30-08-2014، 22:21
چندی پیش زنی از خواب بیدارمی شود در آیینه نگاه می کند ومتوجه
می شود که فقط سه تارموروی سرش است.به خود می گوید:فکر کنم
بهتر باشد امروز موهایم را ببافم همین کار را می کند وروز را به خوشی
می گذراند.روز بعد از خواب بیدارمی شود وخودش رادر آیینه نگاه میکند
و می بیند که فقط دو تار مو روی سرش مانده است. به خود می گوید:
امروز فرقم را از وسط باز می کنم. او همین کار را می کند و روز را به
خوشحالی می گذراند. روز بعد بیدار می شو د و خودش را در آیینه ای
می بیند که فقط یک تار مو روی سرش مانده است.به خود می گوید؟
امروز موهایم را از پشت جمع می کنم .او همین کا ر را می کند و روز
را به شادی می گذراند. روز بعد بیدار می شود و خودش را در آیینه نگاه
میکند و می بیند که حتی یک تار مو هم روی سرش باقی نمانده است.
به خود می گوید: امروز مجبور نیستم که مو هایم را درست کنم!
می شود که فقط سه تارموروی سرش است.به خود می گوید:فکر کنم
بهتر باشد امروز موهایم را ببافم همین کار را می کند وروز را به خوشی
می گذراند.روز بعد از خواب بیدارمی شود وخودش رادر آیینه نگاه میکند
و می بیند که فقط دو تار مو روی سرش مانده است. به خود می گوید:
امروز فرقم را از وسط باز می کنم. او همین کار را می کند و روز را به
خوشحالی می گذراند. روز بعد بیدار می شو د و خودش را در آیینه ای
می بیند که فقط یک تار مو روی سرش مانده است.به خود می گوید؟
امروز موهایم را از پشت جمع می کنم .او همین کا ر را می کند و روز
را به شادی می گذراند. روز بعد بیدار می شود و خودش را در آیینه نگاه
میکند و می بیند که حتی یک تار مو هم روی سرش باقی نمانده است.
به خود می گوید: امروز مجبور نیستم که مو هایم را درست کنم!