12-09-2014، 16:52
زمانی که کلمه «غیبت» رو می شنویم، اولین چیزی که به ذهنمون می رسه «صحبت کردن» پشت سر دیگران هست. (منظور از صحبت کردن یعنی استفاده از ابزار زبان) امّا ... من فکر می کنم ما رو یه نکته دقت نکردیم و اون تلاش شیطان برای فریب انسانه، خب افرادی هستند که با علم به اینکه در حال غیبت کردن هستند، به کارشون ادامه میدن و هر کدومشون این مسئله را توی دلشون توجیه میکنن و اگر یه درجه از بقیه بهتر باشن و نخوان توجیه کنن(در واقع خودشون را گول نزنن) عذاب وجدان می گیرند...نکته دیگر این است که خیلی ها اصلا اهل غیبت نیستند ولی وقتی توی مجلسی حضور پیدا می کنن برای شاد کردن مجلس به شوخی و مزاح های بیش از اندازه می پردازن، زبان که مشغول میشه شیطان هم راحت تر میتونه پیش بیاد... و در ادامه حرف ها و شوخی ها به غیبت و مسخره می کشه و در نهایت بنده خدا متوجه میشه که شاد کردن دل دیگران به چه چیز هایی ختم شد.... غیبت هم مثل خیلی از مسائل شرعی دیگه استثنا داره، که در اون مواقع اصلا مرتکب فعل حرامی نمی شیم. مثل تحقیق در مورد ازدواج و...
ابزار غیبت کردن
یادمون باشه غیبت کردن فقط با زبان صورت نمی گیره، حتی انسان با «چشم» هم می تونه مرتکب چنین گناهی بشه.مثلا فرض کنید در مجلسی چندین نفر نشسته اند که شخصی وارد می شود، اگر یکی از این افراد حاضر در مجلس در بدو ورود اون شخص، با چشم به اون فرد اشاره کند و سپس حرکاتی را با چشم انجام دهد، این هم نمونه بارزی از غیبت کردن هست حتی اگر اصلا سخنی هم به میان نیاید! یکی دیگه از ابزار های این کار هم به کار بردن «لحن های خاصی» حین صحبت کردن هست. مثلا اگر فردی برای تحقیق ازدواج به نفر سومی مراجعه کرد و او اگرچه فقط در حال گزارش حقایق و مسائل اساسی و ضروری بحث هست و حتی خیلی مراقب هست که کلام غیر ضروری هم نگوید تا بحث تبدیل به غیبت یا بدگویی مستقیم بشود ولی ممکن است او این حقایق را با یک لحن و حالت بیان خاصی بگوید که شاید از بدگویی مستقیم هم بدتر باشد. این هم نمونه دیگری از ابزار های غیبت کردن. به نظر می رسه چند نکته هست که اگر فرد غیبت کننده واقعا به اون ها توجه کند، او را از غیبت بیشتر باز می دارد:
۱ یکی از این راه ها برای از بین بردن این رذیله اخلاقی، توجه به پیامدهای سوء معنوی و مادی، فردی و اجتماعی آن است. اگر انسان به این نکته توجه کنه که غیبت، اون فرد رو از چشم مردم می اندازد و به عنوان فردی خائن، حق نشناس، ضعیف و نا توان در جامعه معرفی می کند و پیوند اعتماد و اطمینان رو در جامعه متزلزل می سازد حتی موجب از دست دادن دوستان انسان هم خواهد شد، کم کم سعی می کنه این عادت ناپسند رو ترک کنه.
۲ غیبت کننده باید به این حقیقت توجه کنه که غیبت کردن یکی از نشانه های بارز ضعف و ناتوانی و فقدان شخصیت و عقده خود کم بینی است و او با غیبت کردن این صفات درونی خود رو آشکار می سازد و پیش از آنکه شخصیت اجتماعی طرف مقابل را بشکند، شخصیت خودش رو در هم می کوبه. امام علی علیه السلام در این باره می فرمایند«غیبت، کار (کوشش) ناتوان است.» (نهج البلاغه بقلم فیض الاسلام: حکمت ۴۵۳)در شرح این حکمت آمده است: « تنها وسیله ای که شخص ناتوان می تواند با آن از دشمن انتقام گیرد یا بر کسی حسد و رشک برد، غیبت است.» که همه این ها ناشی از ضعف و ناتوانی فرد است و او با این عمل زشت، این ناتوانی خود رو به جامعه نشان می دهد!
۳ غیبت کننده از دو جهت مدیون است: اول: نسبت به خدای متعال که با امر او مخالفت کرده. دوم: نسبت به کسی که آبرویش به وسیله غیبت در خطر افتاده. اگر فرد غیبت کننده به این نکته توجه کنه که غیبت، حق الناس است، چون آبروی خلق خدا رو می برد و ارزش آبروی هر کس مثل ارزش جان و مال اوست از طرف دیگه تا صاحب حق راضی نشود خدا او را نمی بخشد، و چه بسا او غیبت می کند و دسترسی برای جلب رضایت طرف مقابل پیدا نمی کنه و این بار گناه برای همیشه بر دوش او می ماند دیگر غیبت نمی کند. اگر غیبت کننده در این امور دقت کنه حتما از کار خودش پشیمان و منصرف خواهد شد. در تعریف غیبت از پیامبر اکرم (صلی الله و علیه وآله) نقل شده که فرمودند: ذکر چیزی از برادرت (یا برادر مومنت) که از آن ناراحت شود. برداشت درست این است که: دایره غیبت این قدر تنگ است که هر چه بگویی، باید قبلا مطمئن باشی که ناراحت نمی شود یا بعدا اگر فهمیدی بروی حلالیت بطلبی. برداشت غلط: حتما باید مومن باشه، یا برادر (= یعنی آشنا) باشه تا غیبت به حساب بیاد. وگرنه اگر مومن نبود و غریبه بود ... هرچه می خواهد دل تنگت بگو.این برداشت غلط، به این دلیل غلط است که ما اولا میزان سنجش ایمان افراد را نداریم که بتوانیم به کسی بگوییم غیر مومن، ثانیا چه او را بشناسیم و چه نشناسیم خود به خود با این حرف مان، کاری را در جامعه نشر داده ایم و اگر گناه بوده باشد که قبح آن را نیز در انظار مردم انداخته ایم و شامل این آیه خواهیم شد: کسانی که دوست دارند زشتی ها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است؛ و خداوند می داند و شما نمی دانید! (سوره نور ، آیه ۱۹) پس باید مراقب بود که به بهانه اینکه فلانی هزار جور ادا در میاره، پس میشه غیبتشو کرد. مسئله اصلا شخصی نیست! بلکه کاملا اجتماعی است.
خداوند میگه من عیب او را می پوشانم، شما هم بپوشانید تا جامعه آسیب نبیند.نکته بعدی که باید گفت مواقعی است که متخصصین این امر می توانند پیگیری کنند و نه همه، یعنی مثلا در اداره ای مرکز بازرسی هست و گزارش هایی که رد و بدل میشه دیگه غیبت محسوب نمیشه چون برای رفعش دارن تلاش می کنن، یا جایی وظیفه امر به معروف و نهی از منکر دارن و با پیگیری احوالات یک نفر، اون رو اصلاح می کنن. ما هم اگر خیلی دلمون بسوزه بریم به خودش تذکر بدیم، نه اینکه پشت یک نقاب ناشناس بریم همه جا حرفشو پرکنیم و بعدشم دلمون خنک بشه. نکته آخر هم اینه که شاید با هزاران توجیه ظاهرا شرعی، یه راهی برای جواز غیبت یک نفر پیدا کنیم، اما بعد از اولین بار، شیطان دست بردار نخواهد بود و تمام نخواهد شد و این قدر می کوبه تا ضربه شو بزنه، و پله پله جلو میره تا آدم به پرتگاه بیفته. ای کسانی که ایمان آورده اید! از گام های شیطان پیروی نکنید! هر کس پیرو شیطان شود (گمراهش می سازد، زیرا) او به فحشا و منکر فرمان می دهد! و اگر فضل و رحمت الهی (هدایت معصومین) بر شما نبود، هرگز احدی از شما پاک نمی شد؛ ولی خداوند هر که را بخواهد تزکیه می کند، و خدا شنوا و داناست!
به این نکات توجه کنید
وقتی کسی در جامعه باعث ایجاد تفکرات خاص می شود یا بهتر بگویم مسبب مثلا قرائت های شخصی از دین و کتاب می شود، برای آگاهی مردم و عامه هم که شده باید حتی با نام مطالب وی گفته شود تا مخاطب بداند و بفهمد که راهی که می رود و پیروی کسی را که می کند اشتباه است.البته برای معرفی آنها خوب است که نام و فعالیتشان بازگو شود؛ اما به نظر می رسد کار گسترده تر این باشد که فکر آنها شناسانده شود و جوانان را از این نوع فکر برحذر بداریم. چون اگر فقط روی فرد خاصی تکیه کنیم و بگوییم حرف های فلانی را گوش ندهید، اگر چند روز بعد کسی دیگر پیدا شد که همین حرف ها را بزند دوباره باید این فرد را رسوا کنیم (و همین طور الی آخر)... اما اگر بگوییم فلان فکر و اندیشه غلط است و با چند بیان و هر تعداد لسانی هم که شما شنیدید بر حذر باشید، آن وقت نتیجه بهتری خواهد داشت.
ابزار غیبت کردن
یادمون باشه غیبت کردن فقط با زبان صورت نمی گیره، حتی انسان با «چشم» هم می تونه مرتکب چنین گناهی بشه.مثلا فرض کنید در مجلسی چندین نفر نشسته اند که شخصی وارد می شود، اگر یکی از این افراد حاضر در مجلس در بدو ورود اون شخص، با چشم به اون فرد اشاره کند و سپس حرکاتی را با چشم انجام دهد، این هم نمونه بارزی از غیبت کردن هست حتی اگر اصلا سخنی هم به میان نیاید! یکی دیگه از ابزار های این کار هم به کار بردن «لحن های خاصی» حین صحبت کردن هست. مثلا اگر فردی برای تحقیق ازدواج به نفر سومی مراجعه کرد و او اگرچه فقط در حال گزارش حقایق و مسائل اساسی و ضروری بحث هست و حتی خیلی مراقب هست که کلام غیر ضروری هم نگوید تا بحث تبدیل به غیبت یا بدگویی مستقیم بشود ولی ممکن است او این حقایق را با یک لحن و حالت بیان خاصی بگوید که شاید از بدگویی مستقیم هم بدتر باشد. این هم نمونه دیگری از ابزار های غیبت کردن. به نظر می رسه چند نکته هست که اگر فرد غیبت کننده واقعا به اون ها توجه کند، او را از غیبت بیشتر باز می دارد:
۱ یکی از این راه ها برای از بین بردن این رذیله اخلاقی، توجه به پیامدهای سوء معنوی و مادی، فردی و اجتماعی آن است. اگر انسان به این نکته توجه کنه که غیبت، اون فرد رو از چشم مردم می اندازد و به عنوان فردی خائن، حق نشناس، ضعیف و نا توان در جامعه معرفی می کند و پیوند اعتماد و اطمینان رو در جامعه متزلزل می سازد حتی موجب از دست دادن دوستان انسان هم خواهد شد، کم کم سعی می کنه این عادت ناپسند رو ترک کنه.
۲ غیبت کننده باید به این حقیقت توجه کنه که غیبت کردن یکی از نشانه های بارز ضعف و ناتوانی و فقدان شخصیت و عقده خود کم بینی است و او با غیبت کردن این صفات درونی خود رو آشکار می سازد و پیش از آنکه شخصیت اجتماعی طرف مقابل را بشکند، شخصیت خودش رو در هم می کوبه. امام علی علیه السلام در این باره می فرمایند«غیبت، کار (کوشش) ناتوان است.» (نهج البلاغه بقلم فیض الاسلام: حکمت ۴۵۳)در شرح این حکمت آمده است: « تنها وسیله ای که شخص ناتوان می تواند با آن از دشمن انتقام گیرد یا بر کسی حسد و رشک برد، غیبت است.» که همه این ها ناشی از ضعف و ناتوانی فرد است و او با این عمل زشت، این ناتوانی خود رو به جامعه نشان می دهد!
۳ غیبت کننده از دو جهت مدیون است: اول: نسبت به خدای متعال که با امر او مخالفت کرده. دوم: نسبت به کسی که آبرویش به وسیله غیبت در خطر افتاده. اگر فرد غیبت کننده به این نکته توجه کنه که غیبت، حق الناس است، چون آبروی خلق خدا رو می برد و ارزش آبروی هر کس مثل ارزش جان و مال اوست از طرف دیگه تا صاحب حق راضی نشود خدا او را نمی بخشد، و چه بسا او غیبت می کند و دسترسی برای جلب رضایت طرف مقابل پیدا نمی کنه و این بار گناه برای همیشه بر دوش او می ماند دیگر غیبت نمی کند. اگر غیبت کننده در این امور دقت کنه حتما از کار خودش پشیمان و منصرف خواهد شد. در تعریف غیبت از پیامبر اکرم (صلی الله و علیه وآله) نقل شده که فرمودند: ذکر چیزی از برادرت (یا برادر مومنت) که از آن ناراحت شود. برداشت درست این است که: دایره غیبت این قدر تنگ است که هر چه بگویی، باید قبلا مطمئن باشی که ناراحت نمی شود یا بعدا اگر فهمیدی بروی حلالیت بطلبی. برداشت غلط: حتما باید مومن باشه، یا برادر (= یعنی آشنا) باشه تا غیبت به حساب بیاد. وگرنه اگر مومن نبود و غریبه بود ... هرچه می خواهد دل تنگت بگو.این برداشت غلط، به این دلیل غلط است که ما اولا میزان سنجش ایمان افراد را نداریم که بتوانیم به کسی بگوییم غیر مومن، ثانیا چه او را بشناسیم و چه نشناسیم خود به خود با این حرف مان، کاری را در جامعه نشر داده ایم و اگر گناه بوده باشد که قبح آن را نیز در انظار مردم انداخته ایم و شامل این آیه خواهیم شد: کسانی که دوست دارند زشتی ها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است؛ و خداوند می داند و شما نمی دانید! (سوره نور ، آیه ۱۹) پس باید مراقب بود که به بهانه اینکه فلانی هزار جور ادا در میاره، پس میشه غیبتشو کرد. مسئله اصلا شخصی نیست! بلکه کاملا اجتماعی است.
خداوند میگه من عیب او را می پوشانم، شما هم بپوشانید تا جامعه آسیب نبیند.نکته بعدی که باید گفت مواقعی است که متخصصین این امر می توانند پیگیری کنند و نه همه، یعنی مثلا در اداره ای مرکز بازرسی هست و گزارش هایی که رد و بدل میشه دیگه غیبت محسوب نمیشه چون برای رفعش دارن تلاش می کنن، یا جایی وظیفه امر به معروف و نهی از منکر دارن و با پیگیری احوالات یک نفر، اون رو اصلاح می کنن. ما هم اگر خیلی دلمون بسوزه بریم به خودش تذکر بدیم، نه اینکه پشت یک نقاب ناشناس بریم همه جا حرفشو پرکنیم و بعدشم دلمون خنک بشه. نکته آخر هم اینه که شاید با هزاران توجیه ظاهرا شرعی، یه راهی برای جواز غیبت یک نفر پیدا کنیم، اما بعد از اولین بار، شیطان دست بردار نخواهد بود و تمام نخواهد شد و این قدر می کوبه تا ضربه شو بزنه، و پله پله جلو میره تا آدم به پرتگاه بیفته. ای کسانی که ایمان آورده اید! از گام های شیطان پیروی نکنید! هر کس پیرو شیطان شود (گمراهش می سازد، زیرا) او به فحشا و منکر فرمان می دهد! و اگر فضل و رحمت الهی (هدایت معصومین) بر شما نبود، هرگز احدی از شما پاک نمی شد؛ ولی خداوند هر که را بخواهد تزکیه می کند، و خدا شنوا و داناست!
به این نکات توجه کنید
وقتی کسی در جامعه باعث ایجاد تفکرات خاص می شود یا بهتر بگویم مسبب مثلا قرائت های شخصی از دین و کتاب می شود، برای آگاهی مردم و عامه هم که شده باید حتی با نام مطالب وی گفته شود تا مخاطب بداند و بفهمد که راهی که می رود و پیروی کسی را که می کند اشتباه است.البته برای معرفی آنها خوب است که نام و فعالیتشان بازگو شود؛ اما به نظر می رسد کار گسترده تر این باشد که فکر آنها شناسانده شود و جوانان را از این نوع فکر برحذر بداریم. چون اگر فقط روی فرد خاصی تکیه کنیم و بگوییم حرف های فلانی را گوش ندهید، اگر چند روز بعد کسی دیگر پیدا شد که همین حرف ها را بزند دوباره باید این فرد را رسوا کنیم (و همین طور الی آخر)... اما اگر بگوییم فلان فکر و اندیشه غلط است و با چند بیان و هر تعداد لسانی هم که شما شنیدید بر حذر باشید، آن وقت نتیجه بهتری خواهد داشت.