امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 3
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

روانشناسی کودکان

#71
درگیری با افسردگی از سنین پایین

روانشناسی کودکان 8

می خواهیم به نشانه های مهم برای افسردگی اطفال پی ببریم و از نشانه های مهم برای این عارضه اطلاع پیدا کنیم چگونه می توانیم بر افسردگی در سنین کودکی غلبه کنیم


مشکل دیگری که فرزندان ما در این ایام می توانند با آن درگیر بشوند موضوع افسردگی است. مطالعات نشان می دهد که نزدیک ۱۵ درصد بچه ها در معرض این خطر قرار دارند و چون علائم افسردگی در کودکان در گذشته شناخته شده نبود این تصور وجود داشت که بچه ها دچار افسردگی نمی شدند. در حالی که امروز می دانیم که کودکان یا شیرخوارگان از ۵ ماهگی می توانند گرفتار این بیماری و اختلال بشوند.
نشانه ها و علائم افسردگی در کودکان

– فعالیت بیش از حد است.

– پرخاشگری و تجاوزی که آنها به حریم و حقوق دیگران دارند و به محض اینکه مطلبی مخالف میل و خواسته آنها باشد به موضوع یا به فرد حمله می کنند و رعایت حال و حق و سهم دیگران را نمی کنند.

– بی اشتهایی در این بچه ها برخی از اوقات سبب می شود که بسیار ضعیف باشند و موضوع تغذیه آنها مشکل بزرگی برای خانواده است.

– بی خوابی و خواب های همراه با کابوس، وحشت و چندین بار بیدار شدن در طی شب و مشکل دوباره به خواب رفتن و گرفتاری های مربوط به آن علامت دیگر افسردگی است.

– بچه ها در این سن و سال شکایت هایی از دردهایی دارند که برخی از اوقات واقعی و برخی از اوقات عجیب و غریب و غیرعادی هستند. ناله و شکوه ای که از دردها یا آسیب های بدنی دارند، خیال پردازی، دروغگویی برخی از اوقات حتی دزدی و حتی کارهایی از این قبیل علامت دیگر افسردگی در کودکان است.

– بهانه گیری و لجبازی و به هر حالتی دیگران را معطل نگه داشتن و به صورت های عجیب و غریب بازی درآوردن، پدران و مادران را در برخورد با آن دچار مشکل می کند یا تهدید در جهت آسیب زدن به خود و دیگران مسئله است که این وضعیت را بیشتر می کند.

– علامت دیگر افسردگی در کودکان خودزنی یا خودآزاری است.

– همچنان بچه های افسرده معمولاً از مردم ترس و وحشت دارند و برخورد نامناسبی با آنها دارند. در محیط های آموزشی علاوه بر گوشه گیری با معلم و بقیۀ شاگردان درگیری هایی نیز پیدا می کنند و غالب اوقات حالت خسته و بی حوصلگی دارند و از آنچه که لذت بخش و جاذب و جالب است بهره ای نمی گیرند.

– خیلی از اوقات با گریه و ناله و به نوعی ابراز احساس های بدی، پدر و مادر را آزار می دهند و در نتیجه این مجموعه علائم وقتی که در فرزند ما دیده شود این هشدار را به ما می دهد که شاید عزیزان من و شما دچار این اشکال و اختلال شده اند.

علل و عوامل افسردگی در کودکان

– عامل ارثی نقش بسیار مهمی در این زمینه دارد. به این معنا که اگر در خانواده پدر و مادر و کسانی بوده اند که با این بیماری همراه بودند و احتمالاً بیماری های دیگری که شبیه و مرتبط به این بیماری هست را داشته اند که فرزند ما می تواند به خاطر آن گرفتار شده باشد.

در اینگونه موارد دارو درمانی پاسخ بهتری به این مشکل خواهد داد. زیرا تعادل شیمیایی مغز به گونه ای بر هم ریخته که از طریق برقرار کردن آن تعادل از راه دور نتیجه مطلوب را به دست خواهیم آورد.

– محیط و شرایط و روابطی است که فرزند من و شما در آن زندگی می کند. اگر در محیطی باشد که از عشق و محبت خبری نباشد، اگر نوازش و تشویق و تایید در این خانه موج نزند و اگر فرزندان ما از امنیت و آرامش لازم برخوردار نباند بدون تردید خطر ابتلاء به افسردگی را خواهند داشت. به خصوص آن زمانی که زمینه افسردگی وجود دارد.

– بچه ها به خاطر از دست دادن عزیز یا عزیزانی که برای او اهمیت ویژه ای داشتند و نتوانسته مسئله مرگ و یا رفتن آنها را برای خودش توضیح و حل کند و آن را بفهمد و هضم و جذب کند می توانند گرفتار شوند.

– خیلی از اوقات اختلافات یا جنگ و جدال و طلاق و جدایی بچه ها را از پا درمی آورد. مانند:

کودکی که باید از پدر و مادر جدا بشود.

بچه ای که نباید دیگر پدر بزرگ و مادربزرگ را به دلیل اختلافات ببیند.

به خاطر مهاجرت شرایطی به وجود آمده که امکان دیدار عزیزانشان را ندارد و یا در این سن و سال از فرهنگ و جامعه ای که بوده به زبانی که به آن آگاهی و اشنایی داشته به یک باره وارد فرهنگ و جامعه دیگری می شود. به ویژه آن زمانی که مشکل زبان و ارتباط را دارد یا خانواده با مسائل و مشکلات مالی روبه رو می شود، به راحتی دچار افسردگی می شوند.

بسیاری از بچه ها به خاطر اینکه خواهر و برادرشان برای ادامه تحصیل و یا به دلیل ازدواج از آنها دور می شوند به نوعی در این زمینه آسیب می بینند.

علاقه بعضی از بچه ها به حیوانات و از دست دادن آنها به خصوص مرگ دلخراش آنها برخی از اوقات کافی است که کودکی را به ورطه افسردگی بکشاند.

در نتیجه مسئله اصلی و اساسی موقیت و شرایطی است که پدر و مادر برای فرزندانشان فراهم می کنند و رابطه ای است که پدر و مادر با بچه هایشان دارند. موضوع عشق و محبت و امنیتی که کودک باید در خانه احساس کند و مخصوصاً پدر و مادر را حامی و پشتیبان خودش برای این مسائل و مشکلات مدرسه بداند و از جانب دیگر آرامش در محیط مدرسه و آموزش، خاطر کودک را آسوده می کند که آسیب یا خطری او و خانواده اش را تهدید نمی کند.

کودکی که با عدم اعتماد و اطمینان به خود و دیگران همراه بوده و با موضوع شرم و خجالت درگیر بوده و احساس گناه و تقصیر در بیشتر زمینه ها داشته که ابداً به او مربوط نبوده در این سنین می توانند به خاطر این حالات و احساسات دچار افسردگی بشوند.
روانشناسی کودکان 8


پاسخ
 سپاس شده توسط ÆҐÆŠĦ ، sober
آگهی
#72
سنین پایین و این ورزش های پرخطر


روانشناسی کودکان 8
 
چه نوع تمرینات ورزشی روی سلامت اطفال تاثیر میگذارند و برای آن ها مضر هستند در رده های سنی پایین چه نوع تمرینات ورزشی لازم است انجام دهند


