حضرت خدیجه (سلام الله علیها)، نه تنها پیشتازترین زن در گرایش به اسلام و ایمان و نماز و پرستش خدا بود، بلكه نخستین بانویی است كه دست بیعت به پیامبر داد، و قهرمانانه پیمان بست كه از حق حیات، حق آزادی، حق برابری و حق دفاع و سایر حقوق طبیعی و انسانی پیامبر صلی الله علیه و آله در برابر فشار تاریك اندیشی و تعصب انگیزی، با همهی وجود و امكانات خود دفاع كند، و در این پیمان وفادار ماند و یکدیگر ویژگیهای معنوی او به شمار رفت.
با دقت در سیرهای حضرت خدیجه (كه پارهای از آنها قبلاً اشاره شده)، دلیل این پیشتازی و پیشگامی خدیجه (سلام الله علیها) در تمام این موارد را میتوان اینطور بیان كرد؛
1- او از مدتها پیش، با ادیان اسمانی آشنا شده بود، و در مورد آنها فكر و مطالعه كرده بود، و در پرتو این شناخت ها كه از بشارتهای موسی و مسیح در مورد پیامبر اسلام بود، خیلی راحتتر آگاه شد و تصمیم گرفت.
2- او شاگرد آگاه و پرشور و تلاش عمویش «ورقه» بود، كه از عالمان بزرگ مذهب مسیح بود، و.
مفاهیم و مقررات و معارف مذاهب پیشین را به خدیجه یاد داده بود، و در راه زندگی، همواره مشاور خیرخواه و دلسوز بود.
3- راز دیگر پیشتازی او به اسلام و ایمان، شناخت او از محمد صلی الله علیه و آله و شهرت آن حضرت به راستی و درستی و امانت داری و پاكی و پروا و... در سراسر حجاز بود، و از سوی دیگر او محمد صلی الله علیه و آله را برترین انسانهای روزگار خود میدانست و این او را به هدفش نزدیکتر میکرد.
4- امتیاز دیگر اسلام و ایمان و بیعت او با پیامبر این بود كه بسیار خالصانه و سرشار از اطمینان قلب و یقین خالص بود. دلیل این بیان گواهی پیامبر به ایمان عمیق و استوار و دلیل دیگر این بود كه او ثروت فراوان آبرو و اعتبار بسیار و آسایش و امنیت خود را پای دین خدا ریخت، و این همه فداكاری جز در پرتو اخلاص و یقین بالا نیست.
5- امتیاز دیگرش این بود كه اسلام و اسلام گرایی او نه احساسی بود و نه دنباله روانه، نه بر اساس مُد و پیروی از جریان محافظه كار و رایج جامعه و تاریخ بود و نه موسمی و فصلی و زودگذر؛ بلكه بر اساس آگاهی و شناخت و خردمندی و خردورزی و اخلاص و كمال طلبی بود.
بر همین اساس بود كه خدیجه (سلام الله علیها) دوشادوش امیرالمؤمنین و همفكر و همرزم و هم اندیش با او، اسلام آورد، به پرفرازترین مراحل ایمان اوج گرفت و در پیمانش راه كمال و جمال، پس از علی علیه السلام دست بیعت به پیامبر داد.
در این مورد آوردهاند كه؛ هنگامی كه علی علیه السلام و خدیجه (سلام الله علیها) اسلام آوردهاند و نمار خواندند، روزی پیامبر صلی الله علیه و آله آن دو را صدا زد و فرمود: «انّ اِلاسلام شُروطاً وَعَهداً وَمواثیق... »؛ (17) «شما برای تقرب به درگاه خدا اسلام آوردهاید و در برابر برنامهی آسمان تسلیم شدهاید، این اسلام دارای شروط و عهد و پیمان است حالا اگر در اسلام و ایمان خود استوار هستند باید با خدا و پیامبرش بیعت كنید تا به سلامت و رستگاری برسید.».
سپس علی علیه السلام و خدیجه (سلام الله علیها) با خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و دین او، برای فداكاری و ایثار تا پای جان بیعت نمودند.
- در روایت دیگری آمده است كه: پس از اسلام و ایمان و نمازخواندن علی علیه السلام و خدیجه (سلام الله علیها) روزی پیامبر گرامی آن دو را صدا زد و گفت:
این فرشتهی وحی است كه نزد من آمده و میگوید: اسلام و باور آن دارای شرایط و پیمانهایی است، سپس در مورد یكتایی خدا، صفات كمال و جمال او، رسالت پیامبر، فرود وحی و پیام آسمانی، ایمان به معاد و جهان پس از مرگ و پاداش و كیفر آن دنیا و دیگر اصول و فروع اسلام، صحبت كرد و از آن دو پرسید:
آیا به همه ی آنچه برای شما گفتم، گواهی می دهید؟
ابتدا امام علی علیه السلام و سپس خدیجه (سلام الله علیها) اقرار و اعلام كردند كه باور عمیق دارند و سپس: «فَوَضَعَ كَفَّ فِی كِّفِهِ... »(18)
پیامبر صلی الله علیه و آله به فرمان خدا دست مبارك را باز كردند و دست علی علیه السلام را درمیان دست خود گذاشتند و فرمود: «علی جان! با من در مورد شرایط و مقررات اسلام بیعت كن كه از من و آرمان من، همانگونه دفاع كنی كه از خود دفاع كنی.».
امیرالمؤمنین غرق در شور و جذبه بود كه با چشمانی اشك آلود گفت: «پدر و مادرم فدایت! به خواست خدا، همان گونه كه فرمودی با تو دست بیعت میدهم.».
سپس پیامبر صلی الله علیه و آله رو به خدیجه (سلام الله علیها) كرد و از او خواست تا دستش را روی دست پیامبر صلی الله علیه و آله قرار دهد و همان طور بیعت كند و او نیز با پیامبر صلی الله علیه و آله بیعت كرد.
ج- همراهی با امام علی (علیه السلام).
از دیگر امتیازهای معنوی حضرت خدیجه (سلام الله علیها)، مهر و لطف بی پایانش به علی علیه السلام، توفیق شركت جدی در نگهداری، پرستاری و تربیت آن حضرت، سعادت همراهی و همگرایی و همفكری با او در دفاع از حق و پیامبر صلی الله علیه و آله و سرانجام هم بیعت با علی علیه السلام به عنوان امیر مؤمنان و جانشین راستین پیامبر به اشارهی خود آن حضرت است.
وجود این ویژگیها و در واقع ولایت مداری این بانو، از دیگر ویژگیهای معنوی او بود که زندگی.
و ازدواج آن را معنویتر و ماندگارتر میکرد:
1- مربی و مدافع علی علیه السلام در كودكی:
از شگفتیهای روزگار در زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله این بود كه در سالهای اولیه زندگیشان، پدر و مادر خود را از دست دادند به همین خاطر به منزل عمویش جناب «ابوطالب» و همسر وفادارش «فاطمه» دختر «اسد» آمدند و این زن و مرد نگهداری و مراقبت و تربیت آن كودك نمونه را به عهده گرفتند و در این راه پرافتخار و پرفراز و نشیب از ایثار و فداكاری و محبت و عاطفه كم نگذاشتند، و بالاخره آن كودك در سن حدود بیست و پنج سالگی با خدیجه (سلام الله علیها) ازدواج كرد كه در آن زمانها بود كه كودكی در خانهی خدا، از پدر و مادر برگزیدهای به نام علی علیه السلام به دنیا آمد، ولادت امام علی علیه السلام همزمان با سالهای اول زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله و خدیجه (سلام الله علیها) مصادف بود و خواست خدا بود كه این بار، این كودك متولد شده در كانون خانوادهای كه برترین كانون كمال و معنویت و فرهنگ و دانش بود بزرگ شود.
چرا كه پیامبر صلی الله علیه و آله با تدبیری حكیمانه پس از مشورت با عموی بزرگوارش ابوطالب و همسر او، كودك ارجمند آنها را به خانهی خود بردند؛ و ادارهی زندگی و تغذیه جسمی و فكری و عاطفی و اخلاقی او را به همراه همسر خود، خدیجه (سلام الله علیها) به عهده گرفتند.
در این مورد آوردهاند: «ثُمَّ اِنَّهُ كانَ اَبوطالبٍ وَفاطِمَة بِنْت اَسَدْ رَبَّیا النَّبِیَِ صلی الله علیه و آله وَرَبَیَّ النَّبِیُّ وَ خَدیجَةُ لِعَلیٍ علیه السلام (19)...»به این مضمون كه: پس از رحلت جانسوز پدر و مادر ارجمند پیامبر در کودکی، جناب ابوطالب و همسرش مراقبت و تربیت او را بعهده گرفتند، پس از گذشت حدوداً دو دهه، دست حکیمانهی تقدیر و تربیت و آموزش فرزند آن پدر و مادر را به پیامبر گرامی و همسر او، خدیجه (سلام الله علیها) سپرد و علی علیه السلام در زیر سایهی آن دو بزرگوار رشد و نمو، نمود.
و آمده است كه: «وَأخَذَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله عَلِیّاً علیه-السلام وَ هُوَ اِبْنُ سِتُّ سِنینٍ كَسِنِّهِ یَوْمَ أخَذَهُ أبُوطالِبٍ، فَرَبَّتْهُ خَدیجَةُ وَالمُصْطَفى إلى أنْ جاءَ الاسلامُ، وَتَرْبِیَتُهُما أحْسَنُ مِنْ تَرْبِیَةِ أبوطالِبٍ وَ فاطِمَةَ بِنْتُ أسِدٍ، فَكانَ مَعَ النَّبِیِّ إلى أنْ مَضى، وَبَقِی عَلِیٌ علیه السلام بَعْدَهُ... »؛ (20) «پیامبر گرامی، علی علیه السلام را در آغازین سالهای کودکیاش كه در ششمین بهار از زندگی بود، با تدبیری حكیمانه از خانهی عمویش ابوطالب و همسر او، به خانهی خود و خدیجه (سلام الله علیها) برد، و این رویداد مهم، درست مانند همان رویدادی بود كه در كودكی خود آن حضرت اتفاق افتاده بود، و جناب ابوطالب و همسرش فاطمه، نگهداری و سرپرستی محمد صلی الله علیه و آله را با بردن آن كودك به خانهشان به عهده گرفتند، به این ترتیب علی علیه السلام در كانون گرم خانهی محمد و خدیجه بود تا زمانی كه اسلام آمد و شرایط تربیتی و نگهداری پیامبر و خدیجه برای علی علیه السلام بهتر از شرایطی بود كه ابوطالب و همسرش برای پیامبر بوجود آورده بودند.».
- و روایت شده كه پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «اَخْتَرْتُ مَنِ اخْتار اللهُ لی عَلیكُم عُلِّتاً» (21).
2- مهر خدیجه (سلام الله علیها) نسبت به امام علی (سلام الله علیه) :
پس از رفتن علی علیه السلام به خانه ی خدیجه و پیامبر، علاوه بر اینكه خدیجه (سلام الله علیها) از تعهد انسانی خود برای نگهداری و مراقبت و تربیت آن كودك استفاده میکرد، ولی مهر آن كودك باعث شد خدیجه او را مانند فرزند خود بداند و به صورت وصف ناپذیری مهر و محبت او را به دل خود احساس كرد و مانند مادری، شیفته و شیدا برای آن كودك شد.
آن كودك شب و روز در خانهی خدیجه (سلام الله علیها) بود؛ در كنار او زندگی میکرد، بازی میکرد، به جست و خیز میپرداخت و همراه با رشد ظاهری و جسمی، از نظر معنوی و اخلاقی، فكری و عاطفی و منش و روش مترقی كه برگرفته از رهنمونها و الگودهی های درخشان پیامبر و خدیجه بود، به كمال و شكوفایی میرسید.
در مقابل، آن كودك هم به پیامبر و خدیجه، دل بسته بود و پدر و مادرش او را فقط در خانهی این دو مربی آگاه و پر معنویت و دو معلم دلسوز میدیدند.
شاید بتوان انگیزههای این مهر و محبت خالصانه را در؛
- زیبایی و جاذبهی وصف ناپذیر این كودك و چگونگی تولد او كه درجای خود بی نظیر و ممتاز بود دانست.
- یا زیبایی معنوی و انسانی او كه به تدریج و با گذشت زمان نمایانتر میشد و موجب بیشتر شدن محبت خدیجه (سلام الله علیها) به او میشد.
- اینكه خدیجه (سلام الله علیها) دلبستگی و مهر و محبت، پیامبر صلی الله علیه و آله را نسبت به آن كودك میدید، به همین خاطر بهترین غذا و زیباترین لباسها را برای علی علیه-السلام تهیه میکرد و به هنگام خارج شدن او از خانه، هم مراقب آراستگی لباس و سوارهی او بود، هم عدهای از کارگزاران را برای خدمت.
و مراقبت از آن كودك انتخاب میکرد، تا جایی كه برخی از خدمتكاران و نزدیكان خدیجه (سلام الله علیها) فكر میکردند، آن كودك، برادر محمد صلی الله علیه و آله است.
- و شاید به خاطر نقش نجات بخش و بی نظیر، امام علی علیه-السلام در زندگی انسانها و پیشرفت دین خدا و ارزشهای بالایی كه خدیجه (سلام الله علیها) در فكر آنها بود.
- و مهمترین دلیل این مهر و محبت، وصفهایی كه پیامبر صلی الله علیه و آله از امام علی علیه السلام داشتند. در روایات، پیامبر او را به خاطر پیشگامی در اسلام و پیشتازی در ایمان، به خاطر عدالت طلبی و آزادی خواهی، به خاطر آراستگی وصف ناپذیر به ارزشهای اخلاقی و انسانی و به خاطر ویژگیها و امتیازات و برتریهای بسیارش بر همگان، ستایش میکرد، و او را الگوی شایستگان و محور حق و مركز عدالت و سمبل آزادگی و آزادمنشی معرفی میکند؛ ازجمله نمونهای از دریای روایات كه پیامبر فرمودند: «عَلِیُّ خَیْرَ اُمَّتی، وَاَعْلَمُهُمْ عِلْماً، وَاَفْضَلُهُمْ حِلْماً»؛ (22) «علی علیه السلام بهترین و دانشمندترین و بردبارترین چهرهی امت من میباشد.».
همچنین یكی از دانشمندان اهل سنت نیز در این مورد آورده: «و علیُّ نَشَأ فِی بَیْتِ خَدیجَةٍ وَ هُوَ صَغیر، ثُمَّ تَزَوَّجَ بَعْدَها فَظَهَرَ رُجوعُ اَهْل البَیْتِ النَّبَویّ اِلَی خَدیجَة دون غَیرِها...»؛ (23) «به این ترتیب علی علیه السلام از کودکی در خانهی خدیجه (سلام الله علیها) بزرگ شد و سپس با دخترش فاطمه (سلام الله علیها) ازدواج كرد، پس روشن میشود كه ریشه و اساس خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله از سوی مادر به خدیجه (سلام الله علیها) برمی گردند نه به كس دیگری... ».
- محبت خدیجه (سلام الله علیها) هر روز بیشتر و بیشتر میشد، مخصوصاً وقتی محبت پیامبر صلی الله علیه و آله را به علی علیه-السلام میدید از جمله: آن حضرت میفرمود: «مَنْ اَحَبَّ عَلِیّا فَقَد اَحَبَّنِی، وَمَنْ اَحَبَّنی فَقَدْ اَحَبَّ اللهِ، وَ مَنْ اَبْغََض عَلِیّاً فَقَدْ اَبْغَضَنی وَمَنْ َابْغَضَنی فَقَدْ اَبْغَضَ اللهِ...»؛ (24) «هان ای مردم! هركس علی علیه السلام را دوست دارد، در حقیقت من را دوست داشته، و هركس من را دوست بدارد، خدا را دوست داشته، و هركسی كه با علی علیه السلام دشمنی و عداوت كند، در حقیقت با من دشمنی كرده و كسی كه با من دشمنی كند، در حقیقت با خدا دشمنی كرده است.».
- همچنین میفرمودند: «اَشْبَهْتَ خَلْقی وَخُلْقی، وَاَنْتَ مِنْ شَجَرَتِی الَّتی اَنَامِنْها»؛ (25) «علی جان! تو در آفرینش و بینش و منش، مانند من هستی و از همان درخت تناوری هستی كه من از آنم.».
- و میفرمودند: «عَلِیٌّ خَیْرُمَنْ اَتْرُكُهُ بَعْدیِ»؛ (26) «علی علیه-السلام بهترین چهرهای است كه من پس از خود در میان امت برجای میگزارم.» و بسیاری فرمایشات دیگر كه مجال نوشتن نیست.
3- اولین بیعت كننده با امام علی علیه السلام:
در روایتی از پیامبر اسلام آمده است كه: «عَلَى الصَّلَوةِ وَ الزَّكَوةِ وَالصَّوْمِ وَالْحَجِّ وَالْوَلَایَةِ وَ مَا نُودِیَ بِشَیءٍكَما نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ» (27).
اسلام پس از اندیشه و باور توحیدگرایانه و بشردوستانه، در میدان عمل به راین اساس و اركان بنیان شده، (كه با توضیحات بیشتر برای درك بهتر مطلب) است؛
1- بر پایهی رابطهی دوستانه و آگاهانه با خدا و توحید گرایی خالص، كه نشان آن، نمازهای شبانه روزی، پنجگانه است.
2- رعایت حقوق انسانها در جلوههای گوناگون زندگی كه از مهمترین آنها، شناختن حقوق مالی و اقتصادی محرومترین و بی دفاعترین انسانهاست كه نه توان گرفتن حقوق خود را دارند و نه توان دفاع از حقوق خود را دارند كه باید به سراغ آنها رفت و با انگیزههای پاك و خدایی و خالص، حقوق آنها را بپردازیم.
3- شركت در مراسم پر معنویت حج و طواف خانهی خدا با مقررات آن، كه هرسال برپا میشود تا اندیشمندان و صاحبان قدرت به یاد داشته باشند که جامعهی مطلوب و مورد نظر پیام بر صلی الله علیه و آله، جامعهای است كه برابری، عدالت، آزادی امنیت، حق حیات و دیگر اصول حقوق بشر برای سیاه و سفید، آشنا و بیگانه و توانمند و محروم، یكسان است و هیچ كس حق ندارد حقوق بشر را پایمال كند.
4- روزه و رمضان، تا در هر سال یك ماه همه برای رفتن به میهمانی خدا فكر كنند و خود را برای رفتن به ضیافت خدا با توبه و جبران گذشته و اصلاح خود و روابط اجتماعی و سیاسی، خود و جامعهی خود را برای مهمانی خدا آماده كنند و كم شدن جرم و جنایت در این ماه، نشان دهندهی آثار پربركت این ماه است.
5- و ولایت یعنی دوستی علی علیه السلام و فرزندان پاك سرشت و پاك روش آن حضرت، و آنان را به دلیل برتری در اندیشه و رفتار و منش، الگو و سرمشق و نمونهی زندگی قرار دادن، كه این واقعیت ولایت است نه چیز یا كس دیگر.
بر همین اساس بود كه خدیجه (سلام الله علیها) از همان سالهای اولیهی دعوت، با شناخت مقام بالای امام علی علیه السلام با راهنمایی خدا و پیشنهاد پیامبر صلی الله علیه و آله، با امام علی علیه السلام به عنوان جانشین واقعی پیامبر صلی الله علیه و آله بیعت كرد
با دقت در سیرهای حضرت خدیجه (كه پارهای از آنها قبلاً اشاره شده)، دلیل این پیشتازی و پیشگامی خدیجه (سلام الله علیها) در تمام این موارد را میتوان اینطور بیان كرد؛
1- او از مدتها پیش، با ادیان اسمانی آشنا شده بود، و در مورد آنها فكر و مطالعه كرده بود، و در پرتو این شناخت ها كه از بشارتهای موسی و مسیح در مورد پیامبر اسلام بود، خیلی راحتتر آگاه شد و تصمیم گرفت.
2- او شاگرد آگاه و پرشور و تلاش عمویش «ورقه» بود، كه از عالمان بزرگ مذهب مسیح بود، و.
مفاهیم و مقررات و معارف مذاهب پیشین را به خدیجه یاد داده بود، و در راه زندگی، همواره مشاور خیرخواه و دلسوز بود.
3- راز دیگر پیشتازی او به اسلام و ایمان، شناخت او از محمد صلی الله علیه و آله و شهرت آن حضرت به راستی و درستی و امانت داری و پاكی و پروا و... در سراسر حجاز بود، و از سوی دیگر او محمد صلی الله علیه و آله را برترین انسانهای روزگار خود میدانست و این او را به هدفش نزدیکتر میکرد.
4- امتیاز دیگر اسلام و ایمان و بیعت او با پیامبر این بود كه بسیار خالصانه و سرشار از اطمینان قلب و یقین خالص بود. دلیل این بیان گواهی پیامبر به ایمان عمیق و استوار و دلیل دیگر این بود كه او ثروت فراوان آبرو و اعتبار بسیار و آسایش و امنیت خود را پای دین خدا ریخت، و این همه فداكاری جز در پرتو اخلاص و یقین بالا نیست.
5- امتیاز دیگرش این بود كه اسلام و اسلام گرایی او نه احساسی بود و نه دنباله روانه، نه بر اساس مُد و پیروی از جریان محافظه كار و رایج جامعه و تاریخ بود و نه موسمی و فصلی و زودگذر؛ بلكه بر اساس آگاهی و شناخت و خردمندی و خردورزی و اخلاص و كمال طلبی بود.
بر همین اساس بود كه خدیجه (سلام الله علیها) دوشادوش امیرالمؤمنین و همفكر و همرزم و هم اندیش با او، اسلام آورد، به پرفرازترین مراحل ایمان اوج گرفت و در پیمانش راه كمال و جمال، پس از علی علیه السلام دست بیعت به پیامبر داد.
در این مورد آوردهاند كه؛ هنگامی كه علی علیه السلام و خدیجه (سلام الله علیها) اسلام آوردهاند و نمار خواندند، روزی پیامبر صلی الله علیه و آله آن دو را صدا زد و فرمود: «انّ اِلاسلام شُروطاً وَعَهداً وَمواثیق... »؛ (17) «شما برای تقرب به درگاه خدا اسلام آوردهاید و در برابر برنامهی آسمان تسلیم شدهاید، این اسلام دارای شروط و عهد و پیمان است حالا اگر در اسلام و ایمان خود استوار هستند باید با خدا و پیامبرش بیعت كنید تا به سلامت و رستگاری برسید.».
سپس علی علیه السلام و خدیجه (سلام الله علیها) با خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و دین او، برای فداكاری و ایثار تا پای جان بیعت نمودند.
- در روایت دیگری آمده است كه: پس از اسلام و ایمان و نمازخواندن علی علیه السلام و خدیجه (سلام الله علیها) روزی پیامبر گرامی آن دو را صدا زد و گفت:
این فرشتهی وحی است كه نزد من آمده و میگوید: اسلام و باور آن دارای شرایط و پیمانهایی است، سپس در مورد یكتایی خدا، صفات كمال و جمال او، رسالت پیامبر، فرود وحی و پیام آسمانی، ایمان به معاد و جهان پس از مرگ و پاداش و كیفر آن دنیا و دیگر اصول و فروع اسلام، صحبت كرد و از آن دو پرسید:
آیا به همه ی آنچه برای شما گفتم، گواهی می دهید؟
ابتدا امام علی علیه السلام و سپس خدیجه (سلام الله علیها) اقرار و اعلام كردند كه باور عمیق دارند و سپس: «فَوَضَعَ كَفَّ فِی كِّفِهِ... »(18)
پیامبر صلی الله علیه و آله به فرمان خدا دست مبارك را باز كردند و دست علی علیه السلام را درمیان دست خود گذاشتند و فرمود: «علی جان! با من در مورد شرایط و مقررات اسلام بیعت كن كه از من و آرمان من، همانگونه دفاع كنی كه از خود دفاع كنی.».
امیرالمؤمنین غرق در شور و جذبه بود كه با چشمانی اشك آلود گفت: «پدر و مادرم فدایت! به خواست خدا، همان گونه كه فرمودی با تو دست بیعت میدهم.».
سپس پیامبر صلی الله علیه و آله رو به خدیجه (سلام الله علیها) كرد و از او خواست تا دستش را روی دست پیامبر صلی الله علیه و آله قرار دهد و همان طور بیعت كند و او نیز با پیامبر صلی الله علیه و آله بیعت كرد.
ج- همراهی با امام علی (علیه السلام).
از دیگر امتیازهای معنوی حضرت خدیجه (سلام الله علیها)، مهر و لطف بی پایانش به علی علیه السلام، توفیق شركت جدی در نگهداری، پرستاری و تربیت آن حضرت، سعادت همراهی و همگرایی و همفكری با او در دفاع از حق و پیامبر صلی الله علیه و آله و سرانجام هم بیعت با علی علیه السلام به عنوان امیر مؤمنان و جانشین راستین پیامبر به اشارهی خود آن حضرت است.
وجود این ویژگیها و در واقع ولایت مداری این بانو، از دیگر ویژگیهای معنوی او بود که زندگی.
و ازدواج آن را معنویتر و ماندگارتر میکرد:
1- مربی و مدافع علی علیه السلام در كودكی:
از شگفتیهای روزگار در زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله این بود كه در سالهای اولیه زندگیشان، پدر و مادر خود را از دست دادند به همین خاطر به منزل عمویش جناب «ابوطالب» و همسر وفادارش «فاطمه» دختر «اسد» آمدند و این زن و مرد نگهداری و مراقبت و تربیت آن كودك نمونه را به عهده گرفتند و در این راه پرافتخار و پرفراز و نشیب از ایثار و فداكاری و محبت و عاطفه كم نگذاشتند، و بالاخره آن كودك در سن حدود بیست و پنج سالگی با خدیجه (سلام الله علیها) ازدواج كرد كه در آن زمانها بود كه كودكی در خانهی خدا، از پدر و مادر برگزیدهای به نام علی علیه السلام به دنیا آمد، ولادت امام علی علیه السلام همزمان با سالهای اول زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله و خدیجه (سلام الله علیها) مصادف بود و خواست خدا بود كه این بار، این كودك متولد شده در كانون خانوادهای كه برترین كانون كمال و معنویت و فرهنگ و دانش بود بزرگ شود.
چرا كه پیامبر صلی الله علیه و آله با تدبیری حكیمانه پس از مشورت با عموی بزرگوارش ابوطالب و همسر او، كودك ارجمند آنها را به خانهی خود بردند؛ و ادارهی زندگی و تغذیه جسمی و فكری و عاطفی و اخلاقی او را به همراه همسر خود، خدیجه (سلام الله علیها) به عهده گرفتند.
در این مورد آوردهاند: «ثُمَّ اِنَّهُ كانَ اَبوطالبٍ وَفاطِمَة بِنْت اَسَدْ رَبَّیا النَّبِیَِ صلی الله علیه و آله وَرَبَیَّ النَّبِیُّ وَ خَدیجَةُ لِعَلیٍ علیه السلام (19)...»به این مضمون كه: پس از رحلت جانسوز پدر و مادر ارجمند پیامبر در کودکی، جناب ابوطالب و همسرش مراقبت و تربیت او را بعهده گرفتند، پس از گذشت حدوداً دو دهه، دست حکیمانهی تقدیر و تربیت و آموزش فرزند آن پدر و مادر را به پیامبر گرامی و همسر او، خدیجه (سلام الله علیها) سپرد و علی علیه السلام در زیر سایهی آن دو بزرگوار رشد و نمو، نمود.
و آمده است كه: «وَأخَذَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله عَلِیّاً علیه-السلام وَ هُوَ اِبْنُ سِتُّ سِنینٍ كَسِنِّهِ یَوْمَ أخَذَهُ أبُوطالِبٍ، فَرَبَّتْهُ خَدیجَةُ وَالمُصْطَفى إلى أنْ جاءَ الاسلامُ، وَتَرْبِیَتُهُما أحْسَنُ مِنْ تَرْبِیَةِ أبوطالِبٍ وَ فاطِمَةَ بِنْتُ أسِدٍ، فَكانَ مَعَ النَّبِیِّ إلى أنْ مَضى، وَبَقِی عَلِیٌ علیه السلام بَعْدَهُ... »؛ (20) «پیامبر گرامی، علی علیه السلام را در آغازین سالهای کودکیاش كه در ششمین بهار از زندگی بود، با تدبیری حكیمانه از خانهی عمویش ابوطالب و همسر او، به خانهی خود و خدیجه (سلام الله علیها) برد، و این رویداد مهم، درست مانند همان رویدادی بود كه در كودكی خود آن حضرت اتفاق افتاده بود، و جناب ابوطالب و همسرش فاطمه، نگهداری و سرپرستی محمد صلی الله علیه و آله را با بردن آن كودك به خانهشان به عهده گرفتند، به این ترتیب علی علیه السلام در كانون گرم خانهی محمد و خدیجه بود تا زمانی كه اسلام آمد و شرایط تربیتی و نگهداری پیامبر و خدیجه برای علی علیه السلام بهتر از شرایطی بود كه ابوطالب و همسرش برای پیامبر بوجود آورده بودند.».
- و روایت شده كه پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «اَخْتَرْتُ مَنِ اخْتار اللهُ لی عَلیكُم عُلِّتاً» (21).
2- مهر خدیجه (سلام الله علیها) نسبت به امام علی (سلام الله علیه) :
پس از رفتن علی علیه السلام به خانه ی خدیجه و پیامبر، علاوه بر اینكه خدیجه (سلام الله علیها) از تعهد انسانی خود برای نگهداری و مراقبت و تربیت آن كودك استفاده میکرد، ولی مهر آن كودك باعث شد خدیجه او را مانند فرزند خود بداند و به صورت وصف ناپذیری مهر و محبت او را به دل خود احساس كرد و مانند مادری، شیفته و شیدا برای آن كودك شد.
آن كودك شب و روز در خانهی خدیجه (سلام الله علیها) بود؛ در كنار او زندگی میکرد، بازی میکرد، به جست و خیز میپرداخت و همراه با رشد ظاهری و جسمی، از نظر معنوی و اخلاقی، فكری و عاطفی و منش و روش مترقی كه برگرفته از رهنمونها و الگودهی های درخشان پیامبر و خدیجه بود، به كمال و شكوفایی میرسید.
در مقابل، آن كودك هم به پیامبر و خدیجه، دل بسته بود و پدر و مادرش او را فقط در خانهی این دو مربی آگاه و پر معنویت و دو معلم دلسوز میدیدند.
شاید بتوان انگیزههای این مهر و محبت خالصانه را در؛
- زیبایی و جاذبهی وصف ناپذیر این كودك و چگونگی تولد او كه درجای خود بی نظیر و ممتاز بود دانست.
- یا زیبایی معنوی و انسانی او كه به تدریج و با گذشت زمان نمایانتر میشد و موجب بیشتر شدن محبت خدیجه (سلام الله علیها) به او میشد.
- اینكه خدیجه (سلام الله علیها) دلبستگی و مهر و محبت، پیامبر صلی الله علیه و آله را نسبت به آن كودك میدید، به همین خاطر بهترین غذا و زیباترین لباسها را برای علی علیه-السلام تهیه میکرد و به هنگام خارج شدن او از خانه، هم مراقب آراستگی لباس و سوارهی او بود، هم عدهای از کارگزاران را برای خدمت.
و مراقبت از آن كودك انتخاب میکرد، تا جایی كه برخی از خدمتكاران و نزدیكان خدیجه (سلام الله علیها) فكر میکردند، آن كودك، برادر محمد صلی الله علیه و آله است.
- و شاید به خاطر نقش نجات بخش و بی نظیر، امام علی علیه-السلام در زندگی انسانها و پیشرفت دین خدا و ارزشهای بالایی كه خدیجه (سلام الله علیها) در فكر آنها بود.
- و مهمترین دلیل این مهر و محبت، وصفهایی كه پیامبر صلی الله علیه و آله از امام علی علیه السلام داشتند. در روایات، پیامبر او را به خاطر پیشگامی در اسلام و پیشتازی در ایمان، به خاطر عدالت طلبی و آزادی خواهی، به خاطر آراستگی وصف ناپذیر به ارزشهای اخلاقی و انسانی و به خاطر ویژگیها و امتیازات و برتریهای بسیارش بر همگان، ستایش میکرد، و او را الگوی شایستگان و محور حق و مركز عدالت و سمبل آزادگی و آزادمنشی معرفی میکند؛ ازجمله نمونهای از دریای روایات كه پیامبر فرمودند: «عَلِیُّ خَیْرَ اُمَّتی، وَاَعْلَمُهُمْ عِلْماً، وَاَفْضَلُهُمْ حِلْماً»؛ (22) «علی علیه السلام بهترین و دانشمندترین و بردبارترین چهرهی امت من میباشد.».
همچنین یكی از دانشمندان اهل سنت نیز در این مورد آورده: «و علیُّ نَشَأ فِی بَیْتِ خَدیجَةٍ وَ هُوَ صَغیر، ثُمَّ تَزَوَّجَ بَعْدَها فَظَهَرَ رُجوعُ اَهْل البَیْتِ النَّبَویّ اِلَی خَدیجَة دون غَیرِها...»؛ (23) «به این ترتیب علی علیه السلام از کودکی در خانهی خدیجه (سلام الله علیها) بزرگ شد و سپس با دخترش فاطمه (سلام الله علیها) ازدواج كرد، پس روشن میشود كه ریشه و اساس خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله از سوی مادر به خدیجه (سلام الله علیها) برمی گردند نه به كس دیگری... ».
- محبت خدیجه (سلام الله علیها) هر روز بیشتر و بیشتر میشد، مخصوصاً وقتی محبت پیامبر صلی الله علیه و آله را به علی علیه-السلام میدید از جمله: آن حضرت میفرمود: «مَنْ اَحَبَّ عَلِیّا فَقَد اَحَبَّنِی، وَمَنْ اَحَبَّنی فَقَدْ اَحَبَّ اللهِ، وَ مَنْ اَبْغََض عَلِیّاً فَقَدْ اَبْغَضَنی وَمَنْ َابْغَضَنی فَقَدْ اَبْغَضَ اللهِ...»؛ (24) «هان ای مردم! هركس علی علیه السلام را دوست دارد، در حقیقت من را دوست داشته، و هركس من را دوست بدارد، خدا را دوست داشته، و هركسی كه با علی علیه السلام دشمنی و عداوت كند، در حقیقت با من دشمنی كرده و كسی كه با من دشمنی كند، در حقیقت با خدا دشمنی كرده است.».
- همچنین میفرمودند: «اَشْبَهْتَ خَلْقی وَخُلْقی، وَاَنْتَ مِنْ شَجَرَتِی الَّتی اَنَامِنْها»؛ (25) «علی جان! تو در آفرینش و بینش و منش، مانند من هستی و از همان درخت تناوری هستی كه من از آنم.».
- و میفرمودند: «عَلِیٌّ خَیْرُمَنْ اَتْرُكُهُ بَعْدیِ»؛ (26) «علی علیه-السلام بهترین چهرهای است كه من پس از خود در میان امت برجای میگزارم.» و بسیاری فرمایشات دیگر كه مجال نوشتن نیست.
3- اولین بیعت كننده با امام علی علیه السلام:
در روایتی از پیامبر اسلام آمده است كه: «عَلَى الصَّلَوةِ وَ الزَّكَوةِ وَالصَّوْمِ وَالْحَجِّ وَالْوَلَایَةِ وَ مَا نُودِیَ بِشَیءٍكَما نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ» (27).
اسلام پس از اندیشه و باور توحیدگرایانه و بشردوستانه، در میدان عمل به راین اساس و اركان بنیان شده، (كه با توضیحات بیشتر برای درك بهتر مطلب) است؛
1- بر پایهی رابطهی دوستانه و آگاهانه با خدا و توحید گرایی خالص، كه نشان آن، نمازهای شبانه روزی، پنجگانه است.
2- رعایت حقوق انسانها در جلوههای گوناگون زندگی كه از مهمترین آنها، شناختن حقوق مالی و اقتصادی محرومترین و بی دفاعترین انسانهاست كه نه توان گرفتن حقوق خود را دارند و نه توان دفاع از حقوق خود را دارند كه باید به سراغ آنها رفت و با انگیزههای پاك و خدایی و خالص، حقوق آنها را بپردازیم.
3- شركت در مراسم پر معنویت حج و طواف خانهی خدا با مقررات آن، كه هرسال برپا میشود تا اندیشمندان و صاحبان قدرت به یاد داشته باشند که جامعهی مطلوب و مورد نظر پیام بر صلی الله علیه و آله، جامعهای است كه برابری، عدالت، آزادی امنیت، حق حیات و دیگر اصول حقوق بشر برای سیاه و سفید، آشنا و بیگانه و توانمند و محروم، یكسان است و هیچ كس حق ندارد حقوق بشر را پایمال كند.
4- روزه و رمضان، تا در هر سال یك ماه همه برای رفتن به میهمانی خدا فكر كنند و خود را برای رفتن به ضیافت خدا با توبه و جبران گذشته و اصلاح خود و روابط اجتماعی و سیاسی، خود و جامعهی خود را برای مهمانی خدا آماده كنند و كم شدن جرم و جنایت در این ماه، نشان دهندهی آثار پربركت این ماه است.
5- و ولایت یعنی دوستی علی علیه السلام و فرزندان پاك سرشت و پاك روش آن حضرت، و آنان را به دلیل برتری در اندیشه و رفتار و منش، الگو و سرمشق و نمونهی زندگی قرار دادن، كه این واقعیت ولایت است نه چیز یا كس دیگر.
بر همین اساس بود كه خدیجه (سلام الله علیها) از همان سالهای اولیهی دعوت، با شناخت مقام بالای امام علی علیه السلام با راهنمایی خدا و پیشنهاد پیامبر صلی الله علیه و آله، با امام علی علیه السلام به عنوان جانشین واقعی پیامبر صلی الله علیه و آله بیعت كرد