16-10-2014، 22:09
برخلاف اقدامات ایران در قبال توافق ژنو، ایالات متحده نشان داد هدف این کشور نه حل مشکلاتش با برنامه هستهای ایران؛ بلکه تقابل راهبردی با نظام جمهوری اسلامی ایران است. لذا حدود یکسال مذاکرات نه تنها فایدهی چندانی برای ایران نداشت، بلکه منجر به تشدید موازنهی واشنگتن نسبت به تهران گردید.
به گزارش جهان به نقل از برهان؛ صبح روز چهارشنبه، مورخ ۲۲/۰۵/۱۳۹۳ مسئولان وزارت امور خارجه، سفرا و رؤسای نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور، با رهبر معظم انقلاب دیدار داشتند. در این دیدار، رهبر انقلاب ضمن اشاره به موضوع رابطهی ایران و امریکا و بیفایده بودن تعامل با این کشور، خاطرنشان کردند: «در گذشته میان مسئولان ما و مسئولان آمریکا هیچ ارتباطی نبود، اما در یک سال اخیر بخاطر مسائل حساس هستهای بنا شد مسئولان تا سطح وزارت خارجه تماسها، نشستها و مذاکراتی داشته باشند؛
اما از این ارتباطات نه تنها فایدهای عاید نشد بلکه لحن آمریکاییها تندتر و اهانتآمیزتر شد و توقعات طلبکارانهی بیشتری را در جلسات مذاکرات و در تریبونهای عمومی بیان کردند.» رهبر انقلاب در همین زمینه، افزایش تحریمها را مورد اشاره قرار داده و فرمودند: «آمریکاییها نه تنها دشمنیها را کم نکردند بلکه تحریمها را هم افزایش دادند. البته میگویند این تحریمها، جدید نیست؛ اما در واقع جدید است و مذاکره در زمینهی تحریم هم، فایدهای نداشته است.»[۱]
این مقاله تلاش خواهد کرد به این پرسش پاسخ دهد که مذاکرات هستهای ایران چه تأثیری بر سیاست خارجی آمریکا نسبت به برنامهی هستهای ایران داشته است؟ بر این اساس به نظر میرسد با توجه به ارزیابی آمریکا از دلیل حضور ایران در مذاکرات مبنیبر اثرگذاری فشارها و تحریمها، مذاکرات هستهای نهتنها به کاهش رفتار تقابلی آمریکا نینجامید؛ بلکه طرف مقابل تلاش کرد با بهرهگیری از فضای جدید در یکسال اخیر، مجدداً با افزایش فشارها از طریق تندتر و اهانتآمیزتر شدنِ لحن، افزایش توقعات طلبکارانه و افزایش تحریمها، موقعیت راهبردی ایران را تضعیف نماید.
۱- ارزیابی آمریکا از حضور ایران در مذاکرات مبنیبر اثربخشی فشارها و تحریمها
ارزیابی دولتمردان در ایالات متحده عبارت از این است که تحریمهای فلج کننده اثربخش بوده و این امر موجب شده ایران به مذاکره تن دهد. برای مثال اوباما در سخنرانی سالیانهی خود موسوم به «وضعیت کشور» [۲]در کنگره گفت: «تحریمهایی که اعمال کردهایم کمک کرده است تا فرصت مذاکره پیش آید.» لذا به نظر میرسد زمانی که ارزیابی طرف مقابل حاکی از اثر بخشی فشارها در کنترل راهبردی ایران باشد، طبیعی است در ادامه نیز مبتنیبر همین تحلیل اقدام خواهد کرد. در این راستا مقامات آمریکایی صریحاً اذعان داشتهاند که فشارها و تحریمها بر ایران برای نیل به اهدافشان ضروری است. بهعنوان مثال «دیوید کوهن» معاون وزیر خزانهداری آمریکا نیز معتقد است که «افزایش فشار بر ایران برای کمک کردن به رسیدن به نتایج موفقیتآمیز در گفتگوها بر سر برنامه اتمی این کشور است.»
همچنین «رابرت منندر» رئیس کمیته روابط خارجی سنا در ایالات متحده در یادداشتی برای «واشنگتن پست» تحریم را تضمینی برای اجرای صحیح مفاد [تعهدات ایران در] برنامه اقدام مشترک میداند. [۳]بنابراین هر چند جمهوی اسلامی ایران براساس حسن نیتی که دارد، وارد مذاکرات هستهای شده است، اما طرف آمریکایی با مؤثر دانستن فشارها بر تهران نه تنها تلاش کرده تا همان مسیر را ادامه دهد، بلکه اقدام به افزایش این فشارها را در دستور کار خود قرار داده است. لذا طی این مدت لحن، مواضع و سخنان مقامات آمریکایی تندتر و حتی اهانتآمیزتر شد. از سوی دیگر مطالبات سلطهگرایانه و توقعات طلبکارانه از سوی واشنگتن شدت یافت. همچنین طی یکسال اخیر علاوهبر باقی ماندن عملی تحریمها، تحریمهای جدیدی نیز وضع شد. لذا در ادامه هر کدام از این موارد به اختصار مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
۲- افزایش فشارها از طریق تندتر و اهانتآمیزتر کردن مواضع و سخنان از سوی مقامات آمریکایی
با آغاز نشستها و مذاکرات میان ایران و کشورهای E۳+۳، لحن آمریکاییها در سطوح مختلف و بطور کاملاً آشکار تندتر و اهانتآمیزتر شد. «فریبکار خواندن ایرانیان»، «تهدید مکرر ایران به حملهی نظامی»، «تهدید به افزایش تحریمها در صورت نتیجه ندادن مذاکرات»، «تهدید به حملهی اتمی»، «مسئولیتناپذیر خواندن ایران در عرصهی بینالمللی» تنها بخشی از لحن اهانتآمیز آمریکاییها در یک سال اخیر نسبت به ملت و مسئولان کشورمان بوده است. به عنوان مثال خانم «وندی شرمن» مذاکره کنندهی ارشد و معاون وزیر امورخارجهی آمریکادر توهینی علنی به مردم ایران اعلام میکند که «ما به دنبال حذف تحریمهای وسیع علیه ایران نخواهیم بود و تنها به ایران فرصت میدهیم برای از بین بردن نگرانیهای ما، مدتی استراحت کند.» وی علاوه بر این، در اظهارات گستاخانهی خود میگوید «فریب و نیرنگ، بخشی از DNA ایرانیان است.»[۴]
علاوهبر این، در حالی که ایران کاملاً مبتنی بر حسن نیت با اجرای توافق ژنو به تعهدات خود عمل نمود؛ اما مقامات آمریکایی در همان روزهای نخست اجرای توافق، در واکنش به این اقدامات اعتماد ساز ایران، ادبیات خود را تندتر نمودند. «جان کری» تنها پس از ۴ روز از آغاز اقدامات عینی ایران در گفتگو با شبکهی العربیه، ضمن اتهام زنی به تهران مبنی بر حمایت از تروریسم و همچنین تأکید بر لزوم «برچیدن» فعالیتهای هستهای ایران، تهدید کرد که اگر ایران به توافق هستهای پایبند نباشد و آن را نقض کند، گزینهی نظامی فوراً باز خواهد گشت.[۵]
علاوه بر این اوباما علیرغم اذعان به اقدامات عینی ایران در اجرای توافق ژنو، همچنان تهران را تهدید به جنگ میکند. این ادبیات اهانتآمیز در بخشهای مختلف دولت ایالات متحده صورت میگیرد. «تد کروز» سناتور آمریکایی در یادداشتی ضمن اهانت به مردم ایران، از امضای مصوبهی ضد ایرانی «اس ۲۱۹۵» کنگره، توسط اوباما ابراز رضایت کرد و آن را پیام هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه به ایران خواند. بر اساس این مصوبه، رئیسجمهوری آن کشور میتواند مانع صدور روادید برای آن دسته از سفرای سازمان ملل متحد شود که «تروریستهایی شناخته شده» هستند. بر این اساس دولت ایالات متحده، آقای «حمید ابوطالبی»، نماینده معرفی شده ایران به سازمان ملل متحد را به عنوان مصداق «تروریست شناخته شده» معرفی کرد و از صدور روادید برای وی جلوگیری به عمل آورد.[۶] در مجموع تندتر شدن و اهانتآمیز شدن لحن و مواضع مقامات آمریکایی بخصوص به بهانهی موضوعات هستهای حاکی از افزایش دشمنیها و تقویت عزم و روحیهی موازنهگراییِ همه جانبه با ملت و دولت ایران است.
۳- افزایش فشارها از طریق افزایش مطالبات سلطهگرایانه و توقعات طلبکارانه
علیرغم تلاشهای مجدّانهی جمهوری اسلامی ایران برای انجام اقدامات اعتمادساز، مطالبات طرفهای غربی از ایران بهگونهای نامتوازن در موضوعات هستهای و غیرهستهای، روندی فزاینده به خود گرفته است. از جملهی این موارد میتوان به «محدودسازی غنیسازی و کم کردن تعداد سانتریفیوژها»، «محدود کردن تحقیق و توسعه در زمینهی فناوری هستهای و نصب سانتریفیوژهای جدید»، «برچیدن و یا تبدیل رآکتور اراک به رآکتور آب سبک»، «طولانی کردن زمان دورهی توافق جامع»، «تبدیل سایت نیمه صنعتی فردو به یک سایت تحقیقاتی» و «پذیرفتن بازرسیهای گستردهتر از پروتکل الحاقی» و ... اشاره کرد.
به عنوان مثال «جان کری» در سخنرانی خود در مجمع جهانی اقتصاد در داووس سوئیس در اوایل بهمن ۹۲ گفت: «ایران باید اندوختهی اورانیوم غنیشدهی ۲۰ درصدی را به صفر برساند. آنها باید ذخایر اورانیوم ۳.۵ درصد خود را نیز محدود کنند. ایران نمیتواند سانتریفیوژهای خود را افزایش دهد و نسل جدید سانتریفیوژهای خود را نصب کند.» وی همچنین مدعی شد: «ما به ایران هرگز اجازه نخواهیم داد که نیروگاه اراک را راه اندازی کند.»[۷] همچنین ۸۳ سناتور امریکایی در نامهای از رئیس جمهور این کشور خواستند تا در توافق نهایی با ایران رآکتور آب سنگین برچیده شده و حق غنی سازی ایران نفی شود. [۸]
همچنین مطالبات طرفهای غربی از موضوعات مربوط به بحث انرژی هستهای فراتر رفته و ابعاد و موضوعات دیگری را نیز در برگرفته است. «برنامهی موشکی ایران»، «رعایت حقوق بشر آمریکایی»، «دست برداشتن از حمایت گروههای مقاومت»، «رفع خصومت علیه اسرائیل» و «عدم بازداشت زندانیان و شهروندان آمریکا» از جمله توقعاتی است که طرف آمریکایی در کنار مطالبات هستهای در جلسات مذاکرات و تریبونهای عمومی مطالبه میکند.
به عنوان مثال محدودسازی برنامهی موشکی ایران به بخشی از مطالبات جدی در سطوح مختلف دولت، کنگره و اتاقهای فکر ایالات متحده تبدیل شده است. «وندی شرمن» با اشاره به قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت در سال ۲۰۱۰، برخی از فعالیتهای موشکی ایران را مرتبط با فعالیتهای هستهای دانسته و مدعی شده بود که «مسئله برنامه موشکی ایران باید در توافق جامع هستهای حل شود.»[۹]
موضوع محدودسازی برنامهی موشکی ایران در مذاکرات و توافقات هستهای، از زبان سایر مقامات آمریکایی نیز عنوان گردیده که حاکی از این است که این امر به مطالبهای جدی در ایالات متحده تبدیل شده است. «برنادت میهان» سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا گفت: «ایالات متحده قصد دارد آزمایشهای موشکی ایران را به موجب پیمان نهایی بر سر برنامه انرژی هستهای تهران متوقف کند.»[۱۰]
در مجموع افزایش توقعات هستهای و غیرهستهای از سوی طرفهای غربی، بار دیگر نشان میدهد که نیت و هدف این کشورها بویژه آمریکا رفع نگرانیهای خود در موضوع هستهای نیست، بلکه آنها در پی اهداف راهبردی خود میباشند و تنزل قدرت ملی جمهوری اسلامی ایران و تضعیف جریان مقاومت و متعاقباً ثبات هژمونی آمریکا و امنیت رژیم صهیونیستی در منطقهی خاورمیانه را دنبال میکنند. بهعبارت دیگر همانطوری که «مایکل سینک» رئیس موسسه واشنگتن، روز سه شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۳ با حضور در کمیته روابط خارجی سنای آمریکا اظهار داشت: «یک توافق خوب، توافقی است که به وضوح منافع آمریکا را نه صرفاً منافع ما در خصوص عدم اشاعه هستهای در سطح جهان، بلکه ثبات در خاورمیانه و اعتبار و نفوذمان را در منطقه پیش میبرد.»[۱۱] لذا افزایش توقعات هستهای و غیرهستهای در سیاست خارجی آمریکا نسبت به برنامهی هستهای ایران، حاکی از تشدید موازنهگرایی راهبردی امریکا در مقابل ایران میباشد.
۴- افزایش فشارها از طریق افزایش تحریمها
بر اساس توافق ژنو و برنامه اقدام مشترک، طرف غربی متعهد شده بود که تحریمهای جدیدی علیه ایران اعمال نکند. با این حال این تعهد از سوی طرفهای غربی و بویژه آمریکایی مکرراً نقض گردید. به عنوان مثال در تاریخ ۲۱ آذر ۹۲ -در حالی که تیم کارشناسان ایرانی و تیم غربی در وین مشغول مذاکره و بررسی امور مربوط به اجرایی شدن توافق ژنو بودند- وزارت خزانهداری آمریکا نام تعدادی شرکت و فرد را به تحریمهای خود افزود. در این راستا «ماری هارف»، معاون سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز گفت: «افزوده شدن نام افراد و شرکتهای جدید به لیست تحریم خلاف روح توافق ژنو نیست.»[۱۲] با پایان یافتن بحثهای کارشناسی برای تدارکِ سازوکار اجراییِ کردن توافق ژنو، اجرای این توافقنامه به صورت رسمی از ۳۰ دی ۹۲ آغاز شد. در شرایطی که کمتر از ۲۰ روز از آغاز اجرای توافق گذشته بود، مجدداً در تاریخ ۱۷ بهمن ۹۲، افراد و شرکتهایی به فهرست تحریمهای آمریکا افزوده شدند. پس از آن هم این روند بارها تکرار شده و در آخرین مورد نیز در تاریخ ۷ شهریور تحریمهایی بر ضد جمهوری اسلامی ایران وضع شدهاند. برایناساس وزارت خزانهداری آمریکا ۸ شخصیت به همراه ۲۰ شرکت و موسسه مالی از جمله ۶ نفتکش ایرانی را به بهانه نقض تحریمهای هستهای و موشکی در لیست سیاه قرار داده و شرکتهای فعال در بازارهای آمریکا را از هرگونه انعقاد قرار داد و مراوده با آنها منع کرده است.[۱۳]
درواقع، درحالیکه طرفهای غربی اعلام میکنند که این تحریمها جدید نیستند، بررسی دقیقتر حاکی از این است که این تحریمها، جدید هستند. بهعنوان مثال بر اساس توافق ژنو، آمریکا قبول کرد تا صادرات نفت ایران در سطح یک میلیون بشکه باقی بماند. از ۲۰ ژانویه، زمان اجرایی شدن این توافق، چشمان رسانههای خارجی از جمله رویترز تماماً به آمار صادرات نفت ایران، ورود و خروج نفتکشهای ایرانی به بنادر معطوف شد تا مبادا آمار صادرات نفت ایران از یک میلیون بشکه فراتر رود. از قضا اینگونه شد و آمار فراتر از رقم مذکور رفت و هیاهوی رسانهای بلند شد که ایران بیش از یک میلیون بشکه در روز نفت میفروشد. با بررسی بیشتر مشخص شد که این رقم اضافه مربوط به میعانات گازی است که نوعی نفت سبک به شمار میرود و از سوی وزارتخزانهداری آمریکا و قوانین این کشور جزء تحریمها محسوب نمیشود. لذا در روز ۷ شهریور ۹۳ وزارت خزانهداری آمریکا به منظور از بین بردن سرچشمه صادرات میعانات گازی ایران، شرکت «فایلاکا پترولیوم» را که در این امر فعال بود، مورد تحریم قرار داد. در واقع این کشور هوشیارانه و با بهانهجویی، این خلاء در قوانین خود را پر نمود. [۱۴]
در مجموع افزایش تحریمها به موازات مذاکره و اجرای تعهدات از سوی ایران، حاوی معنای صریح و شفافی بوده که عبارت است از افزایش فشار و تحمیل خواستهها از سوی طرف غربی. لذا اعتماد و باورپذیری نسبت به توافق با این کشورها، غیرمنطقی بوده و بدیهی است طرفی که به این توافق مختصر پایبند نبوده، تضمینی وجود ندارد که نسبت به تعهدات خود در توافق جامع نیز پایبند باشد؛ حالآنکه این نوع رفتار ایالات متحده در موضوعات مختلف پس از انقلاب مسبوق به سابقه است.
سخن پایانی
۱. برخلاف اقدامات مجدّانهی ایران در قبال توافق ژنو، ایالات متحده بار دیگر نشان داد هدف این کشور نه حل مشکلاتش با برنامه هستهای ایران، بلکه تقابل راهبردی با نظام جمهوری اسلامی ایران میباشد. لذا حدود یکسال مذاکرات نه تنها فواید چندانی برای ایران نداشت، بلکه منجربه تشدید موازنهی واشنگتن نسبت به تهران گردید.
۲. البته ممکن است برخی اقدامات طرف آمریکایی با هدف ساکت کردن برخی جناحهای تندروی داخلی صورت پذیرد؛ اما وقتی این اقدامات به منافع ایران ضربه میزند، با هر انگیزهای که انجام شده باشد، باید به آن پاسخ جدی داد. این درحالی است که اگر این امر صرفاً مصرف داخلی داشت، دستکم میبایست به تعداد تحریمهای صورت گرفته، برای جلوگیری از تخریب اعتماد میان طرفین تمهیداتی نیز برای ایران در نظر گرفته میشد، درحالیکه دولت آمریکا صرفاً اقدام به ایجاد و تداوم محدودیتها علیه ایران نمود.
به گزارش جهان به نقل از برهان؛ صبح روز چهارشنبه، مورخ ۲۲/۰۵/۱۳۹۳ مسئولان وزارت امور خارجه، سفرا و رؤسای نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور، با رهبر معظم انقلاب دیدار داشتند. در این دیدار، رهبر انقلاب ضمن اشاره به موضوع رابطهی ایران و امریکا و بیفایده بودن تعامل با این کشور، خاطرنشان کردند: «در گذشته میان مسئولان ما و مسئولان آمریکا هیچ ارتباطی نبود، اما در یک سال اخیر بخاطر مسائل حساس هستهای بنا شد مسئولان تا سطح وزارت خارجه تماسها، نشستها و مذاکراتی داشته باشند؛
اما از این ارتباطات نه تنها فایدهای عاید نشد بلکه لحن آمریکاییها تندتر و اهانتآمیزتر شد و توقعات طلبکارانهی بیشتری را در جلسات مذاکرات و در تریبونهای عمومی بیان کردند.» رهبر انقلاب در همین زمینه، افزایش تحریمها را مورد اشاره قرار داده و فرمودند: «آمریکاییها نه تنها دشمنیها را کم نکردند بلکه تحریمها را هم افزایش دادند. البته میگویند این تحریمها، جدید نیست؛ اما در واقع جدید است و مذاکره در زمینهی تحریم هم، فایدهای نداشته است.»[۱]
این مقاله تلاش خواهد کرد به این پرسش پاسخ دهد که مذاکرات هستهای ایران چه تأثیری بر سیاست خارجی آمریکا نسبت به برنامهی هستهای ایران داشته است؟ بر این اساس به نظر میرسد با توجه به ارزیابی آمریکا از دلیل حضور ایران در مذاکرات مبنیبر اثرگذاری فشارها و تحریمها، مذاکرات هستهای نهتنها به کاهش رفتار تقابلی آمریکا نینجامید؛ بلکه طرف مقابل تلاش کرد با بهرهگیری از فضای جدید در یکسال اخیر، مجدداً با افزایش فشارها از طریق تندتر و اهانتآمیزتر شدنِ لحن، افزایش توقعات طلبکارانه و افزایش تحریمها، موقعیت راهبردی ایران را تضعیف نماید.
۱- ارزیابی آمریکا از حضور ایران در مذاکرات مبنیبر اثربخشی فشارها و تحریمها
ارزیابی دولتمردان در ایالات متحده عبارت از این است که تحریمهای فلج کننده اثربخش بوده و این امر موجب شده ایران به مذاکره تن دهد. برای مثال اوباما در سخنرانی سالیانهی خود موسوم به «وضعیت کشور» [۲]در کنگره گفت: «تحریمهایی که اعمال کردهایم کمک کرده است تا فرصت مذاکره پیش آید.» لذا به نظر میرسد زمانی که ارزیابی طرف مقابل حاکی از اثر بخشی فشارها در کنترل راهبردی ایران باشد، طبیعی است در ادامه نیز مبتنیبر همین تحلیل اقدام خواهد کرد. در این راستا مقامات آمریکایی صریحاً اذعان داشتهاند که فشارها و تحریمها بر ایران برای نیل به اهدافشان ضروری است. بهعنوان مثال «دیوید کوهن» معاون وزیر خزانهداری آمریکا نیز معتقد است که «افزایش فشار بر ایران برای کمک کردن به رسیدن به نتایج موفقیتآمیز در گفتگوها بر سر برنامه اتمی این کشور است.»
همچنین «رابرت منندر» رئیس کمیته روابط خارجی سنا در ایالات متحده در یادداشتی برای «واشنگتن پست» تحریم را تضمینی برای اجرای صحیح مفاد [تعهدات ایران در] برنامه اقدام مشترک میداند. [۳]بنابراین هر چند جمهوی اسلامی ایران براساس حسن نیتی که دارد، وارد مذاکرات هستهای شده است، اما طرف آمریکایی با مؤثر دانستن فشارها بر تهران نه تنها تلاش کرده تا همان مسیر را ادامه دهد، بلکه اقدام به افزایش این فشارها را در دستور کار خود قرار داده است. لذا طی این مدت لحن، مواضع و سخنان مقامات آمریکایی تندتر و حتی اهانتآمیزتر شد. از سوی دیگر مطالبات سلطهگرایانه و توقعات طلبکارانه از سوی واشنگتن شدت یافت. همچنین طی یکسال اخیر علاوهبر باقی ماندن عملی تحریمها، تحریمهای جدیدی نیز وضع شد. لذا در ادامه هر کدام از این موارد به اختصار مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
۲- افزایش فشارها از طریق تندتر و اهانتآمیزتر کردن مواضع و سخنان از سوی مقامات آمریکایی
با آغاز نشستها و مذاکرات میان ایران و کشورهای E۳+۳، لحن آمریکاییها در سطوح مختلف و بطور کاملاً آشکار تندتر و اهانتآمیزتر شد. «فریبکار خواندن ایرانیان»، «تهدید مکرر ایران به حملهی نظامی»، «تهدید به افزایش تحریمها در صورت نتیجه ندادن مذاکرات»، «تهدید به حملهی اتمی»، «مسئولیتناپذیر خواندن ایران در عرصهی بینالمللی» تنها بخشی از لحن اهانتآمیز آمریکاییها در یک سال اخیر نسبت به ملت و مسئولان کشورمان بوده است. به عنوان مثال خانم «وندی شرمن» مذاکره کنندهی ارشد و معاون وزیر امورخارجهی آمریکادر توهینی علنی به مردم ایران اعلام میکند که «ما به دنبال حذف تحریمهای وسیع علیه ایران نخواهیم بود و تنها به ایران فرصت میدهیم برای از بین بردن نگرانیهای ما، مدتی استراحت کند.» وی علاوه بر این، در اظهارات گستاخانهی خود میگوید «فریب و نیرنگ، بخشی از DNA ایرانیان است.»[۴]
علاوهبر این، در حالی که ایران کاملاً مبتنی بر حسن نیت با اجرای توافق ژنو به تعهدات خود عمل نمود؛ اما مقامات آمریکایی در همان روزهای نخست اجرای توافق، در واکنش به این اقدامات اعتماد ساز ایران، ادبیات خود را تندتر نمودند. «جان کری» تنها پس از ۴ روز از آغاز اقدامات عینی ایران در گفتگو با شبکهی العربیه، ضمن اتهام زنی به تهران مبنی بر حمایت از تروریسم و همچنین تأکید بر لزوم «برچیدن» فعالیتهای هستهای ایران، تهدید کرد که اگر ایران به توافق هستهای پایبند نباشد و آن را نقض کند، گزینهی نظامی فوراً باز خواهد گشت.[۵]
علاوه بر این اوباما علیرغم اذعان به اقدامات عینی ایران در اجرای توافق ژنو، همچنان تهران را تهدید به جنگ میکند. این ادبیات اهانتآمیز در بخشهای مختلف دولت ایالات متحده صورت میگیرد. «تد کروز» سناتور آمریکایی در یادداشتی ضمن اهانت به مردم ایران، از امضای مصوبهی ضد ایرانی «اس ۲۱۹۵» کنگره، توسط اوباما ابراز رضایت کرد و آن را پیام هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه به ایران خواند. بر اساس این مصوبه، رئیسجمهوری آن کشور میتواند مانع صدور روادید برای آن دسته از سفرای سازمان ملل متحد شود که «تروریستهایی شناخته شده» هستند. بر این اساس دولت ایالات متحده، آقای «حمید ابوطالبی»، نماینده معرفی شده ایران به سازمان ملل متحد را به عنوان مصداق «تروریست شناخته شده» معرفی کرد و از صدور روادید برای وی جلوگیری به عمل آورد.[۶] در مجموع تندتر شدن و اهانتآمیز شدن لحن و مواضع مقامات آمریکایی بخصوص به بهانهی موضوعات هستهای حاکی از افزایش دشمنیها و تقویت عزم و روحیهی موازنهگراییِ همه جانبه با ملت و دولت ایران است.
۳- افزایش فشارها از طریق افزایش مطالبات سلطهگرایانه و توقعات طلبکارانه
علیرغم تلاشهای مجدّانهی جمهوری اسلامی ایران برای انجام اقدامات اعتمادساز، مطالبات طرفهای غربی از ایران بهگونهای نامتوازن در موضوعات هستهای و غیرهستهای، روندی فزاینده به خود گرفته است. از جملهی این موارد میتوان به «محدودسازی غنیسازی و کم کردن تعداد سانتریفیوژها»، «محدود کردن تحقیق و توسعه در زمینهی فناوری هستهای و نصب سانتریفیوژهای جدید»، «برچیدن و یا تبدیل رآکتور اراک به رآکتور آب سبک»، «طولانی کردن زمان دورهی توافق جامع»، «تبدیل سایت نیمه صنعتی فردو به یک سایت تحقیقاتی» و «پذیرفتن بازرسیهای گستردهتر از پروتکل الحاقی» و ... اشاره کرد.
به عنوان مثال «جان کری» در سخنرانی خود در مجمع جهانی اقتصاد در داووس سوئیس در اوایل بهمن ۹۲ گفت: «ایران باید اندوختهی اورانیوم غنیشدهی ۲۰ درصدی را به صفر برساند. آنها باید ذخایر اورانیوم ۳.۵ درصد خود را نیز محدود کنند. ایران نمیتواند سانتریفیوژهای خود را افزایش دهد و نسل جدید سانتریفیوژهای خود را نصب کند.» وی همچنین مدعی شد: «ما به ایران هرگز اجازه نخواهیم داد که نیروگاه اراک را راه اندازی کند.»[۷] همچنین ۸۳ سناتور امریکایی در نامهای از رئیس جمهور این کشور خواستند تا در توافق نهایی با ایران رآکتور آب سنگین برچیده شده و حق غنی سازی ایران نفی شود. [۸]
همچنین مطالبات طرفهای غربی از موضوعات مربوط به بحث انرژی هستهای فراتر رفته و ابعاد و موضوعات دیگری را نیز در برگرفته است. «برنامهی موشکی ایران»، «رعایت حقوق بشر آمریکایی»، «دست برداشتن از حمایت گروههای مقاومت»، «رفع خصومت علیه اسرائیل» و «عدم بازداشت زندانیان و شهروندان آمریکا» از جمله توقعاتی است که طرف آمریکایی در کنار مطالبات هستهای در جلسات مذاکرات و تریبونهای عمومی مطالبه میکند.
به عنوان مثال محدودسازی برنامهی موشکی ایران به بخشی از مطالبات جدی در سطوح مختلف دولت، کنگره و اتاقهای فکر ایالات متحده تبدیل شده است. «وندی شرمن» با اشاره به قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت در سال ۲۰۱۰، برخی از فعالیتهای موشکی ایران را مرتبط با فعالیتهای هستهای دانسته و مدعی شده بود که «مسئله برنامه موشکی ایران باید در توافق جامع هستهای حل شود.»[۹]
موضوع محدودسازی برنامهی موشکی ایران در مذاکرات و توافقات هستهای، از زبان سایر مقامات آمریکایی نیز عنوان گردیده که حاکی از این است که این امر به مطالبهای جدی در ایالات متحده تبدیل شده است. «برنادت میهان» سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا گفت: «ایالات متحده قصد دارد آزمایشهای موشکی ایران را به موجب پیمان نهایی بر سر برنامه انرژی هستهای تهران متوقف کند.»[۱۰]
در مجموع افزایش توقعات هستهای و غیرهستهای از سوی طرفهای غربی، بار دیگر نشان میدهد که نیت و هدف این کشورها بویژه آمریکا رفع نگرانیهای خود در موضوع هستهای نیست، بلکه آنها در پی اهداف راهبردی خود میباشند و تنزل قدرت ملی جمهوری اسلامی ایران و تضعیف جریان مقاومت و متعاقباً ثبات هژمونی آمریکا و امنیت رژیم صهیونیستی در منطقهی خاورمیانه را دنبال میکنند. بهعبارت دیگر همانطوری که «مایکل سینک» رئیس موسسه واشنگتن، روز سه شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۳ با حضور در کمیته روابط خارجی سنای آمریکا اظهار داشت: «یک توافق خوب، توافقی است که به وضوح منافع آمریکا را نه صرفاً منافع ما در خصوص عدم اشاعه هستهای در سطح جهان، بلکه ثبات در خاورمیانه و اعتبار و نفوذمان را در منطقه پیش میبرد.»[۱۱] لذا افزایش توقعات هستهای و غیرهستهای در سیاست خارجی آمریکا نسبت به برنامهی هستهای ایران، حاکی از تشدید موازنهگرایی راهبردی امریکا در مقابل ایران میباشد.
۴- افزایش فشارها از طریق افزایش تحریمها
بر اساس توافق ژنو و برنامه اقدام مشترک، طرف غربی متعهد شده بود که تحریمهای جدیدی علیه ایران اعمال نکند. با این حال این تعهد از سوی طرفهای غربی و بویژه آمریکایی مکرراً نقض گردید. به عنوان مثال در تاریخ ۲۱ آذر ۹۲ -در حالی که تیم کارشناسان ایرانی و تیم غربی در وین مشغول مذاکره و بررسی امور مربوط به اجرایی شدن توافق ژنو بودند- وزارت خزانهداری آمریکا نام تعدادی شرکت و فرد را به تحریمهای خود افزود. در این راستا «ماری هارف»، معاون سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز گفت: «افزوده شدن نام افراد و شرکتهای جدید به لیست تحریم خلاف روح توافق ژنو نیست.»[۱۲] با پایان یافتن بحثهای کارشناسی برای تدارکِ سازوکار اجراییِ کردن توافق ژنو، اجرای این توافقنامه به صورت رسمی از ۳۰ دی ۹۲ آغاز شد. در شرایطی که کمتر از ۲۰ روز از آغاز اجرای توافق گذشته بود، مجدداً در تاریخ ۱۷ بهمن ۹۲، افراد و شرکتهایی به فهرست تحریمهای آمریکا افزوده شدند. پس از آن هم این روند بارها تکرار شده و در آخرین مورد نیز در تاریخ ۷ شهریور تحریمهایی بر ضد جمهوری اسلامی ایران وضع شدهاند. برایناساس وزارت خزانهداری آمریکا ۸ شخصیت به همراه ۲۰ شرکت و موسسه مالی از جمله ۶ نفتکش ایرانی را به بهانه نقض تحریمهای هستهای و موشکی در لیست سیاه قرار داده و شرکتهای فعال در بازارهای آمریکا را از هرگونه انعقاد قرار داد و مراوده با آنها منع کرده است.[۱۳]
درواقع، درحالیکه طرفهای غربی اعلام میکنند که این تحریمها جدید نیستند، بررسی دقیقتر حاکی از این است که این تحریمها، جدید هستند. بهعنوان مثال بر اساس توافق ژنو، آمریکا قبول کرد تا صادرات نفت ایران در سطح یک میلیون بشکه باقی بماند. از ۲۰ ژانویه، زمان اجرایی شدن این توافق، چشمان رسانههای خارجی از جمله رویترز تماماً به آمار صادرات نفت ایران، ورود و خروج نفتکشهای ایرانی به بنادر معطوف شد تا مبادا آمار صادرات نفت ایران از یک میلیون بشکه فراتر رود. از قضا اینگونه شد و آمار فراتر از رقم مذکور رفت و هیاهوی رسانهای بلند شد که ایران بیش از یک میلیون بشکه در روز نفت میفروشد. با بررسی بیشتر مشخص شد که این رقم اضافه مربوط به میعانات گازی است که نوعی نفت سبک به شمار میرود و از سوی وزارتخزانهداری آمریکا و قوانین این کشور جزء تحریمها محسوب نمیشود. لذا در روز ۷ شهریور ۹۳ وزارت خزانهداری آمریکا به منظور از بین بردن سرچشمه صادرات میعانات گازی ایران، شرکت «فایلاکا پترولیوم» را که در این امر فعال بود، مورد تحریم قرار داد. در واقع این کشور هوشیارانه و با بهانهجویی، این خلاء در قوانین خود را پر نمود. [۱۴]
در مجموع افزایش تحریمها به موازات مذاکره و اجرای تعهدات از سوی ایران، حاوی معنای صریح و شفافی بوده که عبارت است از افزایش فشار و تحمیل خواستهها از سوی طرف غربی. لذا اعتماد و باورپذیری نسبت به توافق با این کشورها، غیرمنطقی بوده و بدیهی است طرفی که به این توافق مختصر پایبند نبوده، تضمینی وجود ندارد که نسبت به تعهدات خود در توافق جامع نیز پایبند باشد؛ حالآنکه این نوع رفتار ایالات متحده در موضوعات مختلف پس از انقلاب مسبوق به سابقه است.
سخن پایانی
۱. برخلاف اقدامات مجدّانهی ایران در قبال توافق ژنو، ایالات متحده بار دیگر نشان داد هدف این کشور نه حل مشکلاتش با برنامه هستهای ایران، بلکه تقابل راهبردی با نظام جمهوری اسلامی ایران میباشد. لذا حدود یکسال مذاکرات نه تنها فواید چندانی برای ایران نداشت، بلکه منجربه تشدید موازنهی واشنگتن نسبت به تهران گردید.
۲. البته ممکن است برخی اقدامات طرف آمریکایی با هدف ساکت کردن برخی جناحهای تندروی داخلی صورت پذیرد؛ اما وقتی این اقدامات به منافع ایران ضربه میزند، با هر انگیزهای که انجام شده باشد، باید به آن پاسخ جدی داد. این درحالی است که اگر این امر صرفاً مصرف داخلی داشت، دستکم میبایست به تعداد تحریمهای صورت گرفته، برای جلوگیری از تخریب اعتماد میان طرفین تمهیداتی نیز برای ایران در نظر گرفته میشد، درحالیکه دولت آمریکا صرفاً اقدام به ایجاد و تداوم محدودیتها علیه ایران نمود.