امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

خادم بی نام و نشان امام رضا (ع)

#1
Smile 
این یادداشت چند روزی در تحریریه روزنامه ماند. قرار بود از او عکس بگیریم. قرار بود از او بیشتر بگوییم که کارش چیست و چه می کند، اما او راضی به این کار نبود.


او خودش را خادم امام رضا (ع) می داند. می گوید: چون رستوران دار هستم و در مسیر حرکت زوار امام رضا(ع)، متاسفانه نمی توانم زیاد به مشهد بروم، اما همیشه سعی می کنم به زائرانش خدمت کنم. چند روزی در سال هم که به مشهد می روم آن هم در ایام شهادت آن حضرت کفش زائران آقا را واکس می زنم.


یادداشت عمورضا چند روزی برای به دست آوردن عکسش در تحریریه ماند. او دست دست کرد و آخر سر عکسش را نداد، اما حالا در روز تولد امام مهربانی و ضامن آهو از عمورضایی می نویسیم که بی هیچ چشمداشتی دست زائران در راه مانده را می گیرد، آن هم در حالی که ما عادت کرده ایم تنها آدم های خاص را با انگشت به هم نشان دهیم.


آنهایی را که نقش بازی می کنند و کارشان بازی کردن در نقش دیگران یا بازی کردن در این رشته و آن رشته است، مقابل دوربین های تلویزیونی می نشانیم و از این شبکه به آن شبکه دعوتشان می کنیم که بپرسیم چه کرده اید و چه می کنید.


عادت کرده ایم که چهره ها را بزرگ کنیم و کاری به آنهایی که مثل بیشتر مردم، عادی هستند نداریم. روزنامه ها و مجلات و دیگر رسانه ها پر است از صدا و چهره آدم های معروف و ما مدام عادتمان دیدن روی گل و بزک کرده و شاد و دلربای آنهاست.


این آدم ها آن طور که خودشان می گویند خواب و زندگی ندارند. هر جا که بروند مردم دور آنها را می گیرند و امضا و عکس یادگاری فصل مشترک این دیدارهاست. بعضی از این آدم ها کار های خیر هم می کنند که خیلی هم خوب است. کار های خیر آنها هم حسابی به چشم می آید.


ولی کاش می شد یاد بگیریم که از کارهای خوب و پسندیده خودمان ـ منظورم همین آدم های ساده و بی پیرایه و دارای شغل های معمولی است ـ هم برای خودمان و دیگران تعریف کنیم. کاش آدم های گمنام هم جای بیشتری در میان صفحه روزنامه و شبکه های تلویزیونی داشتند.


کاش می شد از عمورضای نیکوکار که بی چشمداشت و بر اساس ذات انسانی و نیکوی خود، مسافران خسته و در راه مانده را در مسیر تهران به مشهد پناه می دهد، بیشتر نوشت.


عمورضا یا همان رضا کیامنش ، یک انسان گمنام در سطح ملی است. او را آدم های همان شهر کوچک یعنی ایوانکی می شناسند.


او می گوید: فصل سفر که می شود، خیلی پیش می آید که شب و نصف شب وسیله نقلیه مسافران دچار مشکل فنی می شود. مسافرها به اینجا ـ جلوی مغازه اش را می گوید ـ می رسند و نه راه پیش دارند و نه راه پس.


و او با لبخند و مهربانی و بزرگ منشی مسافران را پناه می دهد. به منزلش می برد. گرد خستگی و عصبانیت ناشی از خرابی ماشین را از خانواده های در راه مانده می گیرد و به اتفاق خانواده به آنها خوبی می کند. او می گوید: اینها زائر آقا امام رضا هستند. ما خادم آنهاییم.


زائران آقا امام رضا(ع) بدانند که اگر خدای نکرده وسیله نقلیه شان در ورودی ایوانکی خراب شد و زمینگیر شدند و شب را بی پناه بودند او به آنها پناه می دهد، لبخند می زند و پذیرای آنهاست. کاری که سال هاست بی چشمداشت انجام می دهد.


به گفته خودش حالا دوستان خیلی زیادی در سراسر ایران دارد. همه دوستان آقا رضا هر جای ایران که هستند حتما همیشه از او به نیکی یاد می کنند و می گویند: نه، آدم های خوب که بی منت نیکی می کنند هنوز هم هستند.


کاش می شد از چنین انسان هایی که زیادند ـ و ما فکر می کنیم خیلی کم شده اند، از بس که نامهربان و بی اعتماد شده ایم به هم ـ بیشتر گفت و نوشت.
آگهی
#2
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.flashkhor.com/forum/showthread.php?tid=182087

تکراری
..

 [ ᴇvɪʟ ]
사람들의 수용을 위해 사는 경우, 거절로 죽을거야 

..


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان