ارسالها: 909
موضوعها: 317
تاریخ عضویت: Jan 2014
سپاس ها 4326
سپاس شده 3784 بار در 828 ارسال
حالت من: هیچ کدام
01-12-2014، 16:12
از کجا شروع کنم
از کی بگم
از چی بگم
از دردهام
از گریه هام
از …
میبینی به اخرش رسیدم
دیدی به نقطه ای رسیدم که دیگه نفس کشیدن هم برام مشکله
ای تویی که میایی و میگی باید زندگی کرد
ای تویی که میایی و نظر میدی فقط یه مشت حرف میزنی و میری
افسوس
افسوس
که فقط حرف میزنی همین
چون نیستی و شرایط من و درک نمیکنی
نمیدونی که چقدربودن تواین دنیا برام مشکله
نمیدونی که هیچ کس نمیتونه من و کمکم کنه
نمیدونی که دیگه هیچ کی نمیتونه خوشحالم کنه
این ها تلقین نیست
این ها واقعیتی هست که توی بخت شوم من هست
نیستی و ببینی چقدر دارم خرد میشم
دارم از هم میپاشم
وقتی میبنم یکی داره از ته دلش میخنده
تمام وجودم اتیش میگره
بغض میکنم و تو خودم میشکنم
میگم چرا من اخه چرا من
فقط سکوت میکنم
حتی دکتر روانپزشک هم نتونست کاری بکنه
یه مشت قرص داد و گفت برو
من هم رفتم و قرص هاشو خوردم
ولی اونها هم نتونستند مرحمی برای دردهای من بشند
فقط منزویترم کردند
(به قلم قاصدک تنها)
ارسالها: 909
موضوعها: 317
تاریخ عضویت: Jan 2014
سپاس ها 4326
سپاس شده 3784 بار در 828 ارسال
حالت من: هیچ کدام
01-12-2014، 16:14
دیگهـ مجبور نیستے هــر جا ڪهـ میرے
ازم اجازهـ ے رفتن بگیرے
میشهـ با هــر ڪے ڪهـ میخواے بچوشے
اصلا هــر چے دلت مے خواد بپوشے
میشهـ بهـ هــر ڪے میخواے دل ببندے
یا با غریبهـ هــا بگے بخندے
وقتے دیر میڪنے یا میرے جایے
دیگهـ نیستم بهــت بگم ڪجایے
دیگهـ نیستم بهــت بگم ڪجایے
نرو تنهــام نذار با درد و غم هــام
اگر چهـ دلخورے از خیلے حرفام
بهـ قرآنے ڪهـ از سایش گذشتم
بهـ مرگ هــر دوتامون خیلے تنهــام
نگو میبینمت یهـ روز دیگهـ
اخهـ احساس من اینو نمیگهـ
نمے تونم قبول ڪنم نباشم
ترو خشڪت ڪنهـ یهـ مرد دیگهـ
ترو خشڪت ڪنهـ یهـ مرد دیگهـ
خداحافظ هــمیشهـ بهــتر از من
هــمیشهـ یا ڪهـ هــرجا سر تر از من
توچشات بهــترین بودم تو دنیا
نمے دیدے اگر چهـ ڪمتر از من
خداحافظ ڪهـ رفتم بے بهــونهـ
از این خونهـ دلم بد جورے خونهـ
بهـ جاے سر بهـ روے شونهـ ے من
تو یادم خاطرات تو مے مونهـ
تو یادم خاطرات تو مے مونهـ
اگهـ ڪوهـ طلا واست بیارهـ
اگهـ دنیارو زیر بات بذارهـ
بازم دستاے خالیم خوب میدونن
ڪهـ هــیشڪے قدمن دوست ندارهـ
گلت خشڪ شد ولے هــرگز نمردهـ
زمان بوے تو رو از خونهـ بردهـ
دلم خوش بود میاے یهـ شب تو خوابم
ولے چند ماهــهـ ڪهـ خوابم نبردهـ
دارے میرے ولے پیشت مے مونم
واست هــیچے نبودم خوب مے دونم
ولے من در عوض هــر جا ڪهـ باشم
واست تا آخر عمرم مے خونم
واست تا آخر عمرم مے خونم
شاید خیلے چیزا مے خواستے اما
منم هــیچے نداشتم پات بریزم
اینقد بغضمو پنهــون ڪردم از تو
ازاون روزے ڪهـ رفتے مریضم
قدیما یادمهـ مے رفتے جایے
هــمیشهـ یهـ خداحافظ مے گفتے
چقد آسون شدم باهــات غریبهـ
بازم پشت سرم چیزے شنفتے
الان داغے نمیفهــمے چے میگم
مدیونے اگهـ یادم بیفتے
(یه قلم قاصدک تنها)
ارسالها: 942
موضوعها: 233
تاریخ عضویت: Mar 2013
سپاس ها 12956
سپاس شده 14929 بار در 4645 ارسال
حالت من: هیچ کدام
ادغام شُد ..
اسپماپاک شُد ..
all falling stars one day will land
all broken hearts one day will mend
and the end is still the end whether you want it or not