امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

آخرت؛ جهان واپسین، عالم پس از دنیا

#1
Smile 
آخرت برگرفته از ریشه «ا ـ خ ـ ر» و مؤنث «آخر» در برابر اوّل است و همان گونه که از این جهان به «اولی» تعبیر شده، از جهان پس از دنیا نیز به «آخِر» و «آخرت» تعبیر می شود. منشأ ایمان به آخرت، بیش از هر چیز، وحی الهی است که به وسیله پیامبران به بشر ابلاغ شده است[۲۱] و قرآن نیز با شیوه های گوناگونی به اثبات معاد پرداخته و به شبهات منکران آن پاسخ گفته است؛ ولی وجود چنین جهانی از طریق عقل و فطرت نیز اثبات می شود؛ زیرا عقل انسان، پس از شناختن خداوند و عدالت وی، درمی یابد که باید جهانی پس ازدنیا وجود داشته باشد تادر آن، هرکس به جزای اعمال خویش برسد.[۲۲]چنان که وجود نداشتن آخرت به این معنا است که آفرینش آسمان ها و زمین و دیگر موجوادت بیهوده است و این با حکمت خداوند منافات دارد.

فطرتِ نامحدودطلبی و عشق به جاودانگی که در محبّت فرزند و علاقه به جاودانگی در خاطره ها و ... ظهور می یابد نیز انسان را به اندیشه در جهانی دیگر سوق می دهد.[۲۳] تحقیقات باستان شناسی درباره انسان های نخستین، نشان می دهد که آن ها نیز به نوعی حیات غیر آشکار برای مردگان اعتقاد داشتند؛ لذا همراه آن ها غذا و سلاح دفن می کردند.[۲۴]

طبق آیات قرآن، ایمان به آخرت از آموزه های اصلی همه ادیان الهی بوده که تمام پیامبران درباره آن تأکید ویژه ای داشته اند. (اعلی/ ۸۷ ، ۱۷ ـ ۱۹) امّا در کتاب های آسمانی مربوط به ادیان گذشته که اکنون در دست ما قرار دارد، توجّه چندانی به آخرت نشده است. از میان ادیان بزرگ شناخته شده، شاید اوستا نخستین کتابی باشد که با صراحت از جهانی در پایان دنیا یاد، و درباره حالات آن، حتّی بیش تر از کتاب مقدّس بحث کرده است.[۲۵] هندوان و بوداییان نیز به جهان سعادت مندی معتقدند که بی درنگ پس از مرگ یا پس از تناسخ های مکرّر به آن می پیوندند.[۲۶] در تورات کنونی به ندرت ذکری از آخرت به میان آمده؛[۲۷] حتّی برخی از دانش مندان یهودی با صراحت وجود آن را انکار کرده اند.[۲۸] در انجیل کنونی، توجّه بیش تری به مباحث آخرت شده؛ امّا باز هم به آخرت شناسی اهمّیّت کمی داده شده است؛[۲۹] در صورتی که دین اسلام برای آخرت اهمیّت خاصّی قائل شده و اعتقاد به آن را در کنار اعتقاد به توحید، شرط مسلمانی دانسته است.[۳۰] آیات فراوانی از قرآن، به بحث درباره آن جهان پرداخته، به طوری که گفته شده، حدود یک سوم[۳۱] قرآن، آیات مربوط به جهان آخرت است. در حقیقت، آخرت مکمّل و معنابخش دیگر اصول دین بوده، بدون آن نمی توان به خداوند و صفاتش مانند عدل و حکمت و فلسفه نبوّت و به تبع آن امامت اعتقاد کامل یافت؛[۳۲] به عبارت دیگر، بدون آخرت، دعوت دینی و تبلیغ پیامبران بی اثر خواهد بود؛ زیرا پذیرفتن دین و پیروی از مقرّرات شرع، خالی از کلفت و سلب آزادی نیست و در صورتی که متابعت آن، اثری در بر نداشته باشد، هرگز مردم زیر بار آن نرفته، از آزادی طبیعی دست بر نخواهند داشت.[۳۳]

موضوع آخرت را در قرآن کریم، از واژه های فراوانی مانند برزخ، بعث، حشر*، نشر، صراط، قیامت*، میزان*، یوم الدین، یوم الفرقان، یوم الحسرة، یوم الحساب و ده ها واژه دیگر می توان استفاده کرد؛ ولی با توجّه به تحلیل واژه «آخرت» که در آن تقابل با جهان نخستین (دنیا) نهفته، مناسب تر است در مقاله مربوط به آن، به مسائل کلّی مربوط به آن جهان پرداخته شود و از آن جا که این گونه مباحث در قرآن بیش تر با دو واژه «آخرت» و «یوم الآخر» بیان شده، دراین مقاله نیز از واژه های دیگر جزدر عنوان «شباهت ها و تفاوت های دنیا و آخرت» که در جهت تبیین حقیقت آخرت است، کم تر استفاده می شود و اغلب به آیاتی پرداخته می شود که دربردارنده یکی از دو واژه مزبور باشند؛ ضمن آن که مبحث آخرت، مبحثی گسترده بوده، هریک از واژه های دیگر، خود نیزبه طور مستقل مدخل قرار می گیرند.

واژه «آخرت» ۱۱۳ بار به همین معنادر قرآن به کار رفته است.[۳۴] در نُه مورد با کلمه «دار» آمده که صفت یامضافٌ الیه «دار» است: «وَإنَّ الدَّارَ الأخِرةَ لَهِیَ الحَیَوانُ» (عنکبوت/۲۹،۶۴)، «وَ لَدارُ الأخِرَةِ خَیرٌ.» (یوسف/۱۲،۱۰۹) دریک جا صفت برای «النشأة» است: «یُنشِیءُ النَّشأَةَ الأخِرَةَ.» (عنکبوت/۲۹،۲۰) درپنج مورد در برابر واژه «الاولی» و در ۴۸ مورد، برابر «الدنیا»: «رَبَّنا ءَاتِنا فِی الدُّنیا حَسَنةً وَ فِی الأخِرَةِ حَسَنةً» (بقره/۲،۲۰۱) به کار رفته است. لفظ ألاخِر در ۲۶ مورد صفت «یوم» قرار گرفته: «ءَامَنّا بِاللّهِ وَبِالیَومِ الأَخِرِ.» (بقره/۲،۸)[۳۵] در مواردی که واژه «آخرت» به تنهایی به کار رفته، موصوف آن یکی از واژه های «دار» «الکَرَّة»[۳۶] «النَّشأة»[۳۷] یا «الحیاة»[۳۸] در تقدیر است. درباره این که برزخ* از مراحل کدام جهان به شمار می آید، سه نظر وجود دارد: ۱. برزخ، جزئی از دنیا و تتمه آن است و آخرت پس از پایان برزخ آغاز می شود؛[۳۹] ۲. برزخ، جزء آخرت است و انسان با مرگ وارد آخرت می شود؛[۴۰] ۳. برزخ عالمی مستقل بین دنیا* و آخرت است که نه کاملاً ویژگی های دنیا را دارد و نه کاملاً ویژگی های آخرت را؛[۴۱] ولی گویا که آخرت، همه مراحل پس از زندگی دنیا از جمله قبر و برزخ را دربرمی گیرد؛[۴۲] بنابراین، مراحل جهان آخرت با مرگ آغاز شده[۴۳] و انسان در عالم قبر* جای می گیرد: «ثُمَّ أَماتَهُ فأَقبَرهُ» (عبس/ ۸۰ ، ۲۱) و تا قیامت در برزخ مانده: «و مِن وَرائِهم بَرزخٌ إِلی یَومِ یُبعَثونَ» «مؤمنون/ ۲۳، ۱۰۰) در بهشت یا جهنّمِ* برزخی به سر خواهد برد و در آن، هر صبح و شام متنعّم یا معذّب است: «جنّـتِ عدن ... * و لَهُم رِزقُهم فِیها بُکْرةً و عَشِیًّا» (مریم/۱۹،۶۱ و ۶۲)، «النَّارُ یُعرَضُونَ عَلیها غُدوًّا و عَشِیًّا و یَومَ تَقومُ السَّاعةُ أَدخِلُوا ءَالَ فرعونَ أَشدَّ العَذابِ.» (غافر/ ۴۰، ۴۶) بر اساس روایتی با توجّه به آیه«لاَیَرونَ فیهَا شَمسًا و لاَزَمهَریرًا» (انسان/۷۶،۱۳) در بهشت جاوید، صبح و شام وجود ندارد.[۴۴] دوره برزخ با نفخ صور و فنای همه موجودات به پایان می رسد: «و نُفخَ فِی الصُّورِ فصَعِقَ مَن فِی السَّمـوتِ و مَن فِی الأَرضِ» (زمر/۳۹، ۶۸) سپس قیامت با نفخ صور دیگری آغاز می شود: «ثُمَّ نُفخَ فِیهِ أُخری فإِذا هُم قِیامٌ یَنظُرُونَ.» (زمر/ ۳۹، ۶۸)

متکلّمان آخرت را در آینده زمانی و در عرض دنیا می دانند؛[۴۵] ولی فلاسفه برآنند که آخرت درآینده زمانی نیست؛ بلکه باید آن را در مراتب عالی سلسله طولی وجود جُست.[۴۶] اینان با استدلال به آیاتی چون: «إِنَّ جَهنّمَ لَمُحِیطةٌ بِالکـفِرینَ» (توبه/۹، ۴۹) معتقدند که آخرت بر دنیا احاطه داشته؛ چنان که روز بر ساعات آن احاطه دارد.[۴۷] حکیمان اسلامی همه تفاوت های دنیا و آخرت را در چگونگی وجود آن دو دانسته اند[۴۸]:«یَومَ تُبدَّلُ الأَرضُ غَیرَالأَرضِ وَالسَّمـوتُ ...» (ابراهیم/۱۴،۴۸) و آن ها را در چند تفاوت بنیادین خلاصه می کنند.[۴۹]

شباهت ها و تفاوت های دنیا و آخرت:
برای شناخت بهتر آخرت، لازم است به بررسی شباهت ها و تفاوت های دنیا و آخرت بپردازیم؛ زیرا دنیا و آخرت دو مفهوم متضایف هستند که شناخت هر یک بدون شناخت دیگری ممکن نیست.[۵۰]

الف) شباهت ها:

انسان در هر دو جهان به خود و متعلّقاتش آگاهی کامل داشته و از شخصیّتی واحد برخوردار است:
«یـلَیْتَنی کُنتُ مَعَهُم» (نساء/ ۴، ۷۳) و نیز کهف/ ۱۸، ۴۲؛ حاقه/۶۹ ،۲۵؛ فجر/ ۸۹ ، ۲۲۴. ۲.انسان در هر دو جهان، غرایز انسانی و حیوانی دارد[۵۱]:«و فـکِهَة مِمّا یَتخَیَّرُونَ * وَ لَحمِ طیر مِمّا یَشْتَهُونَ * وَ حُورٌ عِینٌ * ... لا یَسمَعوُنَ فِیها لَغوًا و لا تَأثِیمًا * إلاّ قِیلاً سَلَـمًا سلـمًا» (واقعه/ ۵۶ ، ۲۰ـ ۲۶) و با آلام و لذّت های عقلی و حسّی مواجه است[۵۲]:«و لا یُکَلِّمُهمُ اللّهُ و لاَ یَنظُرُ إِلیهِم یَومَ القِیـمةِ و لاَ یُزکّیهِم و لَهُم عَذابٌ ألیمٌ» (آل عمران/ ۳، ۷۷) و «ارجِعِی إلی رَبِّکِ رَاضِیةً مَرضِیَّةً * فَادخُلی فِی عِبـدِی * وَادخُلِی جَنَّتِی» (فجر/ ۸۹ ، ۲۸ ـ ۳۰) و رنج ها و لذّت های جسمی، در هر دو جهان از طریق جسم برای روح*، حاصل می شود: «کُلَّما نَضِجَت جُلُودُهم بَدّلنـهُم جُلودًا ... .» (نساء/ ۴، ۵۶) ۳. خداوند در هر دو جهان قابل رؤیت حسّی نیست[۵۳]:«لا تُدرکُه الأبصـرُ» (انعام/ ۶ ، ۱۰۳) گرچه در آخرت، حق به طور کامل آشکار شده، انسان ها به وجود پروردگار یقین می یابند[۵۴]:«... و یَعلمُون أنّ اللّه هو الحَقُّ المُبینُ.» (نور/ ۲۴، ۲۵) ۴. از آن جا که خداوند، افعال و اعمال انسان ها را در بهشت و جهنّم به خودشان نسبت می دهد: «فشـرِبونَ شُربَ الهیم» (واقعه/ ۵۶ ، ۵۵) «یَشربوُنَ من کَأس ...» (انسان/ ۷۶، ۵)، آشکار می شود که انسان ها در آن جهان نیز اراده و اختیار دارند؛[۵۵] امّا هر کس در محدوده دارایی ها و توانایی هایش می تواند آن را اجرا کند و آن نیز به میزانی است که انسان خود را در این دنیا در اختیار خدا و رسول قرار داده و از خود سلب اراده کرده باشد. (احزاب/ ۳۳، ۳۶)[۵۶]

ب) تفاوت ها:

۱) آخرت بر خلاف دنیا، از تغییر، فساد و فنا مصون بوده: «... فِیهَا أَنهـرٌ مِن ماء غَیرِ ءَاسِن و أَنهرٌ مِن لَبن لَم یَتغیَّر طَعمُهُ ...» (محمد/۴۷،۱۵) جهان بقا و ثبات است:[۵۷]«... إِنَّما هـذهِ الحَیوةُ الدُّنیا مَتعٌ و إِنَّ الأَخِرةَ هِیَ دارُالقَرارِ» (غافر/۴۰،۳۹) و عوارضی مانند پیری و مرگ در آن وجود ندارد[۵۸]:«لاَیُقضی عَلیهِم فَیَمُوتوا ... .» (فاطر/۳۵،۳۶) علاّمه طباطبایی پس از ذکر آیاتی که بیان گر انقراض این دنیا است، در تبیین آخرت می گوید: این مطلب از ملاحظه کتاب و سنّت، به طور قطع و ضرور استفاده می شود که در آخرت، نظام زندگی در تمام شؤون آن با نظام زندگی در دنیامغایرت دارد. آخرت ابدی است وبرای ساکنان آن، یا سعادت محض به شمار می رود که همه چیز برایشان مهیّا است و یا شقاوت محض است که جز آن چه را ناخوش می دارند، برای آن ها نیست.[۵۹]

۲) دنیا، جهان عمل و تکلیف و آزمایش (کهف/۱۸،۷) و آخرت، جهان نتیجه و جزا و پاداش* است[۶۰]:«... و لا تَعتِذرُوا الیَومَ إنّما تُجزَونَ ما کُنتُم تَعملُون» (تحریم/ ۶۶ ، ۷) لذا مهلت ها در آن جهان به پایان می رسد[۶۱]:«... و لاَ هُم یُنظَرونَ.» (بقره/۲،۱۶۲) از هنگامی که انسان مرگ را با چشم دیده و در حال احتضار* و جان کندن است، راه توبه وبازگشت بسته می شود. (مؤمنون/۲۳، ۹۹و۱۰۰) البتّه در برزخ دست انسان از عمل کوتاه است؛ ولی بر پایه برخی روایات از سه ناحیه ممکن است بهره مند شود: بنای خیری که از خود به یادگار گذاشته است و دیگران از آن استفاده می کنند و اثر علمی که پویندگان علم از آن بهره می برند و فرزندان صالح و با ایمانی که برای او آمرزش می طلبند.[۶۲]

۳) جهان آخرت دارای حیات بوده: «... وَ إِنَّ الدَّارَ الأَخِرةَ لَهِیَ الحَیَوانَ ...» (عنکبوت/۲۹،۶۴) تمام موجودات آن از علم شعور و نطق برخوردارند[۶۳]:«و قَالوا لِجُلودِهم لِمَ شَهِدتُّم عَلینَا قَالوا أَنطقَنَا اللّهُ الَّذِی أَنطَقَ کُلَّ شَیء ...» (فصلت/۴۱،۲۱) و اعمال انسان ها با صورت های زیبا و لذّت بخش یا زشت و وحشت زا تجسّم می یابد[۶۴]:«... و وَجَدوا مَاعَمِلوا حَاضِراً ...» (کهف/ ۱۸، ۴۹) و «... هَل تُجزَونَ إِلاَّ ماکُنتُم تَعملونَ» (نمل/۲۷،۹۰) به همین سبب، در آخرت، تمام حقایق آشکار و تمام پنهانی ها ظاهر می شوند[۶۵]:«یَومَ تُبلَی السَّرائِرُ.» (طارق/۸۶ ،۹) طبری در تفسیر «لَهی الحَیَوان» می گوید: در سرای آخرت، زندگی جاودانه و زوال ناپذیری است که مرگی با آن نیست و در تأیید این نظر، به کلام ابن عبّاس و مجاهد و قتاده استناد کرده است.[۶۶]

۴) روابط موقّت و بی بنیاد دنیایی و ضوابط حاکم در آن، مانند سفارش، خویشاوندی و دوستی های غیر الهی، در آن جهان از بین می رود و فقط روابط و ضوابط تکوینی و واقعی برقرار می ماند[۶۷]:«... لاَتَجزِی نَفسٌ عَن نَفس شَیئاً و لاَیُقبلُ مِنهَا شَفـعَةٌ...» (بقره/۲،۴۸)، «... فلا أنسابَ بینَهم یومئذ...» (مؤمنون/۲۳، ۱۰۱)، «... و تَقطَّعَت بِهِمُ الأَسبَابُ» (بقره/۲، ۱۶۶) لذا در آخرت، فقط امتیازهای حقیقی و واقعی پذیرفته می شود، نه امتیازهای ظاهری و صوری[۶۸]:«... إِنَّ أَکرمَکُم عِندَ اللّهِ أَتقَـکُم...» (حجرات/۴۹،۱۳) ضمن آن که در آخرت، هیچ نوع ستمی وجود نداشته، به قدر رشته هسته خرمایی به انسان ها ستم نمی شود: «... و لاَتُظلَمونَ فَتیلاً.» (نساء/۴،۷۷) در آخرت، زندگی اجتماعی به صورت تعاون و همکاری بین انسان ها وجود ندارد؛ بلکه سرنوشت هر شخص را عقاید و اعمال وی تعیین می کنند: «لِکُلّ امرِی مِنهُم یَومَئِذ شَأنٌ یُغنِیه» (عبس/ ۸۰ ، ۳۷) البتّه روابط معنویی که در این جهان بین انسان ها وجود دارد، در آن جهان صورت عینی و ملکوتی می یابد؛ بنابر این اگر کسی سبب هدایت شخصی شود، در رستاخیز شخص هادی به صورت امام و شخص هدایت یافته به صورت مأموم ظاهر می شود و این همان شفاعت درست و پذیرفته شده است. در گمراه کردن نیز همین گونه است؛ چنان که فرعون در آخرت، پیشاپیش قومش بوده، آنان را وارد آتش می کند: «و یَقدُمُ قَومَه یَوم القِیـمة فأورَدَهُم النّار.» (هود/ ۱۱، ۹۸)

۵ ) نعمت ها و عذاب ها در آخرت تفاوت بسیاری با دنیا دارند.[۶۹] نعمت های آخرت، بسیار شریف و غیر قابل تصوّرند: «فَلاَتَعلمُ نَفسٌ مَا أُخفِیَ لَهُم مِن قُرَّةِ أَعیُن...» (سجده/ ۳۲، ۱۷)، «...ولَلأَخِرةُ أَکبرُ دَرجت و أَکبرُ تَفضِیلاً.» (اسراء/۱۷،۲۱) در آخرت برای مؤمنان درجات گوناگونی وجود دارد: «أولــئِک هم المؤمنون حقًّا لَهُم دَرَجـتٌ عند ربِّهم.» (انفال/ ۸ ، ۴) بر اساس روایات، برتری درجات به دلیل برتری عقول و اعمال بندگان و فاصله بالاترین و پایین ترین درجات بهشت، مانند فاصله زمین و آسمان است.[۷۰] عذاب های آخرت نیز بسیار شدید و دردناکند.[۷۱] قرآن سختی و دردناکی فوق العاده عذاب آخرتی را با اوصاف «عظیم» (بقره/۲،۱۱۴؛ مائده/۵ ،۳۳ و ۴۱)، «اکبر» (زمر/۳۹،۲۶)، «شدید» (حدید/۵۷ ، ۲۰)، «اَشدّ» (طه/۲۰،۱۲۷)، «اَشقّ» (دشوار) (رعد/۱۳،۳۴)، «أبقی» (ماندگارتر) (طه/۲۰،۱۲۷)، و «أخزی» (رسوا کننده تر) (فصّلت/۴۱،۱۶) تبیین کرده است. براساس روایتی، بخشی از آتش* آخرت، هفتاد بار با آب خاموش، سپس شعلهور شده تا به صورت آتش دنیا درآمده است.[۷۲] نکته دیگر این که انسان در صورت برخورد با مشکلات در دنیا، پس از مدّتی به آن ها عادت کرده، تحمل آن ها برایش آسان تر می شود؛ همان طور که از نعمت های یک نواخت نیز خسته و دل زده می گردد؛ امّا در آخرت، نه جهنّمیان به آتش خو می گیرند[۷۳]:«یُریدونَ أَن یَخرُجوا مِن النَّارِ و مَا هُم بِخرجِینَ مِنها...» (مائده/۵ ،۳۷) و نه بهشتیان از نعمت های آن دل زده و خسته می شوند[۷۴]:«...لاَ یَبغونَ عَنهَا حِوَلاً.» (کهف/ ۱۸، ۱۰۸)

۶ ) خیر و شرّ، سعادت و شقاوت، و مرگ و زندگی در دنیا به هم آمیخته اند: «... و نَبلوکُم بِالشَّرِّ والخَیرِ فِتنَةً...» (انبیاء/۲۱،۳۵) امّا این امور در آخرت، به طورکامل ازهم جدا می شوند[۷۵]:«إِنَّ یَومَ الفَصلِ کانَ مِیقتاً» (نبأ/۷۸،۱۷)چنان که دردنیا، صدق و کذب وحقّ و باطل به هم آمیخته اند؛ ولی آخرت روز جدایی حق ازباطل است. (مرسلات/۷۷، ۳۸) در آخرت، پرهیزگاران و تبه کاران از یک دیگر متمایز می شوند: «و امتَـزُوا الیومَ أیُّها المُجرِمُون.» (یس/ ۳۶، ۵۹ ؛ دخان/ ۴۴، ۴۰) در آن جا پلید و پاکیزه از هم جدا می شوند: «لِیَمیزَ اللّهُ الخَبیثَ من الطَّیّبِ» (انفال/ ۸ ، ۳۷) بنابر این در سرای آخرت جایی برای دروغ گفتن و کتمان حقیقت وجود ندارد. افزون بر این، در آن جهان گواهان و شاهدان متعدّدی وجود دارند که با وجود آن ها جایی برای پوشاندن حق باقی نمی ماند؛ مانند: پیامبران (نحل/ ۱۶، ۸۹)، امامان (بقره/ ۲، ۱۴۳)، فرشتگان (ق/۵۰ ، ۲۱)، زمین (زلزله/ ۹۹، ۴ و ۵) و اعضا و جوارح. (نور/۲۴،۲۴)

۷) در آخرت تمام پراکندگی ها و انتشارهایی که در آسمان ها و زمین وجود دارند، به وحدت و تجمّع می گرایند[۷۶]:«و مِن ءَایـتهِ خَلقُ السَّمـوتِ والأَرضِ و ما بَثَّ فِیهما مِن دَابَّة و هو عَلی جَمعِهِم إِذَا یَشاءُ قَدِیرٌ» (شوری/۴۲،۲۹) و نیز تمام انسان ها در آن گرد آورده می شوند[۷۷]:«ذلکَ یَومٌ مَجموعٌ لَهُ النَّاسُ...» (هود/۱۱،۱۰۳) و «هـذا یوم الفصل جمعنـکم و الأوّلین.» (مرسلات/ ۷۷، ۳۸) به گفته خواجه نصیرالدّین طوسی، زمان، علّت تغیّر، و مکان علّت تکثّر است و تغیّر و تکثّر، علّت محجوب شدن برخی موجودات از برخی دیگر به شمار می رود و چون در قیامت، زمان و مکان مادّی مرتفع می شود، حجاب ها از بین می رود و خلق نخستین و واپسین مجتمع می شوند.[۷۸]

۸ ) در آخرت، مؤمنان به هر نوع خواسته ای که داشته باشند، رسیده، هیچ گاه ناکام نمی شوند[۷۹]: «... و فِیهَا ما تَشتَهیهِ الأَنفسُ و تَلَذُّ الأَعینُ...» (زخرف/۴۳،۷۱)، «... ولَکُم فِیهَا ما تَشتَهِی أَنفسُکُم و لَکُم فِیهَا ما تَدَّعُونَ» (فصلت/۴۱،۳۱) امّا کافران به هیچ یک از خواسته هایشان نخواهند رسید: «و حِیلَ بَینَهُم و بَینَ ما یَشتهونَ... .» (سبأ/۳۴،۵۴)

۹) در دنیا، غفلت، نادانی، مستی و فریب وجود دارد: «... و هُم فِی غَفلة مُعرِضونَ» (انبیاء/۲۱،۱)، «...و لـکِنَّ أَکثرَ النَّاسِ لاَیَعلمونَ» (نحل/۱۶،۳۸)، «لَعَمرُکَ إِنَّهُم لَفِی سَکرَتهِم یَعمَهونَ» (حجر/۱۵،۷۲)، «...مَا الحَیوةُ الدُّنیَا إِلاَّ مَتـعُ الغُرورِ» (آل عمران/۳،۱۸۵) ولی آخرت، عالم بینایی وعلم است[۸۰] و چون حجاب هاوپرده ها از جلو انسان ها برداشته می شود، انسان با بینشی درون گر، حقایق را درک می کند[۸۱]:«...فَکشَفنَا عَنکَ غِطاءَکَ فَبَصرُکَ الیَومَ حَدِیدٌ» (ق/۵۰ ،۲۲)، «... ویَعلمونَ أَنَّ اللّهَ هُوالحَقُّ المُبِینُ.» (نور/۲۴،۲۵)

۱۰) در آخرت، ابدان تابع نفوس است؛ بدین جهت کور دلان، از چشمان ظاهری نیز محروم خواهند بود: «و مَن أَعرَضَ عن ذِکرِی... و نَحشُرُه یومَ القیـمة أعمَی * قَال رَبِّ لِم حَشرتَنی أعَمی و قد کنتُ بَصیرًا...» (طه/ ۲۰، ۱۲۴ و ۱۲۵)[۸۲] و مشتهیات نیز به تبع شهوات آفریده می شوند، نه آن که خود برانگیزاننده شهوات باشند[۸۳]:«لهم ما یشاءون فیها» (ق / ۵۰ ، ۳۵) و «فیها ما تشتهیه الأنفُس» (زخرف/ ۴۳، ۷۱).

۱۱) در آخرت، مقیاس های زمانی و مکانی که در دنیا وجود دارد، برچیده می شود: «... فی یوم کان مِقدارُه خمسینَ أَلفَ سَنة» (معارج/ ۷۰، ۴) و«جَنّة عَرضُها السّمـوتُ و الأرض.» (آل عمران/۳،۱۳۳)

ایمان به آخرت در قرآن:
ایمان به آخرت، در کنار ایمان به خدا و ایمان به پیامبران قرار گرفته که نشان دهنده اهمّیّت آن است: «وَلـکِنَّ البِرَّ مَن ءَامَنَ بِاللّهِ وَ الیَومِ الأخِرِ وَالمَلـئِکَةِ والکِتـبِ وَالنَّبیِّینَ» (بقره/۲،۱۷۷) هم چنین به تصریح قرآن، ایمان* به آخرت، جزئی از دعوت سایر پیامبران نیز بوده؛[۸۴] چنان که در صحف ابراهیم و موسی(علیهما السلام)بر پایدار بودن آخرت تأکید شده (اعلی/۸۷ ،۱۷ـ۱۹) و شعیب(علیه السلام)قوم خود را به پرستش خدا و باور به آخرت ترغیب کرده است. (عنکبوت/۲۹،۳۶) یوسف(علیه السلام)از منکران خدا و آخرت دوری جسته، خود را در اعتقاد به مبدأ و آخرت، پیرو پدرانش ابراهیم و اسحاق و یعقوب می داند (یوسف/۱۲،۳۷ و ۳۸) هم چنین موسی(علیه السلام)قارون مال اندوز را به کار برای آخرت می خواند. (قصص/۲۸،۷۷) درباره جمعی از اهل کتاب، آمده است: از میان اهل کتاب، گروهی درست کردارند... به خدا و آخرت ایمان دارند. (آل عمران/ ۳، ۱۱۳ و ۱۱۴)

آثار ایمان به آخرت:
ایمان و باور به سرای آخرت و اعتقاد به این که بین کردار انسان در دنیا و سرنوشت او در آخرت ارتباط وجود دارد، تأثیر بسیاری در روح و روان و نیز افعال اختیاری انسان دارد. برخی از آثاری که قرآن آن ها را ذکر کرده بدین شرح است: ۱.پای بندی به دستورهای الهی: ایمان به آخرت، موجب تسلیم شدن در برابر فرمان های خداوند، مانند جهاد (توبه/۹،۴۴)، انفاق در راه خدا (توبه/۹،۹۹)، مراقبت بر نماز (انعام/۶ ،۹۲)، تعمیر مساجد (توبه/۹،۱۸)، رعایت حقوق خانواده (بقره/۲،۲۲۸ و ۲۳۲) و شهادت به حق (طلاق/۶۵ ،۲) می شود. ۲. اطاعت از خدا و پیامبر و اولوا الامر: قرآن، لازمه ایمان به خدا و آخرت را اطاعت از خدا، پیامبر و اولیای امر می داند: «أَطِیعُوا اللّهَ و أَطِیعُوا الرَّسولَ و أُولِی الأَمرِ مِنکُم ... إِن کُنتُم تُؤمِنونَ بِاللّهِ و الیَومِ الأَخِرِ». (نساء/۴،۵۹) ۳.حق طلبی و ایمان به قرآن: کسانی که به آخرت ایمان می آورند، در مقابل حقیقت تسلیم بوده، به قرآن نیز ایمان می آورند: «وَالَّذِینَ یُؤمِنونَ بِالأَخِرةِ یُؤمِنونَ به.» (انعام/۶ ،۹۲) به گفته علاّمه طباطبایی، چون قرآن به آرامش آخرتی می خواند و از عذاب جاویدان برحذر می دارد، مؤمنان به آخرت و به آن ایمان می آورند.[۸۵] ۴. پیروی نکردن از شیطان: شیطان، بر مؤمنان به آخرت سلطه ای که به پیروی از او بینجامد ندارد:«و مَا کانَ لهُ عَلیهِم مِن سُلطـن إِلاَّ لِنَعلمَ مَن یُؤمِنُ بِالأَخِرةِ» (سبأ/۳۴،۲۱) زیرا تردید در امر آخرت عامل پیروی از شیطان است.[۸۶] ۵ . آرامش*: انسانی که همه چیز را در زندگی دنیا خلاصه می کند و به آخرت ایمان ندارد، در زندگی احساس پوچی و بی هدفی می کند؛ از همین رو ناکامی ها، سختی ها و مصیبت ها و هم چنین ترس از مرگ و نابودی و نبود پناه گاه مطمئن و نگرانی از گذشته و فرصت های از دست رفته و وحشت از آینده، آرامش روحی و روانی او را سلب می کند؛[۸۷] در حالی که انسان معتقد به آخرت، دنیا را گذرگاه و وسیله ای برای رسیدن به هدف، و آخرت را هدف و مقصد جاودانی خود می شناسد. کسانی که به خدا و روز بازپسین ایمان آورده، کار نیکو انجام می دهند، نه ترسی دارند و نه اندوهی: «مَن ءَامَن بِاللّهِ و الیَومِ الأَخِرِ و عَمِلَ صـلحاً فَلاَ خوفٌ عَلیهِم و لاَ هُم یَحزَنونَ.» (مائده/۵ ،۶۹) نیز بقره/۲،۶۲ . ۶ . بهره مندی از نعمت های دنیایی با مصونیّت از عذاب آخرتی: ابراهیم(علیه السلام)در دعای خویش از خدا می خواهد که مکّه را شهری امن گرداند، و مردمش را ـ هرکس از آنان که به خدا و روز بازپسین ایمان بیاورد ـ از فرآورده های دنیا روزی بخشد: «و إِذ قَالَ إِبرهیمُ رَبِّ اجعَل هـذا بَلداً ءَامِناً و ارزُق أَهلَهُ مِنَ الثَّمرتِ مَن ءَامنَ مِنهُم بِاللّهِ والیَومِ الأَخِرِ». (بقره/۲،۱۲۶) خداوند ضمن پذیرش دعای ابراهیم(علیه السلام)بیان داشته که کافران از اهل مکّه را نیز از نعمت های دنیایی بهره مند می سازد؛ امّا در آخرت، این دو گروه از هم جدا و کافران به عذاب* آتش مبتلامی شوند. (بقره/۲، ۱۲۶) طبرسی «ثمرات» در آیه را به «انواع رزق» تفسیر کرده است.[۸۸] ۷. برخورداری از هدایت و رستگاری*: آنان که به آخرت یقین* داشته باشند، از هدایت الهی برخوردار بوده، هم آنان رستگارند: «و هُم بِالأَخرةِ هُم یُوقِنونَ * أُولـئِکَ عَلی هُدیً مِن رَبِّهِم و أُولـئِکَ هُمُ المُفلِحون.» (لقمان/۳۱،۴ و ۵) ۸ .پاداش الهی: کسانی که به خدا و آخرت ایمان داشته، کارهای پسندیده انجام دهند، اجرشان نزد خدا محفوظ است:«مَن ءَامنَ بِاللّهِ و الیَومِ الأَخِرِ و عمِلَ صـلِحاً فَلهُم أَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم» (بقره/۲،۶۲) و نیز نساء/۴،۱۶۲. ۹. رحمت و رضون الهی و بهشت: مؤمنان به خدا و آخرت، در جوار رحمت حق در می آیند: «ومِنَ الأَعرابِ مَن یُؤمنُ بِاللّهِ و الیَومِ الأَخِرِ ... سَیُدخِلُهُم اللّهُ فِی رَحمتِهِ» (توبه/۹،۹۹) و آیه ۲۲ مجادله/۵۸ آنان را به بهشت* جاوید وعده می دهد. خداوند از آنان راضی است و آنان نیز از خدا راضی اند: «لا تَجِدُ قومًا یُؤمنونَ بِاللّهِ والیَومِ الأَخِرِ... رَضِیَ اللّهُ عَنهُم و رَضُوا عَنه.» ۱۰. خودسازی و پذیرفتن پند: کسانی که به خداو آخرت ایمان داشته باشند، پندهای الهی را می پذیرند: «ذلِکَ یُوعَظُ بهِ مَن کَانَ مِنکُم یُؤمنُ بِاللّهِ و الیَومِ الأَخِرِ... .» (بقره/۲، ۲۳۲) ایمان به آخرت، انسان را به تهذیب جان وا داشته و در پرورش روح نقش مؤثّری دارد.[۸۹]
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Heart عالم برزخ
Star __کتابی جنجالی درباره واپسین روزهای زندگی پیامبر اسلام
Brick شیطان به وسیلۀ زینت دادن متاع‌های دنیا در عقیدۀ انسان نفوذ می‌کند و..
  برخورد دنیا با اهل دنیا!
  گردنه صراط در آخرت را چگونه بگذرانیم؟
  چرا فقط به امام رضا (ع) لقب «عالم آل محمد» داده شد؟
  آموزه‌‏هایى از واپسین روزهاى حیات پیامبر(ص)
  آیا پیامبر اسلام به شهادت رسیدند یا به مرگ طبیعی از دنیا رفتند؟
  بهترین روش دنیا برای ترک استمنا * پست ثابت *
  عالم ذر چیست؟ و کجاست؟

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان