امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

خط خطی خیابونی

#1
ازم ۶صبح وصدای ساعت کوکی..

به زحمت پلکامو باز میکنم و روی تختم دمبال تو میگردم..

بااینکه خیلی وقته گذشته ولی نمیدونم چرا هنوز نتونستم به نبودنت عادت کنم..

نیستی و یه حس سرخوردگی پیدامیکنم!

بلندمیشم وسراغ چیزو میگیرم که تو وسایلام قایمش کردم..

یهcd!

میذارم توسیستم..میشینم جلو تلویزیون..چندبرگ دسمالم توی دستم میگیرم..

این مشکل خیلی برام بزرگ شده ..انقدر پیشرفت کرده که با پیداکردن هر خلوتی این کارو انجام میدم..

میدونم دارم بااین کارخودمو داغون میکنم ولی..

چند دیقه بعد..

همونطورکه نفسام تندتندشده. کارمنم تموم میشه و با دسمالی که دستمه اون خیسی رو از صورتم پاک میکنم..

..این آخرین تصویریه که ازت دارم..

هروقت خیلی دلم برات تنگ میشه اولش میشینم یه دل سیر نیگات میکنم

بعدشم کلی گریه...

از وقتی رفتی بانبودنت اینجوری روح مریضمو ارضا میکنم..

.











هوی! تویی که هرزگی چون خوره تمام جانت راگرفته با توهستم!!!

بال ماسکه ی مسخره ای به راه انداخته ای!

هرگز قلبم برای تو وهرزگی هایت نخواهد تپید

لطفا" هوس هایت را در لباس عشق به من تعارف نکن

من هیچ چیز نیستم..حداقلش هرزه و هرجایی هم نیستم!!!

پیچیده تر از آنم بخواهی با عقل کوچکت مرا آیه به آیه تفسیر کنی

گنده تر از توهایش هم نتوانستند!

پس برو ردّ کارت و دیگر این حوالی نبینمت

اینجا خلوتگاه من است..قلمرو احساس وعشق بازی هایم..

جایگاه خواستن ها وگریه هایم..

اینجا مال من است..اجازه نمیدهم با افکار کثیفت آرامش صورتی ام را خط خطی کنی

تمام عشقم..احساسم..دوست داشتنم مختص یک نفر است..فقط یک نفر!

وآن "تو نیستی"!!!

برو ردّ کارت!

این جایگاه برای تو زیادیست!!!











خاطرات نعوظ کرده ات بکارت مغزم را درهم دریده..

سردرد.سرگیجه.حالت تهوع..

ومن ناخواسته باردار خاطراتت شده ام..

واکنون تمام خواستنت جنینی درمن شده..وماههاست در من رشد میکند..

کوچولویت که نطفه اش فقط یک نگاه سه ثانیه ای بود اکنون بزرگ شده وهرروز لگدهایش رامحکم تر بر مغزم وارد میکند..

خیلی وقت است گذشته ولی حرامزاده ات قصد بدنیا آمدن ندارد..

دردنیایی هستیم که هیچکس بدون تو او راقبول نمیکند..هیچکس دوستش ندارد..

همه میخواهند خواستنت را سقط کنم وجنینم را مرده به دنیا بیاورم..

ولی حرامزاده ی من زیر قولش نمیزند..مراتنهانمیگذارد..هرروز بودنت رابرایم فریاد میزند..دوست داشتنت را به رخ دنیا میکشد.. چطور ازمن میخواهند اورا بکشم؟؟؟..

او " تمام تو " برای من است..

اولحظه لحظه ی "تو" برای من است..

من حرامزاده ام را دوست دارم چراکه سمبل یک عشق است ..عشق واقعی..حاصل یک احساس پاک..

عشقی که هیچ جوری دردنیا فاسد نخواهدشد..

اجازه نمیدهم دست هیچ هرزه ای به سویش درازشود و او را آلوده کند..

به تو قول میدهم هرشب تورا برایش دیکته کنم..

به تو قول میدهم او را "جاودانه" خواهم کرد..

عشقمان جاودانه خواهد ماند برای تمام آدم های دنیا..برای همه..


پاسخ
 سپاس شده توسط sev sevil
آگهی
#2
عالی بوووووووود

بازم بذار

            خط خطی خیابونی 1



پاسخ
#3
(06-10-2014، 17:25)sev sevil نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
عالی بوووووووود

بازم بذار

چشمSleepySleepy
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  سرانجام عشق از نوع خیابونی !+ تصاویر

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان