29-09-2014، 13:32
رئیس دبیرخانه حوزوی مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت گفت: مهمترین ویژگی این الگو تکیه بر مبانی و آموزههای اسلامی و وحیانی است. در حالی که سایر الگوها نتوانستهاند موفق ظاهر شوند و هر چه جلوتر رفتند نقایص آنها بیشتر هویدا شد.
به گزارش جهان به نقل از فارس، حجتالاسلام مهدی رجایینیا رئیس دبیرخانه حوزوی مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در زمینه پیشرفت کشور و الگوی اساسی طراحی شده مورد تأکید رهبری میگوید: سه مأموریت بر عهده ما گذاشته شده است؛ اول تولید دانش؛ دوم گفتمانسازی و سوم که اخیرًا به ما واگذار شده، تهیه پیشنویس سند الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت است.
ایشان همچنین در این رابطه میافزاید: مهمترین ویژگی الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت تکیه بر مبانی و آموزههای اسلامی و وحیانی است در حالی که سایر الگوها به ویژه الگوهای غربی به دلیل تکیه بر عقل بشری نتوانستهاند موفق ظاهر شوند و هر چه که به جلوتر حرکت میکنند نقایص آنها بیشتر هویدا میشود.
بخشی از گفتوگوی حجتالاسلام مهدی رجایینیا را با نشریه علوم انسانی اسلامی صدرا (شماره ۱۰ ـ ۳۷ ص) میخوانیم:
*ابتدا در حد لازم انتقادات وارد بر الگوهای موجود را توضیح بدهید. الگوهای موجود چه مشکلی دارند که تصمیم گرفتیم الگوی جدیدی را تدوین و برای جایگزینی آن تلاش کنیم؟
- متأسفانه توسعه غربی بر مبنای کنار گذاشتن خدا از عرصه زندگی، جدایی دین از سیاست و اینکه بحث آسمان و دین ربطی به حوزه سیاست ندارد، شکل گرفته است. در حقیقت پیشرفت و زندگی انسانها باید بر مبنای علم، عقل و خرد خودشان شکل بگیرد و جلو برود و مهمترین تفاوت از لحاظ مبانی همین است. آثاری که این حرکت داشته به نظرم خیلی جای بررسی دارد.
* جدایی از خدا در این ۷-۸ قرن و پیشرفتی که غرب بر این اساس پایهگذاری کرده آثارش برای پیشرفت بشریت چیست و چه خطراتی برای بشریت داشته است؟ انسان به محض اینکه خدا را از تفکر خودش حذف کند و بخواهد براساس خودمحوری و بزرگ پنداری خود و تکبر حرکتش را سامان بدهد چه پیش خواهد آمد؟
بالاترین کبر این است که خالق هستی را کنار بگذارد و موجودی که هیچ توان آن چنانی ندارد خودش را محور عالم قرار دهد، تکبر کند و خودش را در جای خدا ببیند. مثل خطایی که شیطان مرتکب شد، انسان هم مرتکب بشود این منشأ بسیاری از ظلمها و گرفتاریها میشود و نهایتش فروپاشی و از بین رفتن است. الان وقتی که ما به پیشرفتهترین کشورها نگاه میکنیم میبینیم بخشی از آن برای انسانهای حق طلب قابل قبول نیست. از جمله بخشی که دائم صحبت از منافع و هواهای نفسانی است و عالم را منحصر در هواهای نفسانی خودشان میبینند. از نگاه آنها دیگر بحث حق و باطل وجود ندارد و در عالم آنچه هست قدرت، ثروت، مکنت و هواهای نفسانی است. این بلایی است که توسعهی امروز یا کشورهایی که میخواهند مدل توسعه باشند به آن دچارند. خیلیها فکر میکنند اینها پیشرفت کردند و برای توسعه مدل هستند.
نهایت مدرنیته فروپاشی است
بنابراین درحالیکه برآیند دانش، تکنولوژی و قدرت موجب گرفتاری برای بشر میشود. نفس تکنولوژی و دانش بد نیست، ولی وقتی میرود و در آن فضای فکری جای میگیرد خطرهای مهمی ایجاد میکند. مثلاً کشوری که دارای دانش است ابزارهای پیشرفته برای نابودی بشر درست میکند و برای حفظ منافع خود و فروش این ابزارها، جنگ ایجاد میکند.
ما پدیده انقلاب اسلامی را یک موهبت الهی میدانیم که بشر را بیدار کند. دوباره مطرح کردن بحث خدا در زندگی، سیاست و جامعه در حد یک امر مخدوم زندگی شخصی یک موهبت الهی برای بشریت بود. اگر بشر از این بحثها که پدید میآید درس بگیرد به سمت صلاح حرکت میکند اما اگر همین روند ادامه پیدا کند آخرش فروپاشی است و این تمدن از بین میرود.
بعد از جنگ تفکر مدیریت جهادی، کمرنگ شد
* یکی از موضوعات مهمی که در الگوی پیشرفت همیشه مورد بحث بوده مسئله شاخصها است، نظرتان در خصوص شاخصهای پیشرفت با توجه به این مسئله چیست؟
-ما نیاز داریم بازشناسی دقیقی در مورد انقلاب اسلامی و حرکت سی سالهاش داشته باشیم. در این ۳۰ سال نکات قوت فراوان و پیشرفتهای بسیار خوبی در خیلی از عرصهها داشتهایم که اینها باید واگویی بشود البته آسیبهایی هم داشتهایم و نمیخواهیم مطلق نگاه کنیم.
متأسفانه بعد از اتمام جنگ آسیبی که دچار کشور شد، این بود که تفکر مدیریت جهادی مقداری کمرنگ شد یعنی تفکر حضرت امام(ره) به تدریج رنگ باخت و مدیریت جهادی جای خودش را به مدیریت بروکراتیک مبتنی بر تفکر لیبرال سرمایهداری داد. حتی ما گاهی اشتباه کردیم و همان آثار شکل گرفته را از بین بردیم.
* مرکز الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت چه نقشی میتواند در این فرآیند داشته باشد؟
- باید اول تلقی بکنیم که این نوع مباحث در سطح مرکز راهبردی کشور است و ساختاری هم که برایش چیده شده همین است. در این مرکز، گروههای تحقیقاتی یا مراکز پژوهشی پیش بینی نشده است، بلکه اندیشکده یعنی اتاق فکر و اتاق راهبری برای همین مباحث پیش بینی شده است. یک مقداری باید روی این مفهوم بیشتر کار کنیم تا جا بیافتد و مرز بین راهبری و راههای فکر و اندیشکده با مراکز پژوهشی و تحقیقاتی بیشتر مشخص بشود و انتظارات درست شکل بگیرد.
الان متأسفانه در کشور یک عده مرکز الگوی اسلامی ایران پیشرفت را به عنوان یک مرکز تحقیقاتی نگاه میکنند و مدام سئوال میکنند پس دستاوردهایش چه شد؟ خود این گفتمان را را باید تعریف کنیم که این مرکز، یک مرکز تحقیقاتی نیست. به معنای عامش یک اتاق فکر برای نظام است.
اتاق فکر نظام باید مرکز الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت باشد
* پس ما در شناخت نسبت به موضوع مشکل داریم؟
-بله! هم بحث باورمندی است و هم بحث فرهنگ. اخیراً در کشور ما بحث اندیشکده یا اتاق فکر هم مطرح شده اما هنوز نظامات ما نمیپذیرند. هنوز بحث تفکر در کشور ما جدی گرفته نشده لذا مفهوم اتاق فکر و اندیشکده هم هنوز بحثی لوکس است. یعنی ضرورت و الزام علمی در کشور ایجاد نشده است. باید اول این را کمی فراخ کنیم. اما عرصه فکر را مقام معظم رهبری به عنوان یک عرصه الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت مطرح کرده است. در حقیقت اتاق فکر نظام باید مرکز الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت باشد. اتاق فکر مراکز اصلی و تصمیم گیر نظام باید مراکز الگو در قالب اندیشکدههایی که داریم باشد.
بعد از انقلاب ارتباط وثیقی بین حوزه و نظام وجود داشته و خلأها و شکافهایی هم وجود داشته است. شاید بیشترین ارتباط بین حوزه و نظام از طریق نیروهای حوزوی بوده که در درون نظام مشغول کار و فعالیت شدند. در حقیقت بخش زیادی از منابع انسانی نظام را حوزه تربیت کرده است. این خدمت کمی نیست اما به نظر میرسد که آسیب ما بیشتر در ایجاد پیوند بین تحقیقات و درسهای حوزوی با نیازهای نظام است. اینجا خلأ داریم.
درحوزه پژوهش کم و بیش در طی ۱۰ سال گذشته این تفکر ایجاد شده که ما باید پژوهشهای حوزوی را به سمت نیازهای نظام ببریم اما در عمل هنوز مشکل داریم. یعنی فکرش ایجاد شده و به این سمت رفته اما در عمل مشکل داریم. من فکر میکنم خود حوزه و مرکز مدیریت حوزه و شورای عالی حوزه نقش مهمی دارند در این جهت که انشاءالله بتوانند همین طوری که تا حالا تلاش کردند نیرو پرورش بدهند برای کشور تلاش کنند محتوای حوزه را هم تغییر بدهند.
به گزارش جهان به نقل از فارس، حجتالاسلام مهدی رجایینیا رئیس دبیرخانه حوزوی مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در زمینه پیشرفت کشور و الگوی اساسی طراحی شده مورد تأکید رهبری میگوید: سه مأموریت بر عهده ما گذاشته شده است؛ اول تولید دانش؛ دوم گفتمانسازی و سوم که اخیرًا به ما واگذار شده، تهیه پیشنویس سند الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت است.
ایشان همچنین در این رابطه میافزاید: مهمترین ویژگی الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت تکیه بر مبانی و آموزههای اسلامی و وحیانی است در حالی که سایر الگوها به ویژه الگوهای غربی به دلیل تکیه بر عقل بشری نتوانستهاند موفق ظاهر شوند و هر چه که به جلوتر حرکت میکنند نقایص آنها بیشتر هویدا میشود.
بخشی از گفتوگوی حجتالاسلام مهدی رجایینیا را با نشریه علوم انسانی اسلامی صدرا (شماره ۱۰ ـ ۳۷ ص) میخوانیم:
*ابتدا در حد لازم انتقادات وارد بر الگوهای موجود را توضیح بدهید. الگوهای موجود چه مشکلی دارند که تصمیم گرفتیم الگوی جدیدی را تدوین و برای جایگزینی آن تلاش کنیم؟
- متأسفانه توسعه غربی بر مبنای کنار گذاشتن خدا از عرصه زندگی، جدایی دین از سیاست و اینکه بحث آسمان و دین ربطی به حوزه سیاست ندارد، شکل گرفته است. در حقیقت پیشرفت و زندگی انسانها باید بر مبنای علم، عقل و خرد خودشان شکل بگیرد و جلو برود و مهمترین تفاوت از لحاظ مبانی همین است. آثاری که این حرکت داشته به نظرم خیلی جای بررسی دارد.
* جدایی از خدا در این ۷-۸ قرن و پیشرفتی که غرب بر این اساس پایهگذاری کرده آثارش برای پیشرفت بشریت چیست و چه خطراتی برای بشریت داشته است؟ انسان به محض اینکه خدا را از تفکر خودش حذف کند و بخواهد براساس خودمحوری و بزرگ پنداری خود و تکبر حرکتش را سامان بدهد چه پیش خواهد آمد؟
بالاترین کبر این است که خالق هستی را کنار بگذارد و موجودی که هیچ توان آن چنانی ندارد خودش را محور عالم قرار دهد، تکبر کند و خودش را در جای خدا ببیند. مثل خطایی که شیطان مرتکب شد، انسان هم مرتکب بشود این منشأ بسیاری از ظلمها و گرفتاریها میشود و نهایتش فروپاشی و از بین رفتن است. الان وقتی که ما به پیشرفتهترین کشورها نگاه میکنیم میبینیم بخشی از آن برای انسانهای حق طلب قابل قبول نیست. از جمله بخشی که دائم صحبت از منافع و هواهای نفسانی است و عالم را منحصر در هواهای نفسانی خودشان میبینند. از نگاه آنها دیگر بحث حق و باطل وجود ندارد و در عالم آنچه هست قدرت، ثروت، مکنت و هواهای نفسانی است. این بلایی است که توسعهی امروز یا کشورهایی که میخواهند مدل توسعه باشند به آن دچارند. خیلیها فکر میکنند اینها پیشرفت کردند و برای توسعه مدل هستند.
نهایت مدرنیته فروپاشی است
بنابراین درحالیکه برآیند دانش، تکنولوژی و قدرت موجب گرفتاری برای بشر میشود. نفس تکنولوژی و دانش بد نیست، ولی وقتی میرود و در آن فضای فکری جای میگیرد خطرهای مهمی ایجاد میکند. مثلاً کشوری که دارای دانش است ابزارهای پیشرفته برای نابودی بشر درست میکند و برای حفظ منافع خود و فروش این ابزارها، جنگ ایجاد میکند.
ما پدیده انقلاب اسلامی را یک موهبت الهی میدانیم که بشر را بیدار کند. دوباره مطرح کردن بحث خدا در زندگی، سیاست و جامعه در حد یک امر مخدوم زندگی شخصی یک موهبت الهی برای بشریت بود. اگر بشر از این بحثها که پدید میآید درس بگیرد به سمت صلاح حرکت میکند اما اگر همین روند ادامه پیدا کند آخرش فروپاشی است و این تمدن از بین میرود.
بعد از جنگ تفکر مدیریت جهادی، کمرنگ شد
* یکی از موضوعات مهمی که در الگوی پیشرفت همیشه مورد بحث بوده مسئله شاخصها است، نظرتان در خصوص شاخصهای پیشرفت با توجه به این مسئله چیست؟
-ما نیاز داریم بازشناسی دقیقی در مورد انقلاب اسلامی و حرکت سی سالهاش داشته باشیم. در این ۳۰ سال نکات قوت فراوان و پیشرفتهای بسیار خوبی در خیلی از عرصهها داشتهایم که اینها باید واگویی بشود البته آسیبهایی هم داشتهایم و نمیخواهیم مطلق نگاه کنیم.
متأسفانه بعد از اتمام جنگ آسیبی که دچار کشور شد، این بود که تفکر مدیریت جهادی مقداری کمرنگ شد یعنی تفکر حضرت امام(ره) به تدریج رنگ باخت و مدیریت جهادی جای خودش را به مدیریت بروکراتیک مبتنی بر تفکر لیبرال سرمایهداری داد. حتی ما گاهی اشتباه کردیم و همان آثار شکل گرفته را از بین بردیم.
* مرکز الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت چه نقشی میتواند در این فرآیند داشته باشد؟
- باید اول تلقی بکنیم که این نوع مباحث در سطح مرکز راهبردی کشور است و ساختاری هم که برایش چیده شده همین است. در این مرکز، گروههای تحقیقاتی یا مراکز پژوهشی پیش بینی نشده است، بلکه اندیشکده یعنی اتاق فکر و اتاق راهبری برای همین مباحث پیش بینی شده است. یک مقداری باید روی این مفهوم بیشتر کار کنیم تا جا بیافتد و مرز بین راهبری و راههای فکر و اندیشکده با مراکز پژوهشی و تحقیقاتی بیشتر مشخص بشود و انتظارات درست شکل بگیرد.
الان متأسفانه در کشور یک عده مرکز الگوی اسلامی ایران پیشرفت را به عنوان یک مرکز تحقیقاتی نگاه میکنند و مدام سئوال میکنند پس دستاوردهایش چه شد؟ خود این گفتمان را را باید تعریف کنیم که این مرکز، یک مرکز تحقیقاتی نیست. به معنای عامش یک اتاق فکر برای نظام است.
اتاق فکر نظام باید مرکز الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت باشد
* پس ما در شناخت نسبت به موضوع مشکل داریم؟
-بله! هم بحث باورمندی است و هم بحث فرهنگ. اخیراً در کشور ما بحث اندیشکده یا اتاق فکر هم مطرح شده اما هنوز نظامات ما نمیپذیرند. هنوز بحث تفکر در کشور ما جدی گرفته نشده لذا مفهوم اتاق فکر و اندیشکده هم هنوز بحثی لوکس است. یعنی ضرورت و الزام علمی در کشور ایجاد نشده است. باید اول این را کمی فراخ کنیم. اما عرصه فکر را مقام معظم رهبری به عنوان یک عرصه الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت مطرح کرده است. در حقیقت اتاق فکر نظام باید مرکز الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت باشد. اتاق فکر مراکز اصلی و تصمیم گیر نظام باید مراکز الگو در قالب اندیشکدههایی که داریم باشد.
بعد از انقلاب ارتباط وثیقی بین حوزه و نظام وجود داشته و خلأها و شکافهایی هم وجود داشته است. شاید بیشترین ارتباط بین حوزه و نظام از طریق نیروهای حوزوی بوده که در درون نظام مشغول کار و فعالیت شدند. در حقیقت بخش زیادی از منابع انسانی نظام را حوزه تربیت کرده است. این خدمت کمی نیست اما به نظر میرسد که آسیب ما بیشتر در ایجاد پیوند بین تحقیقات و درسهای حوزوی با نیازهای نظام است. اینجا خلأ داریم.
درحوزه پژوهش کم و بیش در طی ۱۰ سال گذشته این تفکر ایجاد شده که ما باید پژوهشهای حوزوی را به سمت نیازهای نظام ببریم اما در عمل هنوز مشکل داریم. یعنی فکرش ایجاد شده و به این سمت رفته اما در عمل مشکل داریم. من فکر میکنم خود حوزه و مرکز مدیریت حوزه و شورای عالی حوزه نقش مهمی دارند در این جهت که انشاءالله بتوانند همین طوری که تا حالا تلاش کردند نیرو پرورش بدهند برای کشور تلاش کنند محتوای حوزه را هم تغییر بدهند.