21-09-2014، 22:55
داستان طنز قرض
بدون شک یکی از بهترین و ارزان ترین راه های تقویت زبان خوندنه. با خوندن علاوه بر اینکه به طور ضمنی و ناخودآگاه گرامر تقویت می شه، لذت خوندن کمک می کنه که بادگیری شیرین تر باشه. متاسفانه برای زبان آموزان مبتدی خوندن متنهایی که صرفاً انگلیسی باشن خیلی مشکله و زود باعث خستگی و دلزدگی از زبان میشه. به خاطر همین قصد دارم تو این پست از سایت زبان دانلود داستان های کوتاه انگلیسی رو با ترجمه روان و توضیح کلمات سخت, خدمتون تقدیم کنم
.
The Loan
Two friends, Sam and Mike, were riding on a bus. Suddenly the bus stopped and bandits got on. The bandits began robbing the passengers. They were taking the passengers’ jewelry and watches. They were taking all their money, too. Sam opened his wallet and took out twenty dollars. He gave the twenty dollars to Mike. “Why are you giving me this money?” Mike asked. “Last week I didn’t have any money, and you loaned me twenty dollars, remember?” sam said. “Yes, I remember,” Mike said. “I’m paying you back,” Sam said.
.
ترجمه فارسی:
.
قرض
دو دوست به نام های سام و مایک در حال مسافرت در اتوبوس بودند.
ناگهان اتوبوس توقف کرد و یک دسته راهزن وارد اتوبوس شدند. راهزنان شروع به غارت کردن مسافران کردند. آن ها شروع به گرفتن ساعت و اشیاء قیمتی مسافران کردند. ضمنا تمام پول های مسافران را نیز از آن ها می گرفتند. سام کیف پول خود را باز نمود و بیست دلار از آن بیرون آورد. او این بیست دلار را به مایک داد. مایک پرسید: «چرا این پول را به من می دهی؟» سام جواب داد: «یادت می آید هفته گذشته وقتی من پول نداشتم تو به من بیست دلار قرض دادی؟» مایک گفت: «بله، یادم هست.» سام گفت: «من دارم پولت را پس می دهم.»
.
بدون شک یکی از بهترین و ارزان ترین راه های تقویت زبان خوندنه. با خوندن علاوه بر اینکه به طور ضمنی و ناخودآگاه گرامر تقویت می شه، لذت خوندن کمک می کنه که بادگیری شیرین تر باشه. متاسفانه برای زبان آموزان مبتدی خوندن متنهایی که صرفاً انگلیسی باشن خیلی مشکله و زود باعث خستگی و دلزدگی از زبان میشه. به خاطر همین قصد دارم تو این پست از سایت زبان دانلود داستان های کوتاه انگلیسی رو با ترجمه روان و توضیح کلمات سخت, خدمتون تقدیم کنم
.
The Loan
Two friends, Sam and Mike, were riding on a bus. Suddenly the bus stopped and bandits got on. The bandits began robbing the passengers. They were taking the passengers’ jewelry and watches. They were taking all their money, too. Sam opened his wallet and took out twenty dollars. He gave the twenty dollars to Mike. “Why are you giving me this money?” Mike asked. “Last week I didn’t have any money, and you loaned me twenty dollars, remember?” sam said. “Yes, I remember,” Mike said. “I’m paying you back,” Sam said.
.
ترجمه فارسی:
.
قرض
دو دوست به نام های سام و مایک در حال مسافرت در اتوبوس بودند.
ناگهان اتوبوس توقف کرد و یک دسته راهزن وارد اتوبوس شدند. راهزنان شروع به غارت کردن مسافران کردند. آن ها شروع به گرفتن ساعت و اشیاء قیمتی مسافران کردند. ضمنا تمام پول های مسافران را نیز از آن ها می گرفتند. سام کیف پول خود را باز نمود و بیست دلار از آن بیرون آورد. او این بیست دلار را به مایک داد. مایک پرسید: «چرا این پول را به من می دهی؟» سام جواب داد: «یادت می آید هفته گذشته وقتی من پول نداشتم تو به من بیست دلار قرض دادی؟» مایک گفت: «بله، یادم هست.» سام گفت: «من دارم پولت را پس می دهم.»
.