امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

خدا نصیب نکنه (طنز)

#1
یکی تعریف میکرد:
رفته بودیم یه جا مهمونی، صاحب خونه یه دختر ملوس داشت، 3،4سالش بود، دیوار راستو میرفت بالا!
نازش کردم، بوسیدمش و بهش با لحن بچه گونه گفتم:
خاله دون، جن سالته عجیییجم؟ اسمتو بهم میگی خانومه خوججل؟
چند ثانیه تو چشام نگاه کرد، بعدش خیلی جدی گفت:
احمق، مثل آدم حرف بزن ببینم چی میگی ..!

یارو میگه : رفتم مدرسه ای كه بابام اونجا مدیره
یه دانش آموز تو اتاق بابام هست از تو ش.و.ر.ت.ش بیستا ترقه كشف كردن
بابام میگه میدونی اگه این ترقه ها میتركید چی میشد
پسره میگه نه
بابام میگه میراث پدرت بر باد میرفت
پسره زد زیر گریه
(خنده حضار)


یه بار تو كلاس ما استاد یه مسئله داد گفت وقت میدم حل كنید
بعدش خودش شروع كرد به حل كردن .مسأله پارامتری بود یعنی عدد نداشت
جوابشم طوری بود كه تو مخرج كسر مو (حرف یونانی) داشت
بعد یكی از دخترا گفت استاد مخرج ما مو نداره
یهو یكی از پسرا گفت عیب نداره بزرگ میشی در میاره

یعنی كلاس منفجر شد ……

مادر و پدر دوستم از مکه اومده بودن….دوستم هم جو گیر میشه کار کنه…بعد از رفتن مهمونای غریبه میره تو آشپزخونه می بینه چند تا بطری آب هست….در راستای مرتب سازی آشپزخونه آبِ بطری هارو خالی می کنه و همه رو میزاره یه گوشه که بده با آشغالا ببرن بیرون…خلاصه میاد میشینه پیش مامان و بابا و اونایی که هنوز مونده بودن …خوب که به حرفاشون گوش می کنه میبینه دارن از آب زمزم و خواصشو این چیزا صحبت می کنن و مامانش می گفته دیگه نذاشتن بیشتر آب زمزم بیاریم ، به هر کس یه کم میرسه….تازه می فهمه چه گندی زده…زود بر می گرده تو آشپزخونه و بطری هارو از آب پر می کنه و میزاره سر جاشون……دوستم می گفت باید بودی موقع خوردن آب میدیدی فامیلامونو….همه از آب لوله کشی شفا می خواستن….

عروسی یکی از فامیلامون بود ، خالمو که خیلی دوستش دارم و چون تو یه شهر دیگه است ، سالی یه بار می بینمش ، از پشت به شوخی بغلش کردم و گفتم : قربونش بشم من ! ولی ..می دونین چی شد ؟
اون خالم نبود !! یکی از فامیلای داماد بود که من نمی شناختم و از پشت شبیه خالم بود از همه نظر و اشتباهی بغلش کرده بودم
کل جمع : [60]
اون خانومه که اشتباهی بغلش کرده بودم : [39]

من : [49]

در اولین ساعت درس کلاس تشریح و کالبد شکافی* دانشکده پزشکی* دانشگاه تهران استاد به دانشجویان سال اول میگوید: به شما تبریک میگویم که در کنکور قبول شده و الان رسما دانشجوی پزشکی* هستید. ولی* برای فارغ التحصیل شدن و پزشک شدن هم باید "دقت عمل" داشته باشید و هم "رقت عمل". همه شما باید این کار که من الان می*کنم راا انجام بدهید اگر نه به درد این رشته نمیخورید و اخراج هسید!!سپس یک جسد وارد کلاس می*کند و ناگهان انگشتش را تا ته در ماتحت جسد فرو می*کند میگذارد توی دهانش و میمکد. و میگوید حالا شما هم باید همین کار را بکنید!! دانشجوها شوکه میشوند واعتراض میکنند ولی* استادمیگوید الا و بلا باید بکنید وگرنه اخراج هستید. چند تا دخترها غش میکنند، پسرها بالا میاورند، ولی* با هر بدبختی هست همه دانشجوها آخرش انگشت در ماتحت جسد میکنند و میگذارند در دهنشان و میمکند.

استاد میگوید: هان. شما همه رقت عمل تان خوب بود ولی* دقت عمل نداشتید. شما همگی* انگشت اشاره را در ماتحت کردید و مکیدید ولی* من انگشت اشاره را در ماتحت کردم و انگشت وسط را مکیدم.

سعی* کنید بیشتر دقت کنید!

زمانى كه ما مدرسه مى رفتیم، یك نوع املاء بود به نام ‘املاء پاتخته اى’ ، در نوع خودش عذابى بود الیم! براى كسى كه پاى تخته مى رفت یه حسى داشت تو مایه هاى اعدام در ملاءعام.. و براى همكلاسى هاى تماشاچى چیزى بود مصداق تفریح سالم..

چند روز پیش سرخیابون منتظر تاکسی بودم
یه امبولانس قبرستون از بغلم رد شد
رو شیشش نوشته بود :تاحالا فکر کردی اخرین مدل ماشینی که سوار میشی چیه؟!
زورنزن
مسافرخودمی

سپاس لطفاHeart
پاسخ
 سپاس شده توسط ຖēŞค๑໓
آگهی
#2
عالی عالی مثل همیشه
ممنوووووووووون
             تو نباید کسیو مجبور کنی که بخوادت 
                  اونا خودشون باید تورو بخوان :> 
پاسخ
 سپاس شده توسط مرضیه 79


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان