12-10-2014، 15:53
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از دانشجو، فردی با در دست داشتن مرجوعهای نزد رییس اداره مبارزه با جرایم جنایی شیراز مراجعه و بیان داشت برادرم مدتی در منزل خواهرمان واقع در شهرستان شیراز زندگی میکرده و در حدود ۵ روز قبل آنجا را به قصد منزلش به سمت زاهدان ترک کرده است اما تاکنون به منزلش واقع در شهرستان زابل نرسیده است.
وی در ادامه بیان داشت: که برادرم به دلیل درگیری که با یکی از همسایگانش که در شهرستان زاهدان داشت منزلش را به زابل آورده بود اما بازهم این شخص به منزلش در زابل رفت و آمد، دارد و چندین بار با هم درگیر شدهاند و اکنون همسر برادرم شاکی است که دلیل درگیری برادرم با این فرد را میداند و باید جوابگو باشد.
در این خصوص همسر فقدانی احضار شد که در اظهاراتش بیان داشت: شوهر من مدتی برای کار به شهرستان شیراز رفته بود و پس از آن دیگر من شوهرم را ندیدهام ولی تا چند روز پیش که قصد داشت به زاهدان بیاید با هم به صورت تلفنی صحبت میکردیم.
نهایتاٌ از وی در خصوص درگیری فرد مورد نظر با همسرش تحقیق شد که بیان داشت: حسین آقا دوست همسرم و همسایه دیوار به دیوار ما بوده است و با ما رفت و آمد خانوادگی داشت، همسرم همیشه میگفت که حسین مثل برادر من است و هر وقت که من منزل نبودم و تو چیزی لازم داشتی بگو که حسین برایت بیاورد، من هم هر زمانی که کپسول، آب شیرین و یا وسایل دیگری نیاز داشتم به حسین آقا میگفتم و او برایمان میآورد.
وی در ادامه بیان داشت: بعد از مدتی میانه آنها بهم خورد و با هم دعوایی کردند، ما هم به همان دلیل منزلمان را به شهرستان زابل آوردیم ولی دلیل دعوای آنها را نمیدانم.
همچنین در این خصوص از دختر حدوداٌ ١٠ ساله فرد فقدانی تحقیق شد که بیان داشت: حدود ٢ ماه است که پدرم را ندیدهام و از او خبر ندارم ولی در این مدت حسین آقا برای ما وسایل مورد نیازمان را میآورد.
در ادامه تحقیقات به شخصی که قبلاٌ با فرد فقدانی درگیر شده بود و در همسایگی آنها زندگی میکرد (حسین) مشکوک شده که بر اساس دستور مرجع قضایی دستگیر و به اداره مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی منتقل شد که در اظهاراتش بیان داشت: فرد فقدانی دوست من بوده و ما زمانی همسایه بودهایم و زمانی که او در منزل نبود، من وسایل مورد نیاز همسرش از قبیل کپسول گاز، آب شیرین و... تهیه و به در منزلش میبردم و هیچگونه کدورتی با یکدیگر نداشتهایم.
ماموران در ادامه تحقیقات و در بازرسی از خودروی وی لکههای خون مشاهده کردند که پس از آزمایش و در بررسیهای تخصصی آزمایشگاه جنایی و اخذ نمونه خون فقدانی و همسر وی مشخص گردید ، هر دو با متهم مورد نظر تماسهای زیادی داشته که نهایتاٌ در روند پرونده به ارتباط بین متهم مورد نظر (حسین) و همسر فقدانی پی برده که مجدداٌ از دختر فرد فقدانی تحقیق شد.
دختر فقدانی در ابتدا منکر هر گونه موضوعی بین مادرش و متهم مذکور بود تا اینکه نهایتاٌ لب به اعتراف گشود و بیان داشت: هنگامی که پدرم از منزل خارج میشد (حسین) برای ما وسایل میآورد، آن شب حدود ساعت ٧ شب حسین به منزل ما آمد و شب خانه ما خوابید تا اینکه به طور اتفاقی صبح پدرم از راه رسید و در منزل را زد و چون کسی از آمدن پدرم خبری نداشت حسین پشت در منزل آمد وقتی که پدرم داخل منزل شد حسین را دید و با هم درگیر شدند و حسین با ضربه چاقو پدرم را زد و چندین بار به این کار ادامه داد تا پدرم را کشت، من گریه میکردم و جیغ میزدم تا اینکه جنازه پدرم را به داخل حمام بردند و داخل پلاستیک زباله کردند و شب آن را داخل صندوق عقب خودرو گذاشته و آن را به جای دوری بردند و همانجا دفن کردند.
هنگامی که از دختر فرد فقدانی سوال شد که چرا در بازجویی اولیه به این موضوع اشاره نکردی اظهار داشت: من ترسیده بودم و وحشت کرده بودم، حسین به من گفت اگر این موضوع را به کسی بگویی تو را هم مثل پدرت میکشم و مادرم هم به من گفته بود اگر به کسی چیزی بگویی من را اعدام میکنند.
نهایتاٌ پس از تحقیقات تکمیلی متهم (حسین) وهمسر فرد فقدانی به رابطهشان اعتراف و بیان داشتند: ما پس از قتل شوهرم او را به بیابانهای اطراف شهر بردیم و همانجا دفن کردیم .
سر انجام اکیپی از کارآگاهان این اداره به محل مورد نظر اعزام و پس از جستجو محل دفن شناسایی و جنازه کشف گردید و متهمان پس از بازسازی صحنه با قرار بازداشت موقت روانه زندان شدند.
وی در ادامه بیان داشت: که برادرم به دلیل درگیری که با یکی از همسایگانش که در شهرستان زاهدان داشت منزلش را به زابل آورده بود اما بازهم این شخص به منزلش در زابل رفت و آمد، دارد و چندین بار با هم درگیر شدهاند و اکنون همسر برادرم شاکی است که دلیل درگیری برادرم با این فرد را میداند و باید جوابگو باشد.
در این خصوص همسر فقدانی احضار شد که در اظهاراتش بیان داشت: شوهر من مدتی برای کار به شهرستان شیراز رفته بود و پس از آن دیگر من شوهرم را ندیدهام ولی تا چند روز پیش که قصد داشت به زاهدان بیاید با هم به صورت تلفنی صحبت میکردیم.
نهایتاٌ از وی در خصوص درگیری فرد مورد نظر با همسرش تحقیق شد که بیان داشت: حسین آقا دوست همسرم و همسایه دیوار به دیوار ما بوده است و با ما رفت و آمد خانوادگی داشت، همسرم همیشه میگفت که حسین مثل برادر من است و هر وقت که من منزل نبودم و تو چیزی لازم داشتی بگو که حسین برایت بیاورد، من هم هر زمانی که کپسول، آب شیرین و یا وسایل دیگری نیاز داشتم به حسین آقا میگفتم و او برایمان میآورد.
وی در ادامه بیان داشت: بعد از مدتی میانه آنها بهم خورد و با هم دعوایی کردند، ما هم به همان دلیل منزلمان را به شهرستان زابل آوردیم ولی دلیل دعوای آنها را نمیدانم.
همچنین در این خصوص از دختر حدوداٌ ١٠ ساله فرد فقدانی تحقیق شد که بیان داشت: حدود ٢ ماه است که پدرم را ندیدهام و از او خبر ندارم ولی در این مدت حسین آقا برای ما وسایل مورد نیازمان را میآورد.
در ادامه تحقیقات به شخصی که قبلاٌ با فرد فقدانی درگیر شده بود و در همسایگی آنها زندگی میکرد (حسین) مشکوک شده که بر اساس دستور مرجع قضایی دستگیر و به اداره مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی منتقل شد که در اظهاراتش بیان داشت: فرد فقدانی دوست من بوده و ما زمانی همسایه بودهایم و زمانی که او در منزل نبود، من وسایل مورد نیاز همسرش از قبیل کپسول گاز، آب شیرین و... تهیه و به در منزلش میبردم و هیچگونه کدورتی با یکدیگر نداشتهایم.
ماموران در ادامه تحقیقات و در بازرسی از خودروی وی لکههای خون مشاهده کردند که پس از آزمایش و در بررسیهای تخصصی آزمایشگاه جنایی و اخذ نمونه خون فقدانی و همسر وی مشخص گردید ، هر دو با متهم مورد نظر تماسهای زیادی داشته که نهایتاٌ در روند پرونده به ارتباط بین متهم مورد نظر (حسین) و همسر فقدانی پی برده که مجدداٌ از دختر فرد فقدانی تحقیق شد.
دختر فقدانی در ابتدا منکر هر گونه موضوعی بین مادرش و متهم مذکور بود تا اینکه نهایتاٌ لب به اعتراف گشود و بیان داشت: هنگامی که پدرم از منزل خارج میشد (حسین) برای ما وسایل میآورد، آن شب حدود ساعت ٧ شب حسین به منزل ما آمد و شب خانه ما خوابید تا اینکه به طور اتفاقی صبح پدرم از راه رسید و در منزل را زد و چون کسی از آمدن پدرم خبری نداشت حسین پشت در منزل آمد وقتی که پدرم داخل منزل شد حسین را دید و با هم درگیر شدند و حسین با ضربه چاقو پدرم را زد و چندین بار به این کار ادامه داد تا پدرم را کشت، من گریه میکردم و جیغ میزدم تا اینکه جنازه پدرم را به داخل حمام بردند و داخل پلاستیک زباله کردند و شب آن را داخل صندوق عقب خودرو گذاشته و آن را به جای دوری بردند و همانجا دفن کردند.
هنگامی که از دختر فرد فقدانی سوال شد که چرا در بازجویی اولیه به این موضوع اشاره نکردی اظهار داشت: من ترسیده بودم و وحشت کرده بودم، حسین به من گفت اگر این موضوع را به کسی بگویی تو را هم مثل پدرت میکشم و مادرم هم به من گفته بود اگر به کسی چیزی بگویی من را اعدام میکنند.
نهایتاٌ پس از تحقیقات تکمیلی متهم (حسین) وهمسر فرد فقدانی به رابطهشان اعتراف و بیان داشتند: ما پس از قتل شوهرم او را به بیابانهای اطراف شهر بردیم و همانجا دفن کردیم .
سر انجام اکیپی از کارآگاهان این اداره به محل مورد نظر اعزام و پس از جستجو محل دفن شناسایی و جنازه کشف گردید و متهمان پس از بازسازی صحنه با قرار بازداشت موقت روانه زندان شدند.