرت خویش این آئین را برگزیده، بنابراین برحق است؟ یا لااقل اکثریت برحقند و تعداد محدود و معدودی هستند که می توان آن ها را ناحق نامید؟ نسبت به پرسش اول که آیا فطری بودن دین امری فاقد دلیل است باید بگوییم ما بر فطری بودن دین ادله هایی داریم که می توانیم به چهار دلیل عمده آن اشاره کنیم. دلیل اول دلیل نقلی، تعبدی و قرآنی است.خداوند تبارک و تعالی فطرت آدمیان را فطرتی الهی معرفی می کند و آدمیان را مفطور بر این فطرت الهی می داند و ما به حسب اعتقادمان به حقانیت اسلام و قرآن این سخن قرآن را می پذیریم. اگر دلیل منحصر در همین آیه بود، دراین صورت جا داشت گفته شود: ادعای فطری بودن توحید امری نیست که بتوان بر آن برهان عقلی استواری تدارک دید (همان ادعایی که کردند) اما دلیل منحصر در این آیه نیست، ما دلیل فلسفی هم بر این مطلب داریم. در مباحث فلسفی توضیح داده شده است که بشر موجودی دوبعدی است مرکب از جسم و روان. جسم آدمی امری مادی و روح انسان امری مجرد و غیرمادی است. ادله تجرد روح فراوانند و ما الان درصدد بیان این ادله نیستیم، تنها به این نکته اشاره می کنیم که چگونه می توان از نگاه فلسفی دلیلی بر فطری بودن توحید اقامه کرد. نفس که امری مجرد است کمالی می طلبد، کمال نفس از قبیل امور مادی نیست، زیراکه امور مادی در مرتبه ای نازل تر از امور غیرمادی قرار دارند و هیچ گاه یک امرغیرمادی با رسیدن به یک مادیت کمال نمی یابد، بلکه باید پذیرفت که تنزل پیدا می کند. بنابراین، روح انسان و نفس آدمی که موجودی مجرد است در پی کمالی است که آن کمال مجرد و در مرتبه ای بالاتر از خود نفس باشد.

دلایل تاریخی فطری بودن دین
آیت ا...هادوی پس از بیان دلایل عقلی و فلسفی بر وجود فطرت در انسان به بیان دلایل تاریخی در این زمینه می پردازد و می آورد:ما علاوه بر برهان عقلی بر فطری بودن توحید، دلیل تاریخی نیز داریم.اگر تاریخ تمدن بشری را تورقی کنیم، خواهیم دید که حیات آدمی همواره مشحون از اندیشه دینی بوده است، تاریخ تمدن بشر تاریخی است دینی. از اولین مانده های تاریخی بشر، بوی دین و اعتقاد به دین برمی خیزد. بنابراین، آدمیان در درون فطرت خویش گرایشی به دین دارند و تاریخ شاهد صادقی بر این مدعی است. افزون بر دلیل قرآنی و برهانی و تاریخی، دلیل روان شناختی نیز در این زمینه وجود دارد. دستاوردهای روانشناسی ثابت کرده است که روح و روان آدمی در پرتو اعتقاد دینی به آرامش می رسد. این آرامش در پرتو اعتقاد دینی، نشان از ملائمت و هماهنگی اعتقاد دینی با روح و روان آدمی دارد. چیزی که ملائم طبیعت یک وجود نیست، هرگز نمی تواند باعث آرامش او شود. نمی توان دست خویش را در زیر جریان آب داغ گرفت و انتظار آرامش و لذت داشت. در چیزی لذت برای یک وجود حاصل می شود که هماهنگ و مانوس و همراه با اوست. اگر روح آدمی در پرتو اعتقاد دینی به آرامش و بهجت می رسد این کاشف از آن است که روح، ذات و فطرتی الهی و خدایی و فطرتی دین خواه دارد. پس فطری بودن دین افزون بر دلیل تعبدی و قرآنی دلیل برهانی، تاریخی و روانشناختی نیز دارد و اگر دقت کنیم شاید بتوان به فهرست این ادله، دلائل دیگری از گونه و شیوه های دیگر افزود.

آیا همه ادیان برحق اند
نویسنده کتاب تاریخ علم اصول سپس این پرسش را مطرح می کند که آیا فطری بودن دین به این معناست که هر اعتقاد و آیینی که بشر برگزیند از این باب که این اعتقاد مقتضای فطرت او بوده اعتقادی حق، سزاوار و بجاست و آیا اگر چنین حکمی صادر کنیم با مبانی اندیشه دینی منافات قطعی دارد؟ و در پاسخ می نویسد: دقت کنید، فطری بودن دین به این معناست که بشر کشش و گرایشی به سمت دین دارد، در جستجوی دین و خداست. ولی به این معنا نیست که هرچه در این جستجو می یابد حتما دین واقعی و خداست. بلکه مراد این است که او در تلاش یافتن خدا و دین حق می باشد، هرچند چه بسا غیرخدا را به جای خدا و غیردین را به جای دین و غیرحق را به جای حق بپذیرد و به تعبیر اصطلاحی در مصداق دین و خدا و حق اشتباه می کند و این همان است که امام راحل به آن اشاره فرمودند: هرکه هرچه می کند در جستجوی خداست. آن کس که به دنبال علم است، به دنبال علمی است که هیچ جهلی در آن نباشد، لیکن علمی که هیچ جهلی درآن نیست، خداست، علم مطلق است و کسی که به دنبال قدرت است در جستجوی قدرتی است که هیچ ضعف و ناتوانی و محدودیتی در آن نباشد و قدرتی که هیچ ضعفی در آن نیست قدرت مطلق، یعنی خداست و کسی که به دنبال هرچیزی است درواقع به دنبال چیزی است که از شائبه ضعف و فتور و ناتوانی و نقص بری باشد، پس همگان به دنبال کمال مطلقند. اما این نگاه عارفانه امام به این معنا نیست که پس هرکه هرچه می یابد و هرچه می کند حق است، هر اعتقادی دارد، حق است، هیچ کس کافر نیست و همگان برحقند، ایشان فرمود: سفاک ترین سفاکان، چنگیز و هیتلر، هم به دنبال خدا بودند. اما مراد این نیست که عمل چنگیز و عمل هیتلر عملی حق، روا و پسندیده است. بلکه مقصود این است که چون بشر دور افتاد از زادگاه خویش در جستجوی بازگشت به اصل خود است. هرکسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش.

دلایل تعدد ادیان
نویسنده کتاب مبانی کلامی اجتهاد سپس به دلایل تعدد ادیان می پردازد و دراین باره می نویسد: آیا حق متعدد است؟ اگر حق یکی است چرا ادیان الهی متعددند؟ تعدد و تکثر ادیان از چه رواست؟ برای یافتن پاسخ این پرسش باید به این نکته توجه کرد که هر دینی با دو محدودیت و یک خطر روبه رو است. یک محدودیت در ناحیه پیام آور و رسول آن دین و محدودیت دیگر در ناحیه مخاطبان و یک خطر، خطر تحریف و تغییر مسیر آن. محدودیت در ناحیه رسول و پیام آور: رسولان الهی با توفیق و هدایت ربانی و از مسیر اختیار به جایی رسیده بودند که حقیقت را می دیدند. حقیقت مشهود آن ها به اندازه ای بود که در مسیر آن ارتقا پیدا کرده و از پلکان معارف بالا رفته بودند. هرکس به هر پله ای که رسیده بود به اندازه ای که آن درجه و مرتبه به او اجازه می داد می توانست حقیقت را ببیند و توانایی این را نداشت که مراتب بالاتر را ادراک کند. این محدودیت، محدودیت انبیا در تلقی وحی و دریافت حقیقت بود. محدودیت در ناحیه مخاطبان: مخاطبان به اندازه دانش و فرهنگ و معرفتشان توانایی ادراک و پذیرش حقیقت را داشتند و انبیا نمی توانستند افزون تر از آن چه که مخاطبینشان توانایی فهم آن را داشتند، حقیقتی را بیان کنند و به همین نکته اشارت است که فرمود: «انا معاشر الانبیاء امرنا ان نکلم الناس علی قدر عقولهم» (٣) ما انبیا مامور شدیم که با مردم به اندازه عقلشان سخن بگوییم. بنابراین، چه بسا یک نبی به دلیل محدودیت مخاطبین نمی توانست آن پیام الهی را در همان بلندایی که خود یافته بود، به مردمان منتقل کند. این دو محدودیت باعث می شد که هر دینی، حد و مرزی از حقیقت را دربربگیرد. از سوی دیگر خطری هم وجود داشت، خطر تحریف. هر دین، ابتدا با انکار منکران مواجه می شد.

پس از اقامه معجزات و ارائه ادله، عده ای به دین می گرویدند. بر تعداد پیروان افزوده می شد و کم کم جمعی پیرو این آیین پیدا می شدند. پس از مدتی پیامبر آن دین از میان مردم رخت برمی بست. با رفتن او باب تفسیرها و برداشت ها گشوده می شد و چه بسا در مسیر این برداشت ها و تفسیرها اندیشه و پیام های اصلی دین از یاد می رفت و کم کم چهره دین مسخ و حقایق دینی پوشیده می شد. این جا بود که پس از گذشت زمانی پیامبر دیگری برانگیخته می شد. پیام آور جدید دو کار می کرد: کار اول تکمیل دین قبلی و بیان حقایقی بود که دین گذشته به دلیل محدودیت پیامبر، یا محدودیت مخاطبان نتوانسته بود آن را بیان کند؛ یا از آن روی که این پیامبر جدید مرتبه ای بالاتر داشت و یا به دلیل این که مردمان او دارای توانی بیشتر و فرهنگی بالاتر برای درک حقایق دیگر بودند. کار دومی که پیامبر تازه می کرد پالایش دین گذشته از تحریفات و انحرافات بود. بنابراین، هر دین نسبت به دین قبلی از یک سو تکمیل کننده و از سوی دیگر تصحیح کننده بود. درواقع دین جدید تکمیل و تصحیح دین گذشته بود. البته چه بسا در بین دو پیامبری که هر یک دینی برای مردم می آوردند پیامبرانی هم پیدا می شدند که صرفا همان دین قبلی را با همان محدودیتش بیان می کردند و وظیفه جلوگیری از تحریفات را برعهده داشتند. دین خاتم این داستان تکامل ادیان و تصحیح به کجا منتهی می شود و به کجا باید ختم شود؟ اگر به چشم عقل بنگریم می بینیم این داستان باید در دینی خاتمه یابد که آن دین نه در ناحیه پیامبرش و نه در ناحیه مخاطبانش محدودیتی نداشته باشد و بتواند بالاترین مرتبه حقیقت و همه آن چه را که بشر برای سعادت واقعی به آن نیاز دارد، بیان کند و از سوی دیگر مصون از تحریف و تغییر و دگرگونی باشد. روایات به حدی فراوان است که مرحوم میرحامد حسین در عبقات مجلدی را در این باب فراهم آورده و روایاتی که این مطلب را بیان کرده اند جمع کرده است. پیامبران دیگر هریک آمدن پیامبری را بشارت داده بودند و این تنها پیامبراسلام است که خود را به عنوان آخرین پیامبر معرفی می کند. بنابراین خاتمیت دین اسلام، از امور مسلم اعتقادی اسلام محسوب می شود و همه فرق و مذاهب اسلامی، چه مومن و چه غیرمومن، در این امر با یکدیگر متفق اند.
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  دین چیست؟ بررسی فرقه بهاییت 'منبع پایگاه جامع فرق و ادیان'
  مناظره های علمی امام رضا (ع) با پیروان دیگر ادیان
  برتری اسلام بر سایر ادیان
  معرفی ادیان به زبان فلشخوری(آیین شینتو ص 14 )
  حجاب در ادیان پیشین(همراه با منبع)
  تعریف ادیان ابراهیمی (واقعا تعریف سختی داره هر کسی نمی فهمه)
  تفاوتـ بین ادیان الهـی !!
  شب قدر در ادیان گذشته و دوران فترت
  خداناباوران، پیروان ادیان دیگر، روش برخورد، دستور اسلام
Rainbow چرا دین اسلام بر سایر ادیان برتری دارد؟

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان