26-09-2014، 15:31
پسر جوان دست خود را از دست داد تا به دزدان اجازه سرقت از خودروی همسایه را ندهد.
این حادثه نیمه شب جمعه 17مرداد امسال رخ داد. آن شب امید مرادپور همراه 2نفر از دوستانش راهی خانهشان در منطقه شاهین ویلای کرج بودند که در نزدیکی خانهشان، یک خودروی پژو 405از کنارشان رد و کمی جلوتر، کنار خودروی دیگری توقف کرد. 3مرد جوان به محض پیادهشدن، به سراغ خودروی پارک شده در کنار خیابان رفتند و در چشم بر هم زدنی در آن را باز کردند و مشغول سرقت لوازم داخلش شدند.
امید با دیدن این صحنه تصمیم گرفت مانع دزدان شود. به طرفشان دوید و با داد و فریاد سعی کرد آنها را فراری دهد اما دزدان خشن جسورتر از آن بودند که با شنیدن فریادهای او متواری شوند. امید که این روزها در یکی از بیمارستانهای تهران بستری و تلاش پزشکان برای درمان او ادامه دارد، ماجرای حادثه را اینطور تعریف میکند: تصور میکردم دزدان با شنیدن فریادهای من فرار میکنند اما اینطور نشد. یکی از آنها که قمه بلندی داشت به طرفم آمد و همانطور که قمه را در هوا میچرخاند سعی میکرد به من ضربه بزند.
من که وحشت کرده بودم، سعی کردم خودم را نجات دهم اما یکی از ضربات قمه به شکمم خورد و مجروح شدم. با دیدن این صحنه با صدای بلندتر از مردم کمک خواستم و سعی کردم فرار کنم که یکی دیگر از سارقان مقابلم قرار گرفت. او هم قمهای شبیه شمشیر در دست داشت و سعی میکرد بهصورت و گلویم ضربه بزند که من جاخالی میدادم تا بتوانم راهی برای فرار پیدا کنم. آخرین ضربهای که او به طرفم رها کرد، صورتم را هدف گرفته بود که ناخودآگاه دستم را بالا آوردم تا تیغه قمه را بگیرم اما در یک لحظه دستم قطع و به گوشهای پرتاب شد.
جوان 25ساله که تا حالا 5عمل جراحی برای پیوند دستش را پشت سر گذاشته است، میگوید: دزدان با دیدن این صحنه پا به فرار گذاشتند. من وحشت کرده بودم اما سعی کردم آرامشم را حفظ کنم و مثل فیلمها کاری کنم که دستم دوباره پیوند بخورد. برای همین آن را از روی زمین برداشتم تا با پارچه به قسمت قطع شده بچسبانم ولی هر چه کردم نشد و منتظر ماندم تا آمبولانس بیاید.
سرگردان در بیمارستانها
ساکنان خیابان 14قلم در منطقه شاهین ویلا با شنیدن فریادهای امید از خانههایشان بیرون آمدند. یکی با پلیس تماس میگرفت و دیگری سعی میکرد ماجرا را به اورژانس خبر دهد. عدهای هم هر چه یخ در خانه داشتند را داخل ظرف ریختند و به کوچه آوردند تا با قرار دادن دست قطع شده پسر جوان داخل یخها، مانع از فاسد شدن بافتهای آن شوند.
خواهر امید که این روزها تنها آرزویش پیوند خوردن دست برادرش است میگوید: آن شب وقتی خبر را شنیدیم، سراسیمه به سراغ برادرم رفتیم. ابتدا او را به یکی از بیمارستانهای کرج بردیم اما گفتند که کاری از دستشان ساخته نیست. بعد به بیمارستانی دیگر رفتیم و تا ساعت 6صبح در بیمارستانها سرگردان بودیم تا اینکه سرانجام یکی از بیمارستانهای تهران برادرم را پذیرش کرد. او به اتاق عمل برده شد و تحت جراحی پیوند قرار گرفت اما حالا پزشکان میگویند که فقط باید دعا کنیم تا پیوند جواب دهد. در غیراینصورت برادرم دستش را از دست خواهد داد.
عملهای سریالی
امید تا حالا 5بار به اتاق عمل رفته و زیر تیغ جراحی قرار گرفته اما هنوز چند عمل جراحی دیگر باقی مانده است. میگوید: شنیدهام که همان شب، دزدان پس از حمله به من در محله دیگری به یک پسر جوان حملهور شده و با ضربه قمه به چشمش آسیب جدی رساندهاند.
پس از این ماجرا، از کلانتری محل به ملاقاتم آمدند و بهخاطر حس وظیفهشناسی از من تشکر کردند. از طرفی مأموران تا حالا چند مظنون را دستگیر کردهاند که هیچکدام عاملان حمله به من نبودند و امیدوارم سارقان خشن هر چه زودتر دستگیر شوند.
امید با دیدن این صحنه تصمیم گرفت مانع دزدان شود. به طرفشان دوید و با داد و فریاد سعی کرد آنها را فراری دهد اما دزدان خشن جسورتر از آن بودند که با شنیدن فریادهای او متواری شوند. امید که این روزها در یکی از بیمارستانهای تهران بستری و تلاش پزشکان برای درمان او ادامه دارد، ماجرای حادثه را اینطور تعریف میکند: تصور میکردم دزدان با شنیدن فریادهای من فرار میکنند اما اینطور نشد. یکی از آنها که قمه بلندی داشت به طرفم آمد و همانطور که قمه را در هوا میچرخاند سعی میکرد به من ضربه بزند.
من که وحشت کرده بودم، سعی کردم خودم را نجات دهم اما یکی از ضربات قمه به شکمم خورد و مجروح شدم. با دیدن این صحنه با صدای بلندتر از مردم کمک خواستم و سعی کردم فرار کنم که یکی دیگر از سارقان مقابلم قرار گرفت. او هم قمهای شبیه شمشیر در دست داشت و سعی میکرد بهصورت و گلویم ضربه بزند که من جاخالی میدادم تا بتوانم راهی برای فرار پیدا کنم. آخرین ضربهای که او به طرفم رها کرد، صورتم را هدف گرفته بود که ناخودآگاه دستم را بالا آوردم تا تیغه قمه را بگیرم اما در یک لحظه دستم قطع و به گوشهای پرتاب شد.
جوان 25ساله که تا حالا 5عمل جراحی برای پیوند دستش را پشت سر گذاشته است، میگوید: دزدان با دیدن این صحنه پا به فرار گذاشتند. من وحشت کرده بودم اما سعی کردم آرامشم را حفظ کنم و مثل فیلمها کاری کنم که دستم دوباره پیوند بخورد. برای همین آن را از روی زمین برداشتم تا با پارچه به قسمت قطع شده بچسبانم ولی هر چه کردم نشد و منتظر ماندم تا آمبولانس بیاید.
سرگردان در بیمارستانها
ساکنان خیابان 14قلم در منطقه شاهین ویلا با شنیدن فریادهای امید از خانههایشان بیرون آمدند. یکی با پلیس تماس میگرفت و دیگری سعی میکرد ماجرا را به اورژانس خبر دهد. عدهای هم هر چه یخ در خانه داشتند را داخل ظرف ریختند و به کوچه آوردند تا با قرار دادن دست قطع شده پسر جوان داخل یخها، مانع از فاسد شدن بافتهای آن شوند.
خواهر امید که این روزها تنها آرزویش پیوند خوردن دست برادرش است میگوید: آن شب وقتی خبر را شنیدیم، سراسیمه به سراغ برادرم رفتیم. ابتدا او را به یکی از بیمارستانهای کرج بردیم اما گفتند که کاری از دستشان ساخته نیست. بعد به بیمارستانی دیگر رفتیم و تا ساعت 6صبح در بیمارستانها سرگردان بودیم تا اینکه سرانجام یکی از بیمارستانهای تهران برادرم را پذیرش کرد. او به اتاق عمل برده شد و تحت جراحی پیوند قرار گرفت اما حالا پزشکان میگویند که فقط باید دعا کنیم تا پیوند جواب دهد. در غیراینصورت برادرم دستش را از دست خواهد داد.
عملهای سریالی
امید تا حالا 5بار به اتاق عمل رفته و زیر تیغ جراحی قرار گرفته اما هنوز چند عمل جراحی دیگر باقی مانده است. میگوید: شنیدهام که همان شب، دزدان پس از حمله به من در محله دیگری به یک پسر جوان حملهور شده و با ضربه قمه به چشمش آسیب جدی رساندهاند.
پس از این ماجرا، از کلانتری محل به ملاقاتم آمدند و بهخاطر حس وظیفهشناسی از من تشکر کردند. از طرفی مأموران تا حالا چند مظنون را دستگیر کردهاند که هیچکدام عاملان حمله به من نبودند و امیدوارم سارقان خشن هر چه زودتر دستگیر شوند.