امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

خاطره سید حسن خمینی از دیدارش با گارسیا مارکز

#1
در پی درگذشت گابریل گارسیا مارکز نویسنده مشهور آمریکای لاتین، حجت‌الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی خاطره‌ای از خود در ملاقات با وی منتشر کرد.
 
در یادداشت یادگار امام که مربوط به خاطره وی از سفر به کوبا و ملاقاتش با مارکز است و متن آن در پایگاه اطلاع‌رسانی و خبری جماران منتشر شده، آمده است: «سال‌های آغازین دهه هشتاد شمسی بود که سفری به کوبا داشتم. فیدل کاسترو قبل از آن به ایران آمده بود و یک بار در حرم امام و بار دیگر هم در جماران او را ملاقات کرده بودم و هر دو بار مرا به اصرار - البته به احترام امام - به کوبا دعوت کرده بود و گفته بود هدفش آن است که احترام خود را به امام خمینی نشان دهد. تابستان‌‌ همان سال راهی کوبا شدم. شب اول سر میز شام کاسترو از علاقه من به ادبیات آگاه شد و گفت که گابریل گارسیا مارکز در کوباست، آیا مایلم که او را ببینم؟ من‌‌ همان سال‌ها با آثار او آشنا شده بودم و با کمال میل استقبال کردم. فردای آن روز، پیرمرد با تواضع کامل به اقامتگاه هیات ما آمد. عصایی در دست داشت و به گمانم مشکل راه می‌رفت. درباره رئالیسم جادویی صحبت شد. احساس کرد در کلام من کنایه‌ای است به کتاب آیات شیطانی که نویسنده‌اش مدعی است آن را به سبک مذکور نگاشته است. کلام را به آن حوزه کشاند و به شدت از کتاب یاد شده انتقاد کرد‌. گفتم اتفاقا در ایران برخی کوشیده‌اند در نقد این کتاب، تکلیف آن را از رئالیسم جادویی جدا کنند. پرسید مگر این حرف‌ها در آن سوی دنیا هم مطرح است؟ و بعد خود بلافاصله گفت «هزار و یک شب و قالیچه پرنده» پیشتاز این سبک است.
 
حرف‌هایی داشتم اما گذاشتم او سخن بگوید. مارکز کم‌ حرف بود و به نظرم از ادبیات ما اطلاع چندانی نداشت. وی حضور گرم و مغتنمی داشت و بسیار مؤدب بود. می‌گفت ماه‌هایی از سال را مهمان کاسترو است ولی به گمانم گفت که زندگی‌اش در مکزیک مستقر است. آخر‌الامر چند عکس به یادگار گرفتیم که نمی‌دانم کجاست. یکی از دوستان که به طور اتفاقی ترجمه فارسی کتاب «صد سال تنهایی» او را در سفر همراه داشت، از مارکز خواست تا کتابش را امضا کند. وی این کار را کرد ولی به نظرم با اکراه. شاید به این جهت که چاپ کتابش را بدون اجازه و حق‌التألیف نمی‌پسندید. به نوعی هم که بفهمیم، پرسید مگر کتاب‌های من به فارسی ترجمه شده است؟ بعد‌ها شنیدم که او داستان دیدارمان را در جایی - گویا با نشریه‌ای فرانسوی زبان - تعریف کرده است، اما هنوز آن را ندیده‌ام. خدایش رحمت کند. شاید فرصتی دست داد و بیشتر درباره صحبت‌های آن شب نوشتم.»
پاسخ
آگهی
#2
فک کن سید حسن _گ.گ.مارکز _ مهمتر از همه
کاسترو / سه تایی سره یه میز ـ بحثه رئال و ژیگوی گوساله...
حالا...
شما میگین زده - ما هم میگیم زده،،،،
عکسهاشونم گم شده ،،،،
داش حسن هرچی خاک اون مرحومه بقای عمره مامان بتول
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  تصاویر/ آلبوم خاطرات گابریل گارسیا مارکز
  خاطره عسگراولادی از پیش‌بینی امام
  روزشمار برخی مبلرزات امام خمینی
  (تصاویر) آلبوم خاطرات گابریل گارسیا مارکز
  تلگراف‌های امام خمینی برای پیگیری سرنوشت موسی صدر
  خاطره آیت‌الله جنتی از فیلم مخملباف با بازی سلحشور
  خاطره علی مطهری از شب اعدام هویدا
  نظر نوۀ امام خمینی درباره تسخیر سفارت آمریکا
  خاطره دعایی از مخالفت امام با دستور لاجوردی به زندانیان
  خاطره ناطق نوری از رسیدگی به شکایت بازنشسته رژیم پهلوی

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان