31-08-2014، 10:21
(آخرین ویرایش در این ارسال: 31-08-2014، 10:24، توسط || Mιѕѕ α.η.т ||.)
سینما محوریت فیلمهایی بوده که به نوعی در قالبهای مختلف به تصویر کشیده شده است.
به گزارش فانیگما به نقل از باشگاه خبرنگاران : در آستانه بزرگترین رویداد سینمایی هستیم رویدادی که نشان از پیشرفت صنعت در ایران است.
۸۰ سال پیش سینما به عنوان صنعتی دیگر به کشور ما راه پیدا کرد که البته تاکنون دستخوش تغییرات بسیاری قرار گرفت.
صنعت سینما در این سالها در ابعاد مختلفی به لحاظ گیشهای و فرهنگ و یا اقتصاد تغییر شکل داد به طوریکه در برخی موارد برای بهبود این صنعت دست به ساخت فیلمهای تجاری میزدند.
سینما صنعت بزرگی است که مورد توجه همه اهالی مختلف در زمینههای سیاسی، اجتماعی و یا فرهنگی قرار گرفته است.
در این صنعت پولساز چیزی که همه آن را دنبال میکنند استقبال مردمی و در عین فروش فیلم است به همین جهت با تولید ژانرها و موضوعات مختلف خود را امتحان میکنند.
البته در این میان فیلمسازانی هستند که برای یک بار هم که شده موضوع و محوریت سینما را به عنوان فیلم خود در نظر میگیرند که اشارههای به آنها خواهیم داشت.
فیلم سینمایی “دو فیلم با یک بلیت” تولید سال ۱۳۶۹ که توسط “داریوش فرهنگ” ساخته شد.
این فیلم موضوع کارگردانی را به تصویر میکشد که پس از بازگشت از آمریکا قصد دارد اولین فیلمش را بسازد اما اوضاع بر وفق مراد پیش نمیرود. هنرپیشه اول فیلم بر اثر سانحهای که پرش از یک دیوار است علیرغم اصرارش بر نپذیرفتن و استفاده از بدل میگردد و اتفاقا بدل را در یکی از محلههای پایین شهر پیدا میکند، یک دستفروش دورهگرد که شباهت عجیبی به هنرپیشه اصلی دارد از طرفی هنرپیشه زن فیلم نیز مشکلاتی دارد و قصد سفر به آمریکا دارد در نهایت فیلم با حضور بدل و هنرپیشه زن به پایان میرسد و زن نیز خود را به سفری بیپایان میسپارد.
فیلم اساسا درباره سینما و حاشیههای پیرامون دستاندرکاران آن است. یک فیلم در فیلم کلاسیک که اهمیت و ارزش سینما را به واقع نشان میدهد، فیلمی درباره سینما و آدمهایش.
“ناصرالدین شاه آکتور سینما”، “هنرپیشه” و “سلام سینما” از دیگر فیلمهای موضوع سینما است.
“سینما سینماست” ساخته “سید ضیاء الدین دری” همان طور که از نام فیلم پیداست اساسا درباره سینماست.
داستان دختری است که به دنبال بازی در فیلم یک کارگردان به مقابله با خانوادهاش برمیآید و تلاش کارگردان را که به همین بهانه سعی در تغییر نگرش مردم نسبت به سینما و فعالیت در این حرفه را دارد که عاقبت هم مفید واقع میشود و پدر دختر رضایت میدهد.
فیلم گاهی ساختاری مستندگونه پیدا میکند و نظرات مردم و ذهنیت آنها درباره سینما از منظر این کارگردان را روایت میکند و میتوان گفت که مرتبط ترین فیلم که درباره کلیت سینما و تأثیر آن در جامعه ساخته شده همین فیلم است و آن را به قضاوت مردم و دستاندرکاران میگذارد تا نظر خود را درباره سینما بگویند.
“میکس” به کارگردانی “داریوش مهرجویی” نیز روایتی است از تلاش گروهی برای آماده سازی یک فیلم به جشنواره که در واقع درگیری موضوع خود سازنده فیلم است.
کمدی هجوآمیز قدر ندیدهای که تلاش بخشی از سینما را روایت میکند که به اصطلاح پشت دوربین فعالیت میکنند و دیده نمیشوند ولی حالا همین افراد هستند که برای هر چه سریعتر رساندن فیلم به دفتر جشنواره در تکاپو هستند. سینما در این فیلم از منظری روایت میشود که بیشتر مشکلات تازه از این مقطع آغاز میشود و این عوامل پشت صحنه هستند که سرنوشت فیلم را رقم میزنند.
سینما در فیلم “سیروس الوند” نقش محوری دارد. “نیمادادگر” بازیگری باسابقه و محبوب (با بازی زنده یاد خسرو شکیبایی) است که دچار مشکلاتی میشود. فیلم به مشکلات پیرامون بازیگر سینما و دردسرهایی که برایش ایجاد میشود، میپردازد.
ساخته بحث برانگیز “تهمینه میلانی” باز هم بازیگر محور فیلم است اما این بار او یک قربانی است، با توجه به اینکه در فیلم “ستارهها” نظر مثبتی نسبت به سینما وجود ندارد این فیلم نیز این روند را طی میکند البته موضوع تلخ در باب سینما بحثهایی در پی داشت و سوءبرداشتهایی که از موضوع و لحن صریح فیلم شده بود به مذاق برخی خوش نیامد.
“وقتی همه خوابیم”، سینما در این ساخته جنجالی “بهرام بیضایی” متهم به بیرحمی و بیاخلاقی میشود. کارگردانی مجبور است به خاطر جذب سرمایه کار و فشار تهیه کننده، ابتدا بازیگران فیلم را عوض کند و به اصلاح از بازیگران چهره و گیشه استفاده کند سپس فیلم نامه دستخوش تغییر و در نهایت کارگردان اخراج میشود و فیلم به کلی تغییر میکند. زبان صریح و بیپرده فیلم البته به کسانی که باید بربخورد، برخورد و حاشیههایی را نیز برای فیلم به همراه داشت و حتی پا را از مرزهای اخلاقی در برابر فیلمسازی با سابقه فراتر گذاشت.
در مجموع سینما در این فیلم تبدیل به یک تراژدی میشود که فیلم اصلی فقط در رویاست که به سرانجام میرسد و به واقع فیلم یا به عبارتی هنر، قربانی صنعت و سرمایهمداری میشود.
دیگر فیلمهایی را که میتوان به این فهرست افزود برخی از تولیدات اخیر بودند که مضمونی مرتبط با سینما داشتهاند، فیلمهایی چون “گلچهره” به کارگردانی “وحید موسائیان”، “مصائب چارلی” ساخته “علیرضا سعادت نیا” و “کوچه ملی” به کارگردانی “مهرشاد کارخانی” از این قبیل به شمار میآیند، البته هر کدام با محوریت و قصههای متفاوت طراحی میشدند./ص
۸۰ سال پیش سینما به عنوان صنعتی دیگر به کشور ما راه پیدا کرد که البته تاکنون دستخوش تغییرات بسیاری قرار گرفت.
صنعت سینما در این سالها در ابعاد مختلفی به لحاظ گیشهای و فرهنگ و یا اقتصاد تغییر شکل داد به طوریکه در برخی موارد برای بهبود این صنعت دست به ساخت فیلمهای تجاری میزدند.
سینما صنعت بزرگی است که مورد توجه همه اهالی مختلف در زمینههای سیاسی، اجتماعی و یا فرهنگی قرار گرفته است.
در این صنعت پولساز چیزی که همه آن را دنبال میکنند استقبال مردمی و در عین فروش فیلم است به همین جهت با تولید ژانرها و موضوعات مختلف خود را امتحان میکنند.
البته در این میان فیلمسازانی هستند که برای یک بار هم که شده موضوع و محوریت سینما را به عنوان فیلم خود در نظر میگیرند که اشارههای به آنها خواهیم داشت.
فیلم سینمایی “دو فیلم با یک بلیت” تولید سال ۱۳۶۹ که توسط “داریوش فرهنگ” ساخته شد.
این فیلم موضوع کارگردانی را به تصویر میکشد که پس از بازگشت از آمریکا قصد دارد اولین فیلمش را بسازد اما اوضاع بر وفق مراد پیش نمیرود. هنرپیشه اول فیلم بر اثر سانحهای که پرش از یک دیوار است علیرغم اصرارش بر نپذیرفتن و استفاده از بدل میگردد و اتفاقا بدل را در یکی از محلههای پایین شهر پیدا میکند، یک دستفروش دورهگرد که شباهت عجیبی به هنرپیشه اصلی دارد از طرفی هنرپیشه زن فیلم نیز مشکلاتی دارد و قصد سفر به آمریکا دارد در نهایت فیلم با حضور بدل و هنرپیشه زن به پایان میرسد و زن نیز خود را به سفری بیپایان میسپارد.
فیلم اساسا درباره سینما و حاشیههای پیرامون دستاندرکاران آن است. یک فیلم در فیلم کلاسیک که اهمیت و ارزش سینما را به واقع نشان میدهد، فیلمی درباره سینما و آدمهایش.
“ناصرالدین شاه آکتور سینما”، “هنرپیشه” و “سلام سینما” از دیگر فیلمهای موضوع سینما است.
“سینما سینماست” ساخته “سید ضیاء الدین دری” همان طور که از نام فیلم پیداست اساسا درباره سینماست.
داستان دختری است که به دنبال بازی در فیلم یک کارگردان به مقابله با خانوادهاش برمیآید و تلاش کارگردان را که به همین بهانه سعی در تغییر نگرش مردم نسبت به سینما و فعالیت در این حرفه را دارد که عاقبت هم مفید واقع میشود و پدر دختر رضایت میدهد.
فیلم گاهی ساختاری مستندگونه پیدا میکند و نظرات مردم و ذهنیت آنها درباره سینما از منظر این کارگردان را روایت میکند و میتوان گفت که مرتبط ترین فیلم که درباره کلیت سینما و تأثیر آن در جامعه ساخته شده همین فیلم است و آن را به قضاوت مردم و دستاندرکاران میگذارد تا نظر خود را درباره سینما بگویند.
“میکس” به کارگردانی “داریوش مهرجویی” نیز روایتی است از تلاش گروهی برای آماده سازی یک فیلم به جشنواره که در واقع درگیری موضوع خود سازنده فیلم است.
کمدی هجوآمیز قدر ندیدهای که تلاش بخشی از سینما را روایت میکند که به اصطلاح پشت دوربین فعالیت میکنند و دیده نمیشوند ولی حالا همین افراد هستند که برای هر چه سریعتر رساندن فیلم به دفتر جشنواره در تکاپو هستند. سینما در این فیلم از منظری روایت میشود که بیشتر مشکلات تازه از این مقطع آغاز میشود و این عوامل پشت صحنه هستند که سرنوشت فیلم را رقم میزنند.
سینما در فیلم “سیروس الوند” نقش محوری دارد. “نیمادادگر” بازیگری باسابقه و محبوب (با بازی زنده یاد خسرو شکیبایی) است که دچار مشکلاتی میشود. فیلم به مشکلات پیرامون بازیگر سینما و دردسرهایی که برایش ایجاد میشود، میپردازد.
ساخته بحث برانگیز “تهمینه میلانی” باز هم بازیگر محور فیلم است اما این بار او یک قربانی است، با توجه به اینکه در فیلم “ستارهها” نظر مثبتی نسبت به سینما وجود ندارد این فیلم نیز این روند را طی میکند البته موضوع تلخ در باب سینما بحثهایی در پی داشت و سوءبرداشتهایی که از موضوع و لحن صریح فیلم شده بود به مذاق برخی خوش نیامد.
“وقتی همه خوابیم”، سینما در این ساخته جنجالی “بهرام بیضایی” متهم به بیرحمی و بیاخلاقی میشود. کارگردانی مجبور است به خاطر جذب سرمایه کار و فشار تهیه کننده، ابتدا بازیگران فیلم را عوض کند و به اصلاح از بازیگران چهره و گیشه استفاده کند سپس فیلم نامه دستخوش تغییر و در نهایت کارگردان اخراج میشود و فیلم به کلی تغییر میکند. زبان صریح و بیپرده فیلم البته به کسانی که باید بربخورد، برخورد و حاشیههایی را نیز برای فیلم به همراه داشت و حتی پا را از مرزهای اخلاقی در برابر فیلمسازی با سابقه فراتر گذاشت.
در مجموع سینما در این فیلم تبدیل به یک تراژدی میشود که فیلم اصلی فقط در رویاست که به سرانجام میرسد و به واقع فیلم یا به عبارتی هنر، قربانی صنعت و سرمایهمداری میشود.
دیگر فیلمهایی را که میتوان به این فهرست افزود برخی از تولیدات اخیر بودند که مضمونی مرتبط با سینما داشتهاند، فیلمهایی چون “گلچهره” به کارگردانی “وحید موسائیان”، “مصائب چارلی” ساخته “علیرضا سعادت نیا” و “کوچه ملی” به کارگردانی “مهرشاد کارخانی” از این قبیل به شمار میآیند، البته هر کدام با محوریت و قصههای متفاوت طراحی میشدند./ص