16-09-2014، 0:22
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
روزی چند بار می خندید؟ چند بار گریه می کنید؟ چقدر خوشحال هستید و چقدر احساس غم و اندوه به شما دست می دهد؟ البته قرار نیست هر کسی به طور دقیق بداند چقدر در طول روز می خندد یا چقدر ممکن است گریه کند، اما همین که هر فرد بتواند بموقع ناراحت شود و بموقع هم شاد باشد، یعنی از سلامت روانی برخوردار است.
بله، ناراحت شدن هم اگر درست و بموقع باشد، خوب است و می تواند تبعات مثبتی داشته باشد. آنها که می گویند گریه کردن و غمگین بودن نشانه بیماری و اختلالات روانی است هم باید بدانند متخصصان با چنین نظری موافق نیستند. البته موضوع وقتی خطرناک می شود که فردی همیشه شاد و خوشحال باشد و در هیچ شرایطی به فکر ناراحتی هایش نیفتد. این شادی های بی دلیل و دائم هم نه تنها خوب نیست و ویژگی مثبتی به حساب نمی آید که حتی می تواند نشانه ای از یک بیماری روانی باشد.
هم شاد باشید، هم غمگینچه بخواهیم و چه نخواهیم، غم بخشی از زندگی همه ما انسان هاست و در مواقعی حضور خود را نشان می دهد. بنابراین انکار غم و غصه نه تنها کاری عاقلانه نیست بلکه حتی گاهی غیرممکن است. آن طور که دکتر ابراهیمی مقدم می گوید انسان سالم، انسانی است که از عاطفه ای انعطاف پذیر، متناسب و در عین حال متعادل برخوردار باشد.
به عبارت دیگر، انسان باید در برابر عوامل مختلفی که در دنیای اطرافش وجود دارد؛ مانند غم ها، شادی ها، استرس ها و هیجانات دیگر، واکنش های خاص و متناسب آنها را بروز دهد.
کسانی هم هستند که نه چیزی می تواند شادشان کند و نه به این راحتی ها غمگین می شوند. این روان شناس درباره این افراد می گوید: در بعضی موارد که شخص دچار بیماری های روانی است، ممکن است چنین حالاتی داشته باشد. این افراد نسبت به عوامل مختلف و در برابر احساسات متفاوت فقط یک حالت عاطفی از خود نشان می دهند.
این گروه در مواجهه با عوامل مختلفی که می تواند موجب برانگیختن عواطف و احساسات شان شود، مانند یک دیوار بی روح عمل می کنند. به این معنی که نسبت به تمام عوامل بی تفاوت بوده و واکنش یکسانی بروز می دهند.
به گفته دکتر ابراهیمی مقدم، بعضی از بیماران روانی نسبت به عوامل و عواطف متفاوت هیچ واکنش خاصی نشان نمی دهند، ولی از انسان های سالم انتظار می رود در مواجهه با مسائلی از قبیل فقدان، از دست دادن عزیزان و... واکنش های متناسبی مانند گریه کردن، فغان، اندوهگین شدن و برگزاری دوره های سوگواری داشته باشند. برعکس این موضوع هم صادق است و انسان سالم در برخورد با موضوعات شاد مانند جشن ها، عروسی ها و... هم باید واکنش های متناسب با آن مانند خندیدن و ابراز هیجانات مثبتی از قبیل شادمانی را بروز دهد و فقط در چنین شرایطی است که می توان گفت فرد از نظر سلامت روانی در وضعیت خوب و مناسبی قرار دارد.
برون ریزی یا خودخوری؟
خیلی ها گریه کردن را کار نادرستی می دانند. خیلی ها می گویند باید محکم بود و در برابر مشکلات و ناآرامی های زندگی محکم ایستاد. خیلی ها می خواهند غصه ها را به تنهایی تحمل کنند و دم نزنند. خیلی ها برای این که در این زندگی فولاد آبدیده شوند، در برابر ناراحتی ها واکنشی نشان نمی دهند و در مصیبت ها و شرایط سخت زندگی فقط سکوت می کنند، اما همه اینها به چه قیمتی است؟ تا به حال به این موضوع فکر کرده اید؟ فکر کرده اید اگر هنگام رویارویی با مصایب زندگی گریه نکنید، واکنشی نشان ندهید و فقط ساکت بمانید، چه چیزهای دیگری را از دست خواهید داد؟
دکتر ابراهیمی مقدم در این باره خاطرنشان می کند: درست است که شادی و خنده در زندگی همه انسان ها ضروری است، اما این موضوع هم نباید نادیده گرفته شود که یک انسان سالم هنگام رویارویی با موقعیت های ناخوشایند و سوگواری ها نیز باید رفتارهای خاص آن موقعیت ها را از خود نشان دهد. به همین دلیل هم در چنین حالاتی گریه کردن، عزاداری، مویه و شیون و... رفتار و واکنشی طبیعی محسوب می شود.
مسلما سکوت کردن و فروخوردن ناراحتی ها و احساسات منفی هم شیوه مناسبی نیست و عواقب این روش، اگر امروز کاری به کارتان نداشته باشد، در آینده ای نه چندان دور شما را درگیر خودش خواهد کرد. این روان شناس در این باره یادآور می شود: شاید یکی از دلایلی که طول عمر خانم ها ۱۰ تا ۱۵ سال بیشتر از طول عمر آقایان است، همین موضوع باشد که خانم ها راحت تر از آقایان گریه می کنند و راحت تر هم می خندند. در حالی که اغلب آقایان به اشتباه فکر می کنند گریه کردن عاملی است که می تواند ارزش شان را از نظر دیگران کم کند و جایگاهشان را تغییر دهد. به همین دلیل هم معمولا در مراسم سوگواری شاهدیم خانم ها گریه و زاری بیشتری می کنند و پس از آن هم به کارهای دیگری مانند پذیرایی از مهمانان می رسند. آقایان اما در چنین مراسمی خیلی گریه نمی کنند و ترجیح می دهند در گوشه ای ساکت بمانند که متاسفانه بعدها ممکن است دچار مشکلات جدی تری مانند سکته، بیماری های قلبی و... شوند.
تاثیر عزاداری های گروهی بیشتر است
گاهی شدت ناراحتی و مشکلی که ایجاد شده، اینقدر زیاد است که حتی حوصله حاضر شدن در جمع و بودن کنار دیگران را هم نداریم، اما دکتر ابراهیمی مقدم می گوید با گروه بودن و در جمع حاضر شدن هنگام سوگواری ها و ناراحتی ها در مقایسه با تنها ماندن و در خلوت نشستن تاثیرات بیشتری دارد. وی می افزاید: زمانی که فرد در گروهی قرار می گیرد و همراه با آنها عزاداری و گریه می کند، کارکردهای مثبت بیشتری را تجربه خواهد کرد. البته هیچ گاه هنگام سوگواری و ناراحتی نباید شخص به خود یا دیگران صدمه ای وارد کند و چنین رفتارهایی به هیچ عنوان جزو واکنش های طبیعی احساس غم و اندوه به حساب نمی آید.
حالا باید به فکر باشید
همان طور که گفته شد، ناراحتی و غصه بخشی طبیعی از زندگی انسان است و هنگام مواجهه با آن هم باید برخورد و واکنش متناسب داشته باشیم.
با این حال، اما گاهی هم ابراز احساسات و عواطف، افراطی می شود و شکل دیگری به خودش می گیرد که شاید بهتر باشد در این مواقع به فکر درمان و برطرف کردن آن باشیم.
دکتر ابراهیمی مقدم با اشاره به این که گریه کردن به صورت واکنشی، به طور معمول و در حد طبیعی نشانه هیچ اختلالی نبوده و برای حفظ سلامت روان خوب است، می افزاید: زمانی که شخص به صورت افراطی و در زمان های متمادی گریه و زاری می کند یا با این که زمان زیادی از عامل ایجاد ناراحتی گذشته است، هنوز هم به این نوع کارها می پردازد، باید به موارد دیگری مانند افسردگی که به این نشانه ها هم مربوط می شود، توجه کنیم و به فکرشان باشیم.در چنین مواقعی هم به گفته این روان شناس، کمک گرفتن از متخصصان و کسانی که در این زمینه می توانند فرد را راهنمایی کنند، بهترین راه حل خواهد بود.
این واکنش ها به نفع تان است
اگر می گویید عزاداری و سوگواری چه فایده ای دارد و اگر فکر می کنید بی توجهی به عامل ایجاد اندوه می تواند چاره کار باشد، خوب است نظر یک روان شناس را بدانید .
دکتر ابراهیمی مقدم در این باره معتقد است: ابراز واکنش های متناسب با موقعیت های ناخوشایند به تسکین آلام، تعدیل ظرفیت و ایجاد احساس روانی مثبت در فرد غمگین منجر خواهد شد.
این استاد دانشگاه ادامه می دهد: بنابراین گریه و زاری در حدی که یک واکنش طبیعی به حساب بیاید، نه تنها به عنوان اختلال شناخته نمی شود که حتی یک رفتار طبیعی برای سازگاری و بقا و بهبود ساختار روانی فرد نیز خواهد بود.
شاید شما هم تجربه های مشابهی داشته باشید. تجربه درددل کردن با دوستان و آرام شدن پس از آن، تجربه احساس آرامش پس از خلوت کردن با خدا و اشک ریختن، تجربه احساس سبکی و آسایش پس از گفت وگویی دوستانه درباره مشکلات و... . به گفته این روان شناس، چنین احساسات مثبتی در فرآیند بهبود حالات روانی فرد نیز تاثیر بسزایی خواهد دارد.
بله، ناراحت شدن هم اگر درست و بموقع باشد، خوب است و می تواند تبعات مثبتی داشته باشد. آنها که می گویند گریه کردن و غمگین بودن نشانه بیماری و اختلالات روانی است هم باید بدانند متخصصان با چنین نظری موافق نیستند. البته موضوع وقتی خطرناک می شود که فردی همیشه شاد و خوشحال باشد و در هیچ شرایطی به فکر ناراحتی هایش نیفتد. این شادی های بی دلیل و دائم هم نه تنها خوب نیست و ویژگی مثبتی به حساب نمی آید که حتی می تواند نشانه ای از یک بیماری روانی باشد.
هم شاد باشید، هم غمگینچه بخواهیم و چه نخواهیم، غم بخشی از زندگی همه ما انسان هاست و در مواقعی حضور خود را نشان می دهد. بنابراین انکار غم و غصه نه تنها کاری عاقلانه نیست بلکه حتی گاهی غیرممکن است. آن طور که دکتر ابراهیمی مقدم می گوید انسان سالم، انسانی است که از عاطفه ای انعطاف پذیر، متناسب و در عین حال متعادل برخوردار باشد.
به عبارت دیگر، انسان باید در برابر عوامل مختلفی که در دنیای اطرافش وجود دارد؛ مانند غم ها، شادی ها، استرس ها و هیجانات دیگر، واکنش های خاص و متناسب آنها را بروز دهد.
کسانی هم هستند که نه چیزی می تواند شادشان کند و نه به این راحتی ها غمگین می شوند. این روان شناس درباره این افراد می گوید: در بعضی موارد که شخص دچار بیماری های روانی است، ممکن است چنین حالاتی داشته باشد. این افراد نسبت به عوامل مختلف و در برابر احساسات متفاوت فقط یک حالت عاطفی از خود نشان می دهند.
این گروه در مواجهه با عوامل مختلفی که می تواند موجب برانگیختن عواطف و احساسات شان شود، مانند یک دیوار بی روح عمل می کنند. به این معنی که نسبت به تمام عوامل بی تفاوت بوده و واکنش یکسانی بروز می دهند.
به گفته دکتر ابراهیمی مقدم، بعضی از بیماران روانی نسبت به عوامل و عواطف متفاوت هیچ واکنش خاصی نشان نمی دهند، ولی از انسان های سالم انتظار می رود در مواجهه با مسائلی از قبیل فقدان، از دست دادن عزیزان و... واکنش های متناسبی مانند گریه کردن، فغان، اندوهگین شدن و برگزاری دوره های سوگواری داشته باشند. برعکس این موضوع هم صادق است و انسان سالم در برخورد با موضوعات شاد مانند جشن ها، عروسی ها و... هم باید واکنش های متناسب با آن مانند خندیدن و ابراز هیجانات مثبتی از قبیل شادمانی را بروز دهد و فقط در چنین شرایطی است که می توان گفت فرد از نظر سلامت روانی در وضعیت خوب و مناسبی قرار دارد.
برون ریزی یا خودخوری؟
خیلی ها گریه کردن را کار نادرستی می دانند. خیلی ها می گویند باید محکم بود و در برابر مشکلات و ناآرامی های زندگی محکم ایستاد. خیلی ها می خواهند غصه ها را به تنهایی تحمل کنند و دم نزنند. خیلی ها برای این که در این زندگی فولاد آبدیده شوند، در برابر ناراحتی ها واکنشی نشان نمی دهند و در مصیبت ها و شرایط سخت زندگی فقط سکوت می کنند، اما همه اینها به چه قیمتی است؟ تا به حال به این موضوع فکر کرده اید؟ فکر کرده اید اگر هنگام رویارویی با مصایب زندگی گریه نکنید، واکنشی نشان ندهید و فقط ساکت بمانید، چه چیزهای دیگری را از دست خواهید داد؟
دکتر ابراهیمی مقدم در این باره خاطرنشان می کند: درست است که شادی و خنده در زندگی همه انسان ها ضروری است، اما این موضوع هم نباید نادیده گرفته شود که یک انسان سالم هنگام رویارویی با موقعیت های ناخوشایند و سوگواری ها نیز باید رفتارهای خاص آن موقعیت ها را از خود نشان دهد. به همین دلیل هم در چنین حالاتی گریه کردن، عزاداری، مویه و شیون و... رفتار و واکنشی طبیعی محسوب می شود.
مسلما سکوت کردن و فروخوردن ناراحتی ها و احساسات منفی هم شیوه مناسبی نیست و عواقب این روش، اگر امروز کاری به کارتان نداشته باشد، در آینده ای نه چندان دور شما را درگیر خودش خواهد کرد. این روان شناس در این باره یادآور می شود: شاید یکی از دلایلی که طول عمر خانم ها ۱۰ تا ۱۵ سال بیشتر از طول عمر آقایان است، همین موضوع باشد که خانم ها راحت تر از آقایان گریه می کنند و راحت تر هم می خندند. در حالی که اغلب آقایان به اشتباه فکر می کنند گریه کردن عاملی است که می تواند ارزش شان را از نظر دیگران کم کند و جایگاهشان را تغییر دهد. به همین دلیل هم معمولا در مراسم سوگواری شاهدیم خانم ها گریه و زاری بیشتری می کنند و پس از آن هم به کارهای دیگری مانند پذیرایی از مهمانان می رسند. آقایان اما در چنین مراسمی خیلی گریه نمی کنند و ترجیح می دهند در گوشه ای ساکت بمانند که متاسفانه بعدها ممکن است دچار مشکلات جدی تری مانند سکته، بیماری های قلبی و... شوند.
تاثیر عزاداری های گروهی بیشتر است
گاهی شدت ناراحتی و مشکلی که ایجاد شده، اینقدر زیاد است که حتی حوصله حاضر شدن در جمع و بودن کنار دیگران را هم نداریم، اما دکتر ابراهیمی مقدم می گوید با گروه بودن و در جمع حاضر شدن هنگام سوگواری ها و ناراحتی ها در مقایسه با تنها ماندن و در خلوت نشستن تاثیرات بیشتری دارد. وی می افزاید: زمانی که فرد در گروهی قرار می گیرد و همراه با آنها عزاداری و گریه می کند، کارکردهای مثبت بیشتری را تجربه خواهد کرد. البته هیچ گاه هنگام سوگواری و ناراحتی نباید شخص به خود یا دیگران صدمه ای وارد کند و چنین رفتارهایی به هیچ عنوان جزو واکنش های طبیعی احساس غم و اندوه به حساب نمی آید.
حالا باید به فکر باشید
همان طور که گفته شد، ناراحتی و غصه بخشی طبیعی از زندگی انسان است و هنگام مواجهه با آن هم باید برخورد و واکنش متناسب داشته باشیم.
با این حال، اما گاهی هم ابراز احساسات و عواطف، افراطی می شود و شکل دیگری به خودش می گیرد که شاید بهتر باشد در این مواقع به فکر درمان و برطرف کردن آن باشیم.
دکتر ابراهیمی مقدم با اشاره به این که گریه کردن به صورت واکنشی، به طور معمول و در حد طبیعی نشانه هیچ اختلالی نبوده و برای حفظ سلامت روان خوب است، می افزاید: زمانی که شخص به صورت افراطی و در زمان های متمادی گریه و زاری می کند یا با این که زمان زیادی از عامل ایجاد ناراحتی گذشته است، هنوز هم به این نوع کارها می پردازد، باید به موارد دیگری مانند افسردگی که به این نشانه ها هم مربوط می شود، توجه کنیم و به فکرشان باشیم.در چنین مواقعی هم به گفته این روان شناس، کمک گرفتن از متخصصان و کسانی که در این زمینه می توانند فرد را راهنمایی کنند، بهترین راه حل خواهد بود.
این واکنش ها به نفع تان است
اگر می گویید عزاداری و سوگواری چه فایده ای دارد و اگر فکر می کنید بی توجهی به عامل ایجاد اندوه می تواند چاره کار باشد، خوب است نظر یک روان شناس را بدانید .
دکتر ابراهیمی مقدم در این باره معتقد است: ابراز واکنش های متناسب با موقعیت های ناخوشایند به تسکین آلام، تعدیل ظرفیت و ایجاد احساس روانی مثبت در فرد غمگین منجر خواهد شد.
این استاد دانشگاه ادامه می دهد: بنابراین گریه و زاری در حدی که یک واکنش طبیعی به حساب بیاید، نه تنها به عنوان اختلال شناخته نمی شود که حتی یک رفتار طبیعی برای سازگاری و بقا و بهبود ساختار روانی فرد نیز خواهد بود.
شاید شما هم تجربه های مشابهی داشته باشید. تجربه درددل کردن با دوستان و آرام شدن پس از آن، تجربه احساس آرامش پس از خلوت کردن با خدا و اشک ریختن، تجربه احساس سبکی و آسایش پس از گفت وگویی دوستانه درباره مشکلات و... . به گفته این روان شناس، چنین احساسات مثبتی در فرآیند بهبود حالات روانی فرد نیز تاثیر بسزایی خواهد دارد.