ودر نتیجه افزایش قد می‌شود ولی اگر این فشار‌ها بیش از حد باشد، موجب تخریب صفحات رشدی و بسته شدن این صفحات خواهد شد بنابراین فرد رشد نخواهد کرد، نه اینکه قدش کوتاه شود.
 آیا ورزش‌هایی مانند، کشتی، وزنه‌برداری و حتی ژیمناستیک باعث کوتاه شدن قد می‌شوند؟ برای پاسخ به این پرسش بهتر است نگاهی به فرآیند استخوان‌سازی و رشد قد بیندازیم. در بدن 206 استخوان وجود دارد که به انواع مختلفی تقسیم می‌شوند؛ به عنوان مثال، استخوان‌های دراز از یک تنه تقریبا استوانه‌ای با یک قسمت پهن در 2 انتها تشکیل شده‌اند. این گروه بیشتر استخوان‌های اندام فوقانی (مانند بازو) و اندام تحتانی (مانند ران) را دربرمی‌گیرند. در استخوان‌های دراز صفحات رشدی وجود دارد که صفحه‌ای غضروفی است که بین 2 قسمت اپی‌فیز و دیافیز استخوان‌های بدن قرار دارد و رشد طولی آنها را امکان‌پذیر می‌کند. این رشد از دوران جنینی آغاز و در انسان (حدود ٢٠ سالگی) با استخوانی شدن کامل آن خاتمه می‌یابد. سلول‌های غضروفی موجود در عمقی‌ترین لایه صفحه رشد با تکثیر و نمو خود مقدمات تشکیل بافت استخوانی را فراهم می‌کنند و به طول استخوان می‌افزایند. البته عوامل متعدد محیطی، داخلی و هورمونی به‌خصوص هورمون رشد، در فعالیت صفحه‌های رشد دخالت دارند. در این مطلب به آثار ورزش بر رشد قدی افراد اشاره خواهیم کرد.
عوامل افزایش‌دهنده قد کودکان

تغذیه مناسب؛ یعنی مصرف مواد غذایی حاوی کلسیم، ویتامین D و C؛ توجه به وضعیت بدنی؛ یعنی صاف ایستادن و دست نشستن و انجام ورزش‌های موثر؛ یعنی ورزش‌هایی که باعث تقویت استخوان‌ها و عضلات می‌شود.

عوامل کاهش‌دهنده قد کودکان

تغذیه نامناسب؛

صدمه‌های دوران کودکی قبل از بسته شدن صفحه رشد که می‌تواند عوارضی مانند توقف رشد، کوتاهی اندام، انحراف محور طولی استخوان، پای پرانتزی یا پای ضربدری ایجاد کند؛

برخی بیماری‌های متابولیک و مادرزادی؛ مانند راشیتیسم، آکرومگالی و آکندروپلازی و وضعیت بدنی نادرست؛ مانند بد نشستن، بد ایستادن و راه رفتن به صورت خمیده.

تاثیر ورزش بر صفحات رشد

ورزش باعث وارد آمدن فشار‌هایی بر بدن می‌شود که این فشارها روی صفحات رشدی اثر می‌گذارند. اگر این فشار‌ها شدید نباشد، باعث تحریک صفحات رشدی و رشد بهتر استخوان و در نتیجه افزایش قد می‌شود ولی اگر این فشار‌ها بیش از حد باشد، موجب تخریب صفحات رشدی و بسته شدن این صفحات خواهد شد بنابراین فرد رشد نخواهد کرد، نه اینکه قدش کوتاه شود. برای مثال، اگر قد نوجوانی 150 سانتی‌متر است و دچار تخریب صفحات رشدی شده، قد او به 149 سانتی‌متر کاهش نمی‌یابد بلکه در همان 150 سانتی‌متر باقی خواهد ماند و دیگر رشد نخواهد کرد. البته این موضوع تا سن 18 تا 20 سالگی صادق است و پس از این سن صفحات رشدی به حداکثر رشد خود می‌رسند و دیگر رشدی نخواهند داشت.

ورزشی که برای کودکان ضرر دارد

اگر کودکی 6 روز در هفته و هر روز بیش از 3 ساعت به یک فعالیت ورزشی شدید مانند فوتبال یا دو و میدانی بپردازد، فشار‌های شدیدی بر صفحات رشدش وارد می‌شود اما اگر کودک روزانه 30 دقیقه یا هفته‌ای 5-4 بار به مدت 1 ساعت ورزش‌های دو، والیبال، بسکتبال یا فوتبال انجام دهد، باعث تحریک صفحات رشدی‌اش می‌شود و به رشدش کمک می‌کند. در کل، ورزش‌کردن کاری بسیار مهم و حیاتی است که باید زیر نظر متخصصان علوم ورزشی انجام شود؛ به‌خصوص در رده‌های سنی زیر 18 سال و بالای 40 سال.

چه ورزشی در چه سنی مناسب است؟

به ‌طور کلی، ورزش، بدن را در روند طبیعی طبیعت انسان قرار می‌دهد و باعث تکامل روانی و جسمانی‌اش می‌شود. به همین دلیل باید با توجه به فرآیند رشد، نمو و تکامل ورزش‌های مربوطه را نیز انجام دهیم. سازمان ورزش آمریکا در‌این‌باره دستورالعملی منتشر کرده که به آن اشاره می‌کنیم:

شنا: اولین ورزشی که می‌توان شروع کرد، شناست. این رشته ورزشی محدودیت سنی ندارد. حتی می‌توان در همان اوایل تولد نیز ورزش شنا را آغاز کرد که البته مستلزم استخر و مربی مخصوص نوزادان است. اما چرا این رشته بهترین رشته برای این رده سنی است؟ چون نوزاد و کودک احساس امنیت و آشنایی می‌کند. نوزاد در رحم مادر در کیسه آبی زندگی کرده و حالا آن محیط با فضای بیشتر برای او شبیه‌سازی می‌شود و می‌تواند با تکان دادن اندام خود در آب عضلاتش را تقویت کند.

ژیمناستیک: پس از 8 سالگی کودک می‌تواند ورزش ژیمناستیک را شروع کند. این ورزش موجب افزایش انعطاف بدنی و قوای جسمانی کودک می‌شود. همچنین به علت پرش‌ها و فرود‌هایی که در این رشته وجود دارد، صفحات رشدی وی تحریک می‌شود و موجب رشد قدی خوبی خواهد شد.

ورزش‌های دیگر: از سنین 10 تا 15 سال رشته‌های والیبال، بسکتبال و هندبال نیز ورزش‌های مناسبی هستند و پس از 15 سالگی رشته‌هایی مانند فوتبال، رشته‌های رزمی، رشته‌های راکتی و ورزش‌های دیگر را می‌توان شروع کرد.

هفته نامه سلامت
روانشناسی کودکان 8


پاسخ
#73
علاقه به کتک کاری در اطفال

روانشناسی کودکان 8

آیا کتک زدن کودک کار درستی است و بچه ای که خشن و پرخاشجو بود را با کتک می توان آرام کرد کودکانی که به کتک کاری همسن و سال های خود علاقه دارند را چگونه می توان اصلاح کرد؟
بعضی از بچه ها وقتی در کنار چند کودک دیگر قرار می گیرند، به جای بازی و تعامل دوستانه، دست به یقه می شوند و کتک کاری راه می اندازند. بسیاری از والدین نمی دانند در این موقعیت باید چه رفتاری با کودکشان داشته باشند و در نتیجه به تنبیه کردن او می پردازند. غافل از این که با این کار احساس ترس و نا امنی را که ریشه رفتارهای پرخاشگرانه او است تقویت کرده و زمینه پرخاشگری بیشتر کودک را فراهم می کنند.

اگر بچه شما جزء کودکانی است که بچه های دیگر را می زند، لطفاً او را تنبیه نکنید. ریشه مشکل بچه شما ترس است. پس دست از تنبیه کردن که موجب افزایش ترس و در نتیجه افزایش احتمال کتک کاری  او می شود بردارید و راهکارهای زیر را امتحان کنید:
پیشگیری کنید

قبل از این که کودک تان در تعامل با بچه های دیگر قرار بگیرد، ترس او را کاهش داده و احساس امنیتش را افزایش بدهید. وقتی با بچه های دیگر تعامل می کند، در دسترس او باشید. اگر متوجه شدید که دارد به سمتی می رود که احتمال کتک زدن وجود دارد، مداخله کنید و بین او و کودکی که می خواهد با او گلاویز بشود قرار بگیرید.

آرام باشید

اگر کودک شما دارد گریه می کند او را متوقف نکنید. گریه کردن یعنی بیرون ریختن احساسات و این باعث می شود که او کم کم احساس بهتری پیدا کند

اگر کودکتان بچه ای را زده، عصبی نشوید. عصبانیت شما شاید چند ساعتی صورت مسئله را پاک کند اما در بلند مدت هیچ مشکلی را حل نمی کند. پس آرام باشید، نفس عمیق بکشید و به خودتان بگویید «او کتک زده چون ترسیده است و من می توانم با آرامش و صمیمیت این ترس او را کم کنم».

جبران کردن را به او یاد بدهید

قبل از این که به سراغ بچه خودتان بروید، به سراغ بچه ای که کتک خورده بروید و سعی کنید او را آرام کنید. این کار فرصتی هم به شما می دهد تا خودتان را برای برخورد درست با فرزندتان آرام تر کنید. وقتی آن بچه آرام شد، با مهربانی دستتان را دور گردن کودکتان بیندازید و او را با کودکی که کتک خورده رو در رو کنید. به کودک کتک خورده بگویید «متأسفیم که وحید تو را زد. او ناراحت بود و یادش رفته بود که به جای کتک زدن باید با شما حرف بزند. امیدواریم با این عذرخواهی حال تو هم بهتر شده باشد».

همدلی آری، سرزنش نه

سرزنش کردن باعث می شود کودکتان احساس کند بچه بدی است، نمی تواند آدم بهتری باشد و شما دیگر او را دوست نخواهید داشت. در نتیجه بیشتر احساس ترس می کند و پرخاشگری بیشتری به خرج می دهد! راه حل مؤثرتر این است که به او کمک کنید دیگران را بفهمد و با آنها همدلی کند. برای این کار باید خودتان توانسته باشید با بچه تان همدلی کنید. او همدلی را از رفتار شما در رابطه با خودش می آموزد.

او را از معرکه دور کنید

آرام باشید و او را از محل درگیری دور کنید. شما با این کار نمی خواهید او را تنبیه کنید بلکه می خواهید فرصتی برای او فراهم کنید تا با احساساتش روبرو شود.

کمک کنید احساساتش را بشناسد
بچه شما می داند کتک زدن کار بدی است اما نمی تواند جلوی خودش را بگیرد. شما باید در این کار به او کمک کنید. چگونه؟ به او کمک کنید تا احساساتش را بشناسد و آن ها را احساس کند. برای این کار شما باید احساس امنیت کافی در او ایجاد کرده باشید. برای مثال به او بگویید «تو از زدن سعید خیلی ناراحتی. من متأسفم که آنجا نبودم تا به تو کمک کنم ولی الآن اینجا هستم و تو در امنیتی».

بگذارید احساساتش را بیرون بریزد

قبل از این که کودک تان در تعامل با بچه های دیگر قرار بگیرد، ترس او را کاهش داده و احساس امنیتش را افزایش بدهید

اگر کودک شما دارد گریه می کند او را متوقف نکنید. گریه کردن یعنی بیرون ریختن احساسات و این باعث می شود که او کم کم احساس بهتری پیدا کند. به اندازه کافی با او صحبت کنید، بیشتر از اینکه حرف بزنید صمیمیت و مراقبت تان را به او نشان بدهید. احساسات او را تحلیل نکنید و فقط موقعیتی را فراهم کنید که او بتواند احساساتش را با خیال راحت بروز بدهد.

اگر گریه نکرد چی؟

اگر کودک شما بنای گریه کردن ندارد، اجازه ندهید به میان بچه ها برگردد چون احتمال کتک کاری کردن دوباره او زیاد است. در این مواقع سعی کنید او را به خنده بیندازید. خنده هم به اندازه گریه در بهبود حال کودک و کم کردن احتمال کتک کاری مؤثر است.



مدیریت کردن هیجانات را به او یاد بدهید
وقتی شما و کودکتان آرام شدید از او بخواهید به راههای بهتر برای مدیریت کردن احساساتش فکر کند. برای مثال بگویید« امروز که تو سعید را زدی او خیلی ناراحت بود، کار تو به او آسیب زد… راستی چه اتفاقی افتاده بود؟». وقتی توضیح می دهد بدون هیچ قضاوتی به او گوش کنید مثلاً اگر می گوید عصبانی بوده به او بگویید «تو از او عصبانی بودی؟ می شه راجع بهش بیشتر با هم حرف بزنیم؟ ». بعد به او کمک کنید جایگزین های بهتری برای کتک زدن پیدا کند مثلاً بگویید « دفعه بعد، وقتی عصبانی بشوی، فکر می کنی به جای کتک زدن چه کار دیگری می توانی انجام بدهی؟ »

به او اجازه حرف زدن بدهید. اگر راهی به نظرش نمی رسد پیشنهاداتی بدهید مثلاً بگویید «می خواهی به من تلفن کنی؟ یا موقعیت را ترک کنی؟ … ». سپس آن را با او تمرین کنید مثلاً بگویید «بیا تمرین کنیم… این عروسک می خواهد خوراکی تو را بردارد. می بینی؟ تو خیلی عصبانی هستی و می خواهی او را بزنی. اما یادت می آید که به جای زدن می توانی کارهای دیگری انجام بدهی… مثلاً می توانی به من زنگ بزنی».

احساس تان را مدیریت کنید

متوجه احساسات خودتان باشید. احساستان را مدیریت کنید تا بتوانید بهتر به کودکتان کمک کنید.



وب‌سایت خانواده ایرانی
روانشناسی کودکان 8


پاسخ
#74
قایم شدن اطفال در پشت والدین

روانشناسی کودکان 8

آیا کودک شما هم در مواجه با دیگران به شما پناه می آورد و اغلب پشت سر شما قایم می شود این امر خبر ازچه نوع مشکلات روحی و روانی در وی میدهد


اینکه شما و همسرتان هیچ کدام خجالتی نیستید دلیل بر این نمی شود که کودکتان نیز خجالتی نباشد. مسئله ی وراثت موضوع پیچیده ای است ، به خصوص در رفتار های فردی. خجالت در کودکان موضوعی است که باید به کمک پدر و مادر حل شود ، زیرا در صورتی که این موضوع ادامه پیدا کند ، در آینده ی کودک تاثیرات منفی بر جای خواهد گذاشت.
حال و هوای کودکان خجالتی با دیگر کودکان فرق می کند. گاهی اوقات خجاتی بودن آن ها ریشه در درونگرا بودن آن ها دارد اما گاهی نشان از اختلال رفتاری و روانی دارد. کودکان خجالتی نمی توانند به درستی با دیگران ارتباط برقرار کنند اما والدین می توانند با صبر و تلاش این مشکل را ریشه کن کنند.
 

درونگرایی یا برونگرایی؟
دکتر محسن میر محمد صادقی روانشناس و عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم شناختی گفت: درمورد کودکان خجالتی دو بحث شخصیت آن کودک و قسمت های آموخته شده که ناشی از تربیت وعوامل محیطی است، بسیار حائز اهمیت است. بعضی افراد از نظر شخصیتی درونگرا و بعضی برونگرا هستند.
کسانی که درونگرا هستند از کودکی نیز ویژگی های رفتاری مشخصی دارند و در ارتباط برقرار کردن با دیگران پیشتاز و راحت نیستند اما در عین حال می توانند افراد موفقی باشند و اینطور نیست که این مسئله برایشان مشکل جدی به وجود آورد، اگر در مسیر درست قرار گیرد می تواند باعث موفقیت فرد شود.
وی ادامه داد: اما بخشی از قضیه ناشی از آموخته ها، تربیت افراد و شرایط محیطی است. معمولا کودکان خجالتی در ارتباط برقرار کردن و بیان احساسات خود ضعیف هستند. این کودکان به سادگی قادر به بیان احساسات خود نیستند و در سنین پایین هنگامی که با غریبه ای روبه رو می شوند پشت پدر یا مادر خود پنهان می شوند، حال اگر برخورد اطرافیان به خصوص والدین در سنین پایین به گونه ای باشد که این رفتارها را تشدید کند طبیعتاً این رفتار کودک مرتبا تکرار می شود و تبدیل به یک اختلال می شود.
روی کودکتان بر چسب نزنید!
صادقی در خصوص بر چسب زدن های ناصحیح به کودکان اظهار داشت: اگراطرافیان بر چسب خجالتی به کودک بزنند و هر جا که می روند بگویند فرزند ما خجالتی است باعث می شوند یک مشکل کوچک رفتاری تبدیل به یک اختلال شود، در نتیجه باید از این برچسب زدن ها دوری کرد و مشکلات رفتاری کوچک را تبدیل به مسائل جدی نکرد.
این روانشناس افزود: شاید فرزندمان در روابط اجتماعی به اندازه کافی رشد نکرده باشد اما این دلیل نمی شود روی آن اسم خجالتی بگذاریم که دیگر نتواند از زیر این اسم بیرون بیاید.
والدین، تکنیک های بازی گونه را بیاموزید!
صادقی در خصوص رفتارهای تحقیر آمیز با کودکان خجالتی عنوان کرد: در واقع رفتارهایی که حالت تحقیر یا تمسخر دارد حتی مقایسه کردن های بی مورد مانند اینکه بگوییم ببین “آن کودک چه قشنگ سلام می کند و حرف می زند،تو نیز اینگونه باش” یا به شکل تحقیرآمیز بگوییم که “بلد نیستی”، “سلام کردن که کاری ندارد”، این موارد همه باعث می شود که بچه احساس ناتوانی کند که دیگران از او جلوتر هستند که این حالت درماندگی را در او تثبیت می کند.
یوسف شاهی متخصص روانشناسی کودک و نوجوان در همین راستا گفت: اول همان کسی که بچه پشت او پنهان می شود یک منبع اعتماد و تکیه گاه است برای مثال اگر مادر است از خود او می توان استفاده کرد، یعنی بهترین کار کمک گرفتن از مادر و تکنیک های بازی گونه یا بازی محور است  که خود کودک درگیر رابطه ای می شود بسیار خوشایند می شود، مادر رابطه ای را ایجاد می کند، آن را تداوم و جهت می بخشد.
عروسک های معجزه آسا!
 وی ادامه داد: به طور مثال مادر می تواند دو عروسک بخرد البته با فرض اینکه آن شخصی که بچه پشتش پنهان می شود مادر باشد. این عروسک ها می توانند روابط اجتماعی کودکان را گسترش دهند و خیلی از اختلالات رفتاری مانند خجالت،افسردگی و اضطراب را بهبود ببخشند.
صادقی در خصوص نحوه برخورد والدین با کودک خجالتی بیان کرد: اگر والدین یک رفتار گام به گام را در پیش بگیرند و یک شرایطی ایجاد کنند که فرزند آنها به مرور با دیگران و هم سن و سالان خود در ارتباط باشد و در جامعه او را ببرند در نتیجه خجالتی بودن  کودک به تدریج کاهش می یابد. برای نمونه در خرید از او بخواهند قسمتی از کار را انجام دهد، کمک کند و تعامل با فروشنده داشته باشد.
تشویق فراموش نشود!
این عضو هیئت علمی پژوشکده علوم شناختی افزود: اگر کودک در مکانی یک رفتار مثبت انجام داد تشویقش کنید و برعکس جاهایی که خوب عمل نمی کند  او را نادیده بگیرید و در نظر بچه نیاورید به طور مثال نگویید باز “یادت رفت سلام کنی”، “چرا آرام صحبت کردی” یا “خوب جواب ندادی”.
شاهی روانشناس کودک و نوجوان در خصوص افزایش مهارت ها برای کاهش و رفع خجالت در کودکان اظهار داشت: بچه ای که زیر سه سال و نیم سال است آن عروسک را یک موجودی مانند خودش می بیند و اصلا آن را بی جان نمی داند، به خاطر همین مهارت های اجتماعی مطلوب مانند سلام کردن، لباس پوشیدن، اتاق تمیز کردن،مسواک زدن و مهمانی رفتن همه را در یک شیب بسیار نرم  می آموزد، در واقع قرار نیست همه این ها در یک ساعت و یک روز یا یک ماه اتفاق بیافتد بلکه باید در قالب یک برنامه با چشم انداز دو یا سه ماهه شروع شود.
وی در خصوص نقش والدین در افزایش مهارت های اجتماعی اذعان داشت: مادر می تواند با ایفای نقش محتوای اجتماعی مطلوب خودش را آموزش دهد و کودک به آرامی روابط اجتماعی را یاد بگیرد و هنگامی که رابطه اجتماعی را یاد بگیرد این مسئله خجالتی بودن کاهش می یابد و بچه علاقه به روابط اجتماعی پیدا می کند.
مهمترین راه درگیر کردن والدین در یک تعامل کودک محور و بازی گونه است بعد از عروسک کم کم قصه گویی آغاز شود و به کمک همین ها می توان یک تصویر ذهنی بسیار خوب برای آن کودک ایجاد کرد این پلکانی می شود برای اینکه رشد کند و به مراتب بالاتر برسد.
آیا فرزند من خجالتی است؟
صادقی اظهار داشت: یکی از شایعترین اختلالات در کودکان اوتیسم است که در فارسی به آن در “خود ماندگی” می گویند و این دسته از کودکان در برقراری ارتباط با دیگران مشکل بسیار جدی دارند. ارتباط چشمی و یا حرفی خوبی ندارند و کاملا مشخص است که رفتارهایشان غیر طبیعی است در نتیجه والدین باید به متخصصین مراجعه کنند و ارزیابی هایی لازم را انجام دهند.
صادقی در خصوص نقش آموزش تصریح کرد: خیلی از رفتارهایی که ما از آن به عنوان خجالت یاد می کنیم ناشی از آموزش ندیدن یا عدم آمادگی کودک برای روابط اجتماعی است و با اصلاح رفتار و آموزش های لازم بر طرف می شود، بنابراین یک سری بچه ها اختلال اوتیسم دارند که قابل تشخیص است و بقیه افراد درونگرا یا برونگرا هستند ولی اگر برخورد درست با آن ها برقرار شود این مشکل در حدی نیست که اختلالی در زندگی و موفقیت آن ها به وجود آورد.
 وی افزود: والدین باید رفتار های کودک خود را ارزیابی کنند اگر آن رفتار برای بچه خیلی غیر معمول است و در بعضی زمینه ها از بچه های هم سن خود عقب تر هستند باید در تک تک  آن زمینه ها به آن ها آموزش لازم داده شود.
گره ای که  با بازی باز می شود
شاهی در خصوص روش های درمان خجالت بیان کرد: اولین گام در پرورش کودک خجالتی پذیرش او است. کودک خود را آن طور که هست بپذیرید نه آن طور که دوست داشتید یا انتظار دارید باشد. اگر کودکتان بداند که ”همین طور که هست“ بسیار دوست داشتنی است، اعتماد به نفس بیشتری خواهد داشت. البته این مطلب در مورد بزرگ تر نیز مصداق دارد.
احساسات کودک خود را بشناسید و اجازه دهید خودش باشد. اطمینان داشته باشید با صرف وقت، عشق و حمایت شما او می تواند بر ترس های خود غلبه کند. به عبارت دیگر فرزند خود را باور کنید تا او نیز خود را باور کند.
بازی از نگاه یک بزرگسال شاید سرگرمی باشد ولی از نگاه کودکان شیوه های تفکر، زندگی و ارتباط با کل دنیا است، در واقع بازی و تکنیک های بازی درمانی میتواند با موسیقی، نقاشی و هنر های دیگر باشد ولی در نهایت یک پلی است که بچه از طریق آن وارد اجتماع می شود.
روابط کودکان با هم سن و سالانشان حائز اهمیت است. کودکان خجالتی در جمع به خوبی ظاهر نمی شوند که به کمک آموزش های صحیح و مراجعه به روانشناسان کودک می توان مشکلات این کودکان را حل کرد.
گزارش از بهار الهی
انتهای پیام/
روانشناسی کودکان 8


پاسخ
#75
افسردگی کودکان کم حرف

روانشناسی کودکان 8
سکوت دائم و طولانی مدت اطفال به چه معناست این امر تا چه حد ناشی از مشکلات روانی آن هاست توصیه های روانشناسان در این زمینه چیست والدین این کودکان چه کمک هایی به فرزندانشان می توانند بکنند


 با توجه به اینکه اختلالات روانپزشکی انواع گوناگونی دارد، در این مقاله سعی می کنیم در مورد اختلال سکوت بیمارگون ارادی صحبت کنیم. فقط ذکر این نکته به نظر ضروری می رسد که نشانه ها صرفا برای آشنایی شما بوده و چنانچه علائمی موجود باشد حتما باید قبل از برچسب گذاری، تمام علائم کودک خود را در حضور روانشناس یا روانپزشک متخصص بیان نمایید تا با تشخیص دقیق از آسیب های احتمالی اختلال پیشگیری نماییم.
در کودکان مبتلا به اختلال سکوت بیمارگون ارادی، وقتی آنها در تعامل های اجتماعی با افراد دیگر قرار می گیرند، سر صحبت را باز نمی کنند، وقتی دیگران با آنها صحبت می کنند، متقابلا پاسخ نمی دهند، پس صحبت نکردن در تعامل های اجتماعی با کودکان یا بزرگسالان بسیار زیاد اتفاق می افتد. این کودکان در خانه و در حضور اعضای خانواده صحبت می کنند اما اغلب حتی در حضور دوستان نزدیک یا بستگان درجه دوم مثل پدربزرگ یا مادربزرگ یا مانند آنها صحبت نمی کنند.

این اختلال اغلب با اضطراب اجتماعی زیادی همراه است و کودکان مبتلا به اختلال سکوت بیمارگون ارادی اغلب از صحبت کردن در مدرسه خودداری کرده که این امر به مشکلات تحصیلی فراوان منجر می شود، زیرا معلمان بیشتر اوقات نمی توانند مهارت هایی مثل خواندن را ارزیابی نمایند.

به نظر می رسد ویژگی های همراه سکوت بیمارگون ارادی ممکن است شامل موارد زیر باشد:
کم رویی بسیار زیاد، ترس از خجالت زده شدن در جمع، انزوا و کناره گیری اجتماعی، وابستگی بیش از حد یا چسبندگی، صفات وسواسی، منفی گرایی، قشقرق یا لجبازی خفیف.

اگرچه کودکان مبتلا به این اختلال به صورت کلی مهارت های زبانی بهنجاری دارند، گاهی هم ممکن است اختلال ارتباطی داشته باشند (معمولا در کنار این اختلال، اضطراب هم وجود دارد). معمولا این کودکان تشخیص اختلال هراس اجتماعی را نیز کنار اختلال سکوت بیمارگون از خود نشان می دهند. سکوت بیمارگون ارادی، اختلال نسبتا نادری است و به نظر حدود 1% کودکان دچار این اختلال می شوند و این مورد در خردسالان بیش از بقیه دیده می شود.

سکوت بیمارگون ارادی معمولا قبل از 5 سالگی شروع می شود اما ممکن است تا ورود کودک به مدرسه که تعامل اجتماعی و تکالیف عملکردی مثل خواندن با صدای بلند افزایش می یابد مورد توجه والدین قرار نگیرد. به هر حال کودکان معمولا در برخی مراحل رشدی این سکوت را نشان می دهند و به صورت طبیعی آن را پشت سر می گذارند ولی گاهی مشکلات اضطرابی بعد از برطرف شدن سکوت ادامه می یابد. (باید به این نکته دقت کنیم که در فرآیند یادگیری و مراحل سنی سکوت کودک بسیار طبیعی می باشد پس به سرعت انگ و برچسب اختلال نزنیم.)

به نظر می رسد وقتی کودک نمی تواند رفتار مخرب خود را کنترل کند گاهی سکوت ارادی را جایگزین رفتار می کند (البته طبق برخی پژوهش ها کم رویی، اضطراب اجتماعی و انزوای اجتماعی والدین نقش مهمی در بروز این اختلال در کودکان دارد). علاوه بر این به نظر می رسد والدین کودکانی که مبتلا به سکوت بیمارگون ارادی هستند، حمایتگر افراطی، دل نگرانی وسواسی و کنترل کننده تر از والدین کودکانی هستند که اختلال های اضطرابی دیگری دارند.

به علت همپوشی قابل ملاحظه سکوت بیمارگون ارادی و اختلال اضطراب اجتماعی، ممکن است بین این اختلال ها عوامل ژنتیکی مشترکی وجود داشته باشد.
(باید به این نکته دقت کنیم که کودکان خانواده هایی که به کشور دیگری مهاجرت کرده اند و به زبان متفاوتی صحبت می کنند ممکن است به علت آشنایی ناکافی با زبان جدید از صحبت کردن خودداری کنند و در این مورد اختلالی مطرح نیست اما اگر فرد زبان جدید را به اندازه کافی می فهمد اما خودداری از صحبت کردن ادامه می یابد، ممکن است تشخیص سکوت بیمارگون ارادی مطرح شود.)

سکوت بیمارگون ارادی ممکن است موجب مشکلات اجتماعی شود چون کودکان به علت اضطراب شدید، از تعامل های اجتماعی دوجانبه با کودکان دیگر خودداری می کنند و با بزرگ شدن ممکن است انزوای اجتماعی بیشتری پیدا کنند و همچنین در مدرسه دچار مشکلات تحصیل می شوند، زیرا در مورد نیازهای تحصیلی یا شخصی با معلمان ارتباط برقرار نمی کنند (برای مثال تکالیف کلاس را درک نمی کنند، برای رفتن به دستشویی اجازه نمی گیرند.) و در نهایت نقص شدید در کارکرد تحصیلی و اجتماعی، از جمله مواردی است که این کودکان با آن مواجه می شوند.

چون سکوت بیمارگون ارادی خیلی اوقات با اختلالات دیگر، علائم مشابهی دارد، نیاز است حتما کودک توسط روانشناس متخصص کودک بررسی شود تا بتوانیم با بهترین راهکار به کودک کمک نماییم (برای مثال احتمال دارد افرادی که گرفتار اختلال طیف اوتیسم، اسکیزوفرنی یا اختلال روان پریشی دیگر یا ناتوانی هوشی شدید هستند مشکلاتی در ارتباط اجتماعی داشته باشند و قادر به صحبت کردن مناسب در موقعیت های اجتماعی نباشند.)

پس سکوت بیمارگون ارادی موقعی تشخیص داده می شود که کودک از توانایی قطعی صحبت کردن در برخی از موقعیت های اجتماعی مثل خانه برخوردار باشد و این اختلال همراه اختلال اصلی تر دیده نشود.

حال با توجه به اهمیت شناخت علائم این اختلال بهتر است نگاهی عمیق تر به ویژگی های این اختلال طبق DSM-5 داشته باشیم.

* ناتوانی مداوم فرد در صحبت کردن در موقعیت های اجتماعی خاص که در آنها انتظار صحبت کردن وجود دارد (مثل مدرسه)، در حالی که در سایر موقعیت ها صحبت کردن برایش عادی است.
* این آشفتگی مزاحم پیشرفت تحصیلی یا شغلی یا ارتباط اجتماعی می شود.

* مدت این آشفتگی دست کم یک ماه می باشد (محدود به نخستین ماه ورود به مدرسه نیست).

* ناتوانی در صحبت کردن نباید ناشی از فقدان اطلاعات درباره زبان محاوره ای مورد نیاز برای موقعیت اجتماعی یا دشوار بودن آن باشد.

* برای این آشفتگی نمی توان برچسب یک اختلال ارتباطی (مثل اختلال تسلط بیانی با آغاز در کودکی) تبیین بهتری به دست داد و منحصرا طی دوره اختلال طیف اوتیسم، اسکیزوفرنی یا اختلال روان پریشی دیگر ظاهر نمی شود.

ذکر این نکته ضروری است که اختلالات روانپزشکی با هم، همبود دارند، پس بهتر است حتما با شناخت نشانه های بیان شده با متخصص روانشناسی مشورت کرده و از هرگونه برچسب گذاری جلوگیری کنیم. امید است با شناخت بهتر بتوانیم از سلامت ذهنی مناسب تری برخوردار گردیم و از آسیب های احتمالی پیشگیری کنیم، خصوصا هنگامی که بحث کودکان مطرح می شود نیاز است با دقت بیشتری تصمیم گیری نماییم.

* کارشناس ارشد روانشناسی بالینی

ماهنامه پزشک شهر – دانیال طالبی[sup]*[/sup]

روانشناسی کودکان 8


پاسخ
#76
مقابله با پرخاش جویی خردسالان

روانشناسی کودکان 8

 اطفال پرخاشجو را با چه روش ها و رفتارهایی می توانیم آرام کنیم وقتی خردسالان بداخلاقی میکنند چگونه و با چه توصیه هایی قادر به روبه روشدن با آن ها خواهیم بود


فرقی نمی کند کودک شما درمواجهه با چیزی که باب میلش نیست به آرامی واکنش نشان دهد یا در بهترین حالت، مثل ترقه منفجر شود، مدیریت خشم، مهارتی است که هر نوع بچه ای از آن نفع می برد.
ما به عنوان والدین با کنترل احساسات خودمان در برابر طغیان های خشم مان، می توانیم اساس و شالوده ی فراگیری این مهارت مهم را برای فرزندان مان بنا کنیم. این بار که با کج خلقی ها و بهانه گیری های کودک نوپای تان و یا شانه بالا انداختن فرزند نوجوان تان روبرو شدید با بکار بردن یکی از عبارات زیر، بهترین قدم را به جلو بردارید:

نگویید : اینقدر همه چیز را پرت نکن!
بگویید: وقتی اسباب بازی هایت را پرت می کنی من فکر می کنم دوست نداری با آنها بازی کنی. آیا این طور است؟ این تکنیک گوینده/شنونده، برای کمک به ارتباط دهی احساسات به شیوه ای غیررودررویی است. این شیوه نه تنها مسیرهای گفتگو را باز نگه می دارد بلکه شما الگویی می شوید برای این که نشان دهید موقعیت پیش آمده از نگاه شما چگونه است، در نتیجه کودک شما فرصت این را پیدا می کند تا حادثه پیش آمده را مجددا از نگاه خودش و با زاویه ای دیگر بازبینی کند.

نگویید: بچه های خوب این کار را نمی کنند!
بگویید: لازم است چکار کنی تا برای بیرون رفتن آماده شوی؟ به بچه ها اجازه دهید به پروسه های تغییر و گزار در زندگی شان فکر کنند. این کمک می کند تا از جنگ و جدال دور بمانید.
بگویید: بچه های خوب و حتی بزرگ ترها هم گاهی عصبانی می شوند، اشکالی ندارد، این عصبانیت هم خواهد گذشت. بگذارید روراست باشیم. بچه های شما هرچقدر بزرگ تر شوند، با مشکلات بزرگ تری هم مواجه خواهند شد، و احساسات شدیدتری هم خواهند داشت. این که به آنها بگویید بچه های خوب یا کسی که بزرگ شده عصبانی نمی شود، خسته نمی شود یا مضطرب نمی شود واقعا دروغ است. همچنین باعث می شود بچه ها احساسات شان را سرکوب کنند و مانع جریانات احساسات شان به شیوه ای سالم شوند.

نگویید : عصبانی نشو!
بگویید: من هم گاهی عصبانی می شوم. بیا شعار جنگی مان را فریاد بزنیم تا خشم مان مهار شود. تحقیقی جدید نشان می دهد وقتی جسم مان آسیبی می بیند ودرد داریم، فریاد زدن واقعا می تواند در رساندن پیام درد به مغز اختلال ایجاد کند، یعنی دردمان کمتر شود. شاید فرزندتان هنگام عصبانیت دردی نداشته باشد اما دادوبیداد کردن می تواند انرژی خشم را به شیوه ای بازی گونه رها نماید. با فرزندتان یک شعارجنگی انتخاب کنید تا در چنین شرایطی با صدای بلند ازآن استفاده نمایید، مثلا : آزااااااااااااااااادی!

نگویید: جرأت نداری بزنی!
بگویید: اشکالی ندارد که عصبانی باشی، اما به تو اجازه نمی دهم به کسی آسیب بزنی. ما باید امنیت همدیگر را حفظ کنیم.این عبارت، این پیام جدی را می رساند که بروز عصبانیت ایرادی ندارد، اما واکنش فیزیکی ممنوع است. جداکردن این دو به کودک تان کمک می کند تا یاد بگیرد به همین شیوه رفتار کند.

نگویید: تو خیلی بدقلق و سرسخت شده ای!
بگویید: ای موضوع خیلی سخت و ناخوشایند است، می دانم؛ با هم حلش می کنیم. وقتی بچه ها سرسختی می کنند و کوتاه نمی آیند، خیلی همه است که دلیلش را بفهمیم. این عبارت، این ایده را تقویت می کند که شما هم درکنار او هستید نه مقابل او، و با هم طبق یک هدف پیش می روید.

نگویید: فهمیدم، باید در اتاقت تنها باشی!
بگویید: بیا از هم دور باشیم تا هردو آرام شویم. این عبارت، ” تنها ماندن ” را به ” باهم بودن ” بر می گرداند و اجازه می دهد به جای تنها ماندن، ارتباط دوباره ای برقرار شود.

نگویید: همین حالا دندان هایت را مسواک بزن!
بگویید: می خواهی اول دندان های عروسکت را مسواک بزنیم یا دندان های تو را؟ برای بچه های نوپا، کج خلقی و بهانه گیری شیوه ای برای کنترل کردن محیط شان است. شما با این عبارت به او حق انتخاب می دهید و در نتیجه احساس می کند تا حدودی کنترل دست اوست.

نگویید: شامت را بخور وگرنه گرسنه به رختخواب خواهی رفت!
بگویید: به نظرت چکار می توانیم بکنیم تا این غذا خوشمزه تر شود؟ این عبارت، مسئولیت پیداکردن راه حل را به دوش فرزندتان می گذارد.

نگویید: اتاقت نفرت انگیز است!
بچه های شما هرچقدر بزرگ تر شوند، با مشکلات بزرگ تری هم مواجه خواهند شد، و احساسات شدیدتری هم خواهند داشت. این که به آنها بگویید بچه های خوب یا کسی که بزرگ شده عصبانی نمی شود، خسته نمی شود یا مضطرب نمی شود واقعا دروغ است.
بگویید: به نظرت چطور است که همین الان باهم این قسمت کوچک از اتاقت را تمیز کنیم؟ من کمکت خواهم کرد. به جای متمرکز شدن بر کار سخت و ناخوشایند تمیز و مرتب کردن آن همه ریخت و پاش ، هدف را ساده سازی کنید، یعنی روی یک شروع ساده متمرکز شوید. شروع ساده ی یک کار سخت و نامطلوب می تواند نیرو و انگیزه ادامه ی آن را ایجاد کند.

نگویید: ما داریم میریم!
بگویید: لازم است چکار کنی تا برای بیرون رفتن آماده شوی؟ به بچه ها اجازه دهید به پروسه های تغییر و گزار در زندگی شان فکر کنند. این کمک می کند تا از جنگ و جدال دور بمانید و به آنها فرصت می دهد تا به مغزشان پیام دهند که درحال تغییر به سمت انجام فعالیت جدیدی هستند. همچنین وقتی قرار نیست واقعا بدون او خانه را ترک کنید، می توانید ادای این کار را درآورید.

نگویید: اینقدر ناله و نق نق نکن!
بگویید: یک بار دیگر با صدای عادی خودت حرفت را تکرار کن. گاهی بچه ها آه و ناله می کنند در حالی که خودشان هم نمی دانند چه می کنند. وقتی از آنها می خواهید حرف شان را مجددا با صدای عادی شان بگویند، به آنها یاد می دهید که ” طرز ” بیان شان اهمیت دارد.

نگویید: اینقدر شکایت نکن!
بگویید: من می فهمم چه می گویی. راه حلی داری؟این عبارت، مسئولیت را به فرزندتان محول می کند. این بار که فرزندتان بدون وقفه از مدرسه، شام، خواهروبرادرش، … شکایت کرد، از او بخواهید فکرش را بکار بگیرد و راه حل ارائه دهد. به او یادآوری کنید هر راه حلی به ذهنش می رسد بگوید، فرقی نمی کند چه باشد.

 تبیان
روانشناسی کودکان 8


پاسخ
 سپاس شده توسط _wιɴɴer_
آگهی
#77
چرا کودکتان مو می کشد؟

كشيدن مو، در كودكان، مانند لگد زدن، گاز گرفتن، نيشگون گرفتن و زدن، يكى از راه‌هايى است كه كودك به وسيله آن سعى در كنترل محيط اطرافش دارد. دلايل زيادى براى اين رفتار‌ها وجود دارد، اما واضح‌ترين آن‌ها اين است كه كودك فهميده كه چه كارهايى واكنش ديگران را به همراه دارد.


به گفته مارك رابرتز، پروفسور دانشگاه ايداهو در رشته روانشناسى بالينى، اين رفتار كودك درست مانند زدن كليد و روشن شدن لامپ است. كودك با خودش مى‌گويد: " چه جالب! وقتى موهاى خواهرم را مى‌كشم، او جيغ مى‌كشد!". شايد هم دليل مو كشيدن از نظر او، متوقف كردن يك اتفاق ناخوشايند است. مثلاً دوستش مى‌خواهد اسباب بازيش را بگيرد و با كشيدن مويش دست از اين كار بر مى‌دارد. از آنجايى كه مهارت‌هاى شناختى كودك، در حال رشد است، او با اين كار شرايطى را كه برايش پيش آمده كنترل مى‌كند. صحنه‌اى را تصور كنيد كه خواهر بزرگترش آخرين شيرينى داخل ظرف را بر مى‌دارد و كودكتان با كشيدن موى او صداى جيغش را در مى‌آورد. به احتمال زياد شما وارد عمل مى‌شويد و خواهر بزرگتر را مجبور مى‌كنيد، شيرينى‌اش را با او تقسيم كند. احتمالاً دفعه بعد، خواهر بزرگتر قبل از اينكه آخرين شيرينى را بردارد كمى فكر مى‌كند.

اگر كودكتان مو‌هاى خودش را مى‌كشد، احتمالاً ناراحت يا نگران است. اين رفتار حتى مى‌تواند نشانه نوعى اختلال عصبى باشد. اگر در اينباره احساس نگرانى مى‌كنيد با پزشكش صحبت كنيد.

روانشناسی کودکان 8

با عادت مو كشيدن چه بايد كرد

۱-به او نشان دهيد كه چيزى نصيبش نمى‌شود. اين كليدى‌ترين راه حل براى متوقف كردن رفتار بدش است. با ناديده گرفتن كارش، به او مى‌فهمانيد كه اين روش عملى است و او با كشيدن مو، مى‌تواند به خواسته‌اش برسد. شرايطى را تصور كنيد كه كودكتان موى دوستش را كشيده است تا اسباب بازى او را بگيرد، و شما بدون كوچكترين اشاره‌اى، نسبت به اتفاقى كه رخ داده، مى‌رويد تا براى كودكتان داستان تعريف كنيد و حواسش را پرت كنيد. كودكان اثرات متقابل روابط اجتماعى را درك نمى‌كنند، و تنها چيزى كه با اين كار به او مى‌فهمانيد، اين است كه با كشيدن موى ديگران مى‌تواند حس ترحم شما را نسبت به خودش برانگيزد و شما را از آنِ خودش كند. كار درستى كه بايد انجام دهيد اين است كه بلافاصله پس از كشيدن مو، اسباب بازى را به دوستش بازگردانيد و همزمان بگوييد " ما، مو نمى‌كشيم! ". همين چند كلمه كافيست. در اين تكنيك بايد سريع عمل كنيد زيرا كودكان در لحظه زندگى مى‌كنند. با اينكار مى‌فهمد كه مو كشيدن حاصلى نداشت و اسباب بازى را از دست داد.

۲-وقتى كودك موى كسى را مى‌كشد، ابتدا مشتش را باز كنيد و فرد قربانى را نجات دهيد. سپس دستش را محكم بگيريد و بگوييد: " ما، مو نمى‌كشيم! مو كشيدن درد دارد! ". بعد اگر خواستيد مى‌توانيد از روش مهلت دادن، استفاده كنيد. او را بر روى صندلى بنشانيد و خودتان هم كنارش بايستيد. اما هرگز در اين يكى، دو دقيقه با او صحبت نكنيد. وقتى مهلت يكى دو دقيقه اى تمام شد، درباره وضعيتى كه پيش آمده با او صحبت كنيد. حتى اگر هنوز مهارت زبانى او كامل نشده و نمى‌تواند صحبت كند، اين كار را بكنيد. زيرا نشان مى‌دهيد كه مشكلات را بايد با صحبت كردن حل كرد نه چيز ديگرى ( مثل مو كشيدن ). از او سؤال كنيد "مى دانى چه كارى كردى كه اشتباه بود؟" بعد از جوابش ادامه دهيد "به نظرت چرا اشتباه بود؟" نگران نشويد اگر مى‌گويد " چون بايد تنبيه مى‌شدم". از نظر رشدى اين پاسخ عاديست. شما ادامه دهيد "بله اگر مو بكشى تنبيه مى‌شوى اما ما بايد به يك چيز ديگر هم فكر كنيم. ما نبايد موى ديگران را بكشيم چون ممكن است به آنها صدمه بزنيم!". منتظر معجزه نباشيد كه پس از اين مكالمه همه چيز درست شود. كودكان به سختى موضوعى را ياد مى‌گيرند و انقدر بايد اين اتفاق تكرار شود تا در نهايت بفهمند كه با اين كار نتيجه‌اى نمى‌گيرند. مقاومت كنيد و تسليم نشويد. به مرور زمان كه مهارت كلامى او بهتر شد، به او ياد دهيد كه از صحبت كردن براى حل مشكلش استفاده كند.

۳-هيچگاه تلافى نكنيد. هرگز سعى نكنيد مو هايش را بكشيد تا به او ثابت كنيد كه اين كار چقدر دردناك است. هدف كودك از كشيدن مو، ايجاد تغيير در شرايط است مثلاً مى‌خواهد دوستش را از تلاش براى گرفتن عروسكش منصرف كند، نه اينكه به كسى آزار برساند. اما پيامى كه از كار شما دريافت مى‌كند اين است : براى اصلاح كردن رفتار كسى، بايد تلافى كنى. در صورتيكه شما بايد الگوى او باشيد و به او ياد دهيد كه در هر شرايطى به جاى آزار رساندن به ديگران، بايد از كلمات، براى بيان خواسته هايش، كمك بگيرد.
پاسخ
 سپاس شده توسط # αпGεʟ
#78
تماشای تلویزیون عامل کند ذهنی کودکان !

روانشناسی کودکان 8



امروزه با توجه به شاغل بودن پدر و مادر آنها دیگر وقت کافی برای گذراندن با فرزند خود را ندارند از این رو برای سرگرم کردن او فرزند خود را به تلویزیون یا بازی با موبایل، تبلت، آیپد و … عادت می دهند. اما این کار می تواند تاثیراتی مخرب بر ذهن و آینده کودک شما داشته باشد.

محققان انگلیسی با اشاره به آسیب های حاصل از مشاهده حتی 15 دقیقه ای برنامه های تلویزیونی بر رشد خلاقیت در کودکان کم سن و سال، از والدین خواستند که مدت زمان قرار گرفتن فرزندان خود در برابر تلویزیون را کنترل کنند.

 

کودکان امروزی بیش از پیش برای تماشای تلویزیون وقت صرف می کنند و علاوه بر این، زمان زیادی نیز برای بازی های ویدیویی و یا وبگردی سپری می کنند، این در حالی است که مطالعات زیادی درباره اثرات منفی بالقوه تماشای تلویزیون و قرار گرفتن در برابر صفحه نمایش منتشر شده که از جمله شامل چاقی و اختلال خواب است.

در این میان، محققان دانشگاه استفوردشایر در انگلیس براساس یک تحقیق جدید، آسیب به روند رشد خلاقیت را از جمله عوارض قرار گرفتن کودکان کم سن و سال در برابر تلویزیون حتی به مدت 15 دقیقه در روز ذکر کردند.

محققان در این مطالعه که 60 کودک سه ساله در آن شرکت داشتند، دریافتند کودکانی که روزانه 15 دقیقه یا بیشتر برای تماشای برنامه های کارتونی وقت می گذرانند، در قیاس با کودکانی که وقت خود را به ورق زدن کتاب و مشاهده تصاویر آن یا حل معماهای مخصوص کودکان سپری می کنند، خلاقیت ذهن خود را به طور موقت از دست می دهند.

به گفته محققان، نتیجه این تحقیق نشان می دهد که کودکان به محض پایان مشاهده برنامه تلویزیونی، خالی از ایده و خلاقیت هستند اما این تاثیر پس از مدتی از بین می رود.

پژوهشگران بر این باور هستند که در طول زمان و با کاهش خلاقیت کودکان در بازی هایشان، این امر می تواند تاثیر منفی روی رشد انها داشته باشد.

تیم تحقیق این یافته را برای والدین و نیز برای تولید کنندگان برنامه های تلویزیونی کودکان و آموزگاران که نقش مهمی در پرورش و یادگیری کودکان دارند، به طور بالقوه مفید می داند.

منبع : دکترسلام
روانشناسی کودکان 8


پاسخ
#79
چه خاطراتی بیشتر در ذهن نوزادان می‌ماند؟
روانشناسی کودکان 8
چه خاطراتی بیشتر در ذهن نوزادان می‌ماند؟
پژوهشهای محققان دانشگاه بریگهام یانگ نشان داده است، نوزادان تنها خاطرات خوب را به یاد می‌سپارند.
دانشمندان دریافتند اگر موضوعی برای یادآوری و ثبت خاطرات در نوزادان مطرح باشد، آنها تنها چیزهایی را به خاطر می‌سپارند که خوب است.

پدر و مادر با کودک پنج ماهه خود صحبت و بازی می‌کنند و نمی‌دانند که آیا کودک این خاطرات را روزی به یاد می‌آورد یا نه؟
در این بررسی، محققان حرکات چشم نوزادان را مورد بررسی قرار داده و به نتایجی دست یافتند.آنها افزودند: با بررسی بر روی نوزادان دریافتیم که احساسات مثبت کودکان را تحت تاثیر قرار می‌دهد و در خاطر آنها می‌ماند.راس فلوم سرپرست این تحقیق اظهار کرد: نوزادان نسبت به آنچه حس مثبت دارند، آن را حفظ و نگهداری می‌کنند.
این مطالعه در مجله Infant Behavior and Development منتشر شده است.
پاسخ
#80
روانشناسی کودکان 8
«از زمانی که پسرم ۹ ماهه بود وحشت زیادی از کوتاه کردن موهایش داشت و در حین این کار مدام جیغ می‌زد تا اینکه بعد از مدتی فهمیدیم علت ترسش صدای ماشین مو‌زنی است. ولی به ما قول داد تا در داخل گوش‌هایش چیزی بگذارد تا صدای آن را نشنود. بالاخره ترس او از آرایشگاه از بین رفت.»


شاید فرزند شما همیشه به هنگام رفتن به آرایشگاه و یا سلمانی و کوتاه کردن موهایش گریه سر دهد، جیغ بکشد و با تکان دادن سرش به آقا یا خانم آرایشگر اجازه این کار را ندهد. نتیجه ممکن است عصبانیت شما، کلافگی آرایشگر و در نهایت موهایی نه چندان یکدست باشد.


اما مگر کوتاه کردن مو هم ترس دارد؟ چرا می‌ترسند؟
دلایل متفاوتی برای این ترس و ناخرسندی برای فرزند شما وجود دارد. که در اینجا به شایع‌ترین آن‌ها اشاره می کنیم:

صدای ماشین مو تراش
ترس از تیغه‌های قیچی
دیدن خود در آینه
پاشیده شدن آب اسپری بر روی صورت
خوشایند نبودن محیط آرایشگاه
نشستن بر روی صندلی‌های بزرگ و نه چندان راحت
استفاده از کاور برای جلوگیری از ریختن مو
حس ناخوشایند داشتن موهای خیس
حضور افراد غریبه در سالن
حس بد لمس شدن موهایش توسط یک غریبه
حس ناخوشایند اجبار به یکجا بی‌تحرک نشستن
برای کاهش ترس کودک از آرایشگاه، سعی کنید از آرایشگری مهربان و صبور کمک بگیرید



چه راهکارهایی وجود دارد؟
با وجود ترس و نگرانی‌هایی که برای بچه‌ها در این کار وجود دارد ولی می‌توان با استفاده از راه حل‌هایی این مساله را برای آنها به موضوعی شیرین و قابل هضم تبدیل کرد.


- یکی از اولین کارها این است که فرزندتان حس کند شما طرف او هستید، در غیر این صورت رفتارهای او بدتر شده و یک کوتاهی ساده مو می‌تواند برای خودش، شما و البته آرایشگر، به یک شکنجه حسابی تبدیل شود.


- سعی کنید از آرایشگری مهربان و صبور کمک بگیرید که با روحیه بچه‌ها آشنایی دارد و زود کلافه و عصبی نمی‌شود.


- زمان مناسبی را برای این کار انتخاب کنید. معمولا زمانی که بچه ها مشغول تماشای کارتون و بازی با تبلت هستند و یا دارند صحبت می‌کنند و سرشان گرم است، زمان خوبی است. البته به این شرط که مزاحم حرف زدن یا تماشای کارتون و یا بازی نشوید!


- از یک سیستم جایزه‌ای استفاده کنید که برایش جذابیت داشته باشد. البته افراط نکنید و انتظارش را بالا نبرید.


- برای آن‌ها که کوتاهی بلدند، بازی کردن در حمام و همزمان کوتاه کردن موها، می تواند راحت حل خوبی باشد


- سعی کنید خودتان آرامش داشته باشید و این کار را به یک تفریح تبدیل کنید. کافی است قدری خلاق باشید و از کوره در نروید.

روش های دیگری نیز مانند آواز خواندن با یکدیگر و تعریف قصه‌هایی از کوتاه کردن مو نیز می‌تواند موثر باشد. اگر فکر می‌کنید فرزندتان ممکن است در خانه به شما بهتر اجازه کوتاه کردن موهایش را بدهد، خانه را به یک سالن آرایشگاه کوچک تبدیل کنید. می‌توانید از خود او نیز کمک بگیرید. درگیر کردن او در این کار ممکن است این کار را برایش لذت بخش کند. روزنامه‌هایی بر روی زمین پهن کنید و از صندلی مورد علاقه‌ش کمک بگیرید. به علاوه می‌توانید به طور همزمان کمی از موهای عروسک او را نیز کوتاه کنید. استفاده از قیچی‌های رنگی نیز ممکن است برای او ترغیب‌کننده باشد. همچنین سعی کنید تمامی این موارد را با سرعت بیشتر انجام دهید تا کوتاهی مو برایش ملال آور نشود.


اگر تمامی این موارد را رعایت کردید اما هنوز هم فرزندتان از کوتاهی موهایش می‌ترسد، ترس او را با اجبار بیشتر نکنید و بگذارید تا موهایش کمی بلند تر شود شاید بعد از مدتی استرس او درباره این کار کمتر شده و بتوانید موهایش را کوتاه کنید.
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان