07-09-2014، 13:48
عاقا با خالم اینا رفته بودیم مسافرت،یه مدت زمان طولانی تویه راه بودیم و در به در دنبال دستشویی میگشتیم...بالاخره یه دستشویی پیدا کردیم ...پسر خالم از بس تویه این مدت فشار روش بود کلشو مثه بز انداخت پایین و با سرعت جت رفت تو یه کدوم از دستشوییا...حالا نگو دستشوییه زنونه بود...منم کنار ماشین وایستاده بودم که یهو دیدم پسر خالم بدووووو از دستشویی اومد بیرون یه عده خانوم هم در حالی که کیفاشونو بالا سرشون گرفته بودن دنبالش بودن...تازه یکیشونم دید دستش به پسر خالم نمیرسه از همون دور کیفشو پرت کرد...ینی بنازم هدف گیری رو همچین خورد تو صورتش که تا الان جایه سگک کیفه رو صورتشه... ^__^هیچی دیگه آخرش اومد پیش من ،من واسته بشم،دو ساعت داشتم خانوما رو متقاعد میکردم که پسر خالم خل و چلی بیش نیس...ولش کنید... دسته خودش نیست :|
...............................................................................................
ینی داغونما له لهمیه برنامه بود مال آرایش صورت و ناخن بود رفتم تو قسمت نظراتش یه چندتا پسر نظر گذاشته بودن حالا نظراتشوناشکان :خوب بود ممنونعلی جیگر : بد نبودامیر : میتونست بهتر باشهینی کار از ابرو برداشتن گذشته میرن رو ناخوناشون طرح میزنن خــــــدایا منو بکــــش راحتم کن
سپاس یادت نرهههههه.....
...............................................................................................
ینی داغونما له لهمیه برنامه بود مال آرایش صورت و ناخن بود رفتم تو قسمت نظراتش یه چندتا پسر نظر گذاشته بودن حالا نظراتشوناشکان :خوب بود ممنونعلی جیگر : بد نبودامیر : میتونست بهتر باشهینی کار از ابرو برداشتن گذشته میرن رو ناخوناشون طرح میزنن خــــــدایا منو بکــــش راحتم کن
سپاس یادت نرهههههه.....