27-09-2014، 14:44
(آخرین ویرایش در این ارسال: 27-09-2014، 14:47، توسط || Mιѕѕ α.η.т ||.)
چرا بعضی از ترانهها ماندگار میشوند و به راحتی تا اعماق ذهن ما نفوذ میکنند، احساساتمان را برمیانگیزند و در عین القای غم، شنیدنشان برایمان لذتبخش است؟
]ماه گذشته ادل شاهد روز بزرگی بود، روزی که این خواننده ۲۳ ساله بریتانیایی شش جایزه گرمی برد. آدل در شش رشته نامزد جایزه گرمی بود که هر شش جایزه را برای آلبوم «۲۱» و دو آهنگ موفق آن یعنی «غلتیدن در اعماق» و «کسی مثل تو» گرفت. این خواننده در سه رشته اصلی (بهترین آلبوم، ترانه و آهنگ سال) برنده جایزه گرمی شد.
اما آیا ترانههایی مانند «کسی مثل تو» Someone Like You از جادوی خاصی استفاده میکنند که اینقدر موفق میشوند؟ بیشک صدای زیبا و مؤثر و متن ترانه خیلی مهم هستند چرا که شنونده را به یاد گذشته و تجارب خود میاندازند و در این راه، مراکز لذت مغز را تحریک میکنند.
بیست سال پیش، یک روانشناس بریتانیایی به نام «جان اسلوبودا» یک آزمایش ساده انجام داد، او از تعدادی از دوستداران موسیقی خواست که قطعههایی از ترانهها را که در آنها احساسات فیزیکی مثل گریه یا مور مور شدن پوست را القا میکنند، مشخص کنند، از ۲۰ قطعهای که به این روانشناس معرفی شد، ۱۸ تای آنها دارای ویژگی مشترکی بودند:
]قبل از اینکه ترانه با ریتم اصلی خود اجرا شود، آنها با ریتم متفاوت و آهستهای شروع میشدند، در این قسمت، نوعی انتظار در ذهن شنونده القا میشود. با پایان یافتن انتظار، تنش القا شده در دوره انتظار، برطرف میشود.
حالا تصور کنید که چند دوره انتظار و رفع تنش در یک ترانه به تناوب اتفاق بیفتند، این کار باعث یک واکنش شدیدتر میشود که میتواند احساسات شدید را برانگیزد.[/font][/size][/color]
«کسی مثل تو» که آدل آن را با «دن ویلسون» نوشته است، هم دقیقا از چنین فرمولی استفاده میکند.
چند سال پیش یکی از روانشناسان دانشگاه بریتیش کلمبیا به نام «مارتین گون» با همکاری مارسل زنتنر، تحقیق جالبی برای پیدا کردن راز موسیقیهای احساسبرانگیز انجام دادند.
آنها پاسخهای فیزیولوژیک شنوندگان مثل تعداد ضربان قلب، عرق کردن یا مقاومت الکتریکی پوست را در حین شنیدن دو قطعه کلاسیک ار مندلسون و باربر، اندازهگیری کردند. آنها متوجه خصوصیات مشترک موسیقیهای احساسبرانگیز شدند:
- آنها به آرامی شروع میشوند و ناگهان اوج میگیرند.
- در آنها به صورت ناگهانی سرو کله صدا، هارمونی یا ابزار موسیقی خاصی پیدا میشود.
- در آنها گسترش ناگهانی فرکانسهای صدا را شاهد هستیم.
به اعتقاد دکتر گون، «کسی مثل تو» از این لحاظ یک کتاب درسی محسوب میشود، این ترانه با طرح نرم و تکرارشونده شروع میشود، در این قسمت دامنه فرکانسهای استفاده شده آدل بسیار باریک است، متن ترانه نوعی انتظار را در ما برای شنیدن ادامه ترانه ایجاد میکند، در عین حال از ترانه در این قسمت تا حدی مهار شده است، اما ناگهان صدای آدل بالا میرود، هارمونی عوض میشود و متن ترانه درماتیک میشود.
وقتی الگوی ترانه عوض میشود، سیستم عصبی سمپاتیک ما تحریک میشود، ضربان قلبمان بیشتر میشود و عرق میکنیم.
اما چرا «کسی مثل تو» با اینکه ترانه غمگینی دارد، اینقدر محبوب شده است؟
سال پیش، رابرت زاتور و گروهی از دانشمندان علوم اعصاب دانشگاه مکگیل دریافتند که چنین ترانههایی باعث رها شدن دوپامین در مراکز لذت و پاداش مغز میشوند، آنها متوجه شدند که تعداد دفعات مور مور شدن بدن یا سیخ شدن موها بر پوست، با دفعات رها شدن دوپامین تناسب دارد و صرفنظر از غمناک یا شاد بودن ترانه، این میزان احساسات برانگیخته شده ناشی از شنیدن یک ترانه است که تمایل ما را به آن بیشتر میکند.
با «کسی مثل تو» آدل و آقای ویلسون، نهتنها موفقترین ترانه احساسبرانگیز و گریهآور سال را ساختند، بلکه یک فرمول تجاری موفق را هم ابداع کردند: با شعری پر از احساس و صدایی گرفته، غم و گریه را برانگیز، آنگاه کنار بایست و بگذار دوپامین کار خودش را بکند!