16-09-2014، 13:39
شاپور ريپورتر در 26 فوريه 1921/ 8 اسفند 1299 در تهران به دنيا آمد. [sup]1[/sup] پدر وي اردشير جي ريپورتر بود که رضاخان را شناسايي و به آيرونسايد فرمانده اصلي کودتاي 1299 معرفي نمود. [sup]2 [/sup]شاپور در سال 1313 دوره شش ساله ابتدائي را در دبستان زرتشتيان تهران به پايان رساند. در سال 1316 مقطع متوسطه را در دبيرستان فيروز بهرام طي نمود و براي ادامه تحصيل به انگلستان رفت. در سال 1939 در رشتههاي علوم سياسي، تاريخ، زبان و ادبيات انگليسي از دانشگاه وست مينيستر فارغالتحصيل شد. وي بعد از پايان آموزش دانشگاهي و اطلاعاتي به استخدام وزارت امور خارجه بريتانيا در آمد و ماموريتهاي مهمي را در فرانسه، خاورميانه، برمه، هند و چين به عهده گرفت. در سال 1947به عنوان سفير آکروديته هند به ايران آمد. [sup]3[/sup] وى در زمان ملي شدن نفت مامور به وزارت امور خارجه امريکا شده بود و در سفارت آمريکا به کار اشتغال داشت چنانکه در يکى از سندها مىخوانيم: «در جريان بحران نفتى و به مدت يک دوره سه ساله وى به عنوان مأمور موقت وزارت خارجه ايالات متحده، مشاور سياسى سفير هندرسن بود. در خلال دورهاى که منجر به براندازى مصدق گرديد وى مسئوليت عمليات در صحنه را برعهده داشت.»4 ريپورتر مقالاتي به نفع شاه در نشريات انگليسي مينوشت که به تقويت ارکان نظام شاهنشاهي و خود شاه ميانجاميد. و اين مقالات را از طريق «دوست شفيق» خود اسدالله علم به رويت شاه ميرساند.
[2219- 11ع]
محوطه كاخ باكينگهام ـ لندن شاپور ريپورتر به پاس خدماتش به انگلستان، نشانه شواليگري دريافت كرد. همراه با همسرش آسیه آزماتوک یانس و دو فرزندش كامبيز و هما
[rtl] [/rtl]
[rtl] 3مه 1954[/rtl]
[rtl] اميراسدالله عزيزم،[/rtl]
[rtl] مقالهاي را برايت ميفرستم که 22 اوت سال گذشته هنگاميکه اعليحضرت همايوني هنوز در خارج از کشور به سر ميبردند براي روزنامه تايمز نوشته بودم. لطفاً با دقت آن را بخوان و به اعليحضرت نشان بده. زير بعضي قسمتهاي مقاله خط کشيدهام. البته معتقدم که اين مقاله در آن موقع از اهميت فوقالعادهاي برخوردار بود. اين مقاله در روزنامههاي معتبر در سرتاسر نقاط امپراتوري بريتانيا و کشورهاي مشترکالمنافع بارها به چاپ رسيده. در آن موقع نسخهاي از آن را براي علاء و نيز اميرابراهيمي فرستادم. البته اطمينان دارم که اين مقاله مورد توجه اعليحضرت و خود شما قرار خواهد گرفت. ملاحظه ميکنيد که من نوشتم، «شاه و دولت او» همچنين ميگويم «نظام پادشاهي عميقآ در شخصيت ملي ايرانيان جا افتاده است» و غيره. وقتي همديگر را ديديم ميتواني نظرات را به من بگويي.[/rtl]
[rtl] با تقديم احترام فراوان[/rtl]
[rtl] شاپور [sup]5[/sup][/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]ريپورتر به پاس خدمات موثرش در کودتاي 28 مرداد 1332 به بزرگترين دلال کمپانيهاي تسليحاتي و غير تسليحاتي انگلستان در ايران تبديل شد و به پاس خدماتش به دولت بريتانيا در 29 اسفند 1351 به دريافت لقب "شواليه" و عنوان "سر" نائل شد و فرداي آن روز، روزنامه ديلي اکسپرس مقاله زير را چاپ کرد.[/rtl]
[rtl]
[/rtl] [rtl][color][size][font]
[/font][/size][/color][/rtl]
[/font][/size][/color][/rtl]
[/font][/size][/color][/rtl]
[/rtl] [rtl][color][size][font]
[/font][/size][/color][/rtl]
[6- 7342 ن]
[rtl][color][size][font][/font][/size][/color][/rtl]
نعمتالله نصيري، محمدرضا پهلوي، شاپور ريپورتر در كنار تعدادي از مقامات انگليسي در تهران
[rtl][color][size][font][/font][/size][/color][/rtl]
[rtl] افتخارات براي مرد محجوب شاه[/rtl]
[rtl] کسي که ميليونها به بريتانيا سود رساند [/rtl]
[rtl] بقلم چپمن پينچر[/rtl]
[rtl] ديروز در کاخ باکينگهام مراسم تجليل و دادن نشان برقرار بود و از ميان همه اين افرادي که نشان و لقب گرفتهاند، کسي که مردم در انگلستان وي را کمتر از همه ميشناسند همان کسي است که بيش از همه به آنها خدمت کرده است. او سر شاپور ريپورتر است که از اتباع دولت پادشاهي انگلستان است ولي در تهران خانه دارد و به سبب خدماتي که به منافع بريتانيا کرده است به دريافت لقب "شواليه" و عنوان "سر" نائل شده است. اين خدمات بي سر و صدا منافعي به مبلغ صدها ميليون ليره به بريتانيا رسانده است با همه مشاغلي که همراه آن است و بنظر ميرسد که در آينده نيز بيش از اين خواهد رساند... [sup]6[/sup][/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]ريپورتر در ماههاي آخر حکومت پهلوي نامهها و گزارشات زيادي درباره اوضاع سياسي ايران براي مقامات دولت انگليس و امريکا ميفرستاد که نشان از وابستگي شديد شاه و حکومت پهلوي به غرب است هر چند ريپورتر ميخواهد نعل وارونه بزند و صحنه خبري روزنامهها و خبرگزاريها را به سمتي هدايت کند که نشاني از وابستگي حکومت پهلوي به دولتهاي خارجي در آن ديده نشود.[/rtl]
[rtl]وزير امور خارجه، وزارت خارجه و کشورهاي مشترکالمنافع، لندن[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl] بيست وچهارم اکتبر 1978[/rtl]
[rtl] دکتر اوئن عزيز،[/rtl]
[rtl] با توجه به اينکه طي سي سال گذشته چيزي بيش از يک ناظر منفعل مناسبات ايران و انگليس بودهام، مايل هستم نکات زير را در خصوص حمايتهاي اخير جنابعالي از شاه که در روز بيستودوم اکتبر 1978 از تلويزيون پخش شد، مطرح نمايم.[/rtl]
[rtl] اين مضمون که تداوم حاکميت شاه به رغم کاستيهاي آن در حوزه حقوق بشر به سود غرب است، به مخالفان آن، با هر گرايش سياسي، اين اجازه را ميدهد که از آن به عنوان گواهي براي اثبات نوکري شاه در مقابل آمريکا و انگليس استفاده کنند، و ديگران را نيز به اين نتيجه برساند. البته، اين حقيقت ندارد. شاه صرفاً از آن جهت ايران را در اردوگاه غرب مستقر ساخته که معتقد است اين سياست به سود مردم و استقلال آنها خواهد بود.? [!][/rtl]
[rtl] همچنين من احتمال «سرنگوني» او را قريبالوقوع نميدانم. در حالي که مردم ايران خواهان استقرار دموکراسي در ايران هستد، اکثريت آنان که تاکنون سکوت کردهاند، دموکراسي را با حکومت تودهها و تعصب يکسان تلقي نميکنند. به نظر من، ديري نخواهد پاييد که اين بخش از جامعه که صداي خود را به گوش ديگران خواهد رساند، بدون ترديد، شاه ناگزير است خود را با اصول حکومت يک پادشاه مشروطه منطبق کند و نه يک حاکم مطلق. به هر حال، ايرانيان، به عنوان يک ملت، دموکراسي و پادشاهي را مانعهالجمع تلقي نميکنند.[/rtl]
[rtl] شاپور اي. ريپورتر [sup]7[/sup][/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]
[/rtl]
[/rtl